شمارهٔ ۴
ای پسر درکار دنیا تا توانی دل مبند
کز پی هر سود او چندین زیان آید تو را
چند گویی شب بهل کز می دماغی تر کنم
صبحدم ترسم خماری ناگهان آید تو را
شمارهٔ ۳ - در ستایش امیرالامراء العظام میرزا نبیخان رحمهلله فرماید: سحرگه ترک فلک تنگ بست خفتان راشمارهٔ ۵: باش تا از ابلهی دستی بدارد پیش شمع
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای پسر درکار دنیا تا توانی دل مبند
کز پی هر سود او چندین زیان آید تو را
هوش مصنوعی: ای پسر، در کارهای دنیوی تا جایی که میتوانی دلبسته نشو، زیرا به دنبال هر سودی که میکوشی، ممکن است زیانهای زیادی به دنبالش بیاید.
چند گویی شب بهل کز می دماغی تر کنم
صبحدم ترسم خماری ناگهان آید تو را
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که شب را بگذرانم و از باده مست شوم؟ صبح زود میترسم که ناگهان دچار خماری شوم.