گنجور

شمارهٔ ۲۹

ای دل از جویی که جز احمد کسش‌ میراب نیست
چون شوی سیراب چون میراب خود سیراب نیست
جو چه باشد بحر بی‌پایان که هر یک‌قطره‌اش
صدهزاران لجهٔ ژرفست کش پایاب نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل از جویی که جز احمد کسش‌ میراب نیست
چون شوی سیراب چون میراب خود سیراب نیست
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که در جویی فقط احمد، آن را آب می‌دهد و کسی جز او نیست، چگونه می‌توانی سیراب شوی وقتی خود او هم سیراب نیست؟
جو چه باشد بحر بی‌پایان که هر یک‌قطره‌اش
صدهزاران لجهٔ ژرفست کش پایاب نیست
هوش مصنوعی: نهر یا جوی کوچک چه معنا دارد در برابر دریای بی‌نهایتی که هر قطره‌اش می‌تواند صدها هزار موج عمیق باشد، زیرا در انتها پایانی برای آن وجود ندارد.