گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

یکی به چشم تامل نگر بدین تمثال
که تات مات شود دیدگان ز حیرانی
یکی درست بدین نوجوان نگر ز نخست
که‌راست ماه دو هفته است و یوسف ثانی
به زلفکانش چندان که چشم کار کند
همی نبیند چیزی به جز پریشانی
سپید سیم سرینش چو کوه بلّورست
که می‌بلغزد در وی نگاه انسانی
چنان عودش برپا بودکه پنداری
ستاده گرز به کف رستم سجستانی
فکنده رخش در آن عرصه‌ای که می‌بینی
فشرده میخ در آن ثقبه‌ای که می‌دانی
زن نجیب کهن‌سالش از قفا نگران
چو پاسبان که کند دزد را نگهبانی
چو صرفه‌جویی و امساک عادت نجباست
نجیب‌وار کند شرفهای پنهانی
به شوهرش ز نجابت جماع می‌ندهد
که از نجیب عجیبست فعل شهوانی
قضیب شوی نخواهد به فرج خویش تمام
که مال شوی نسازد تلف به نادانی
غرض چه‌گویم زن از قفا چو حلقه به‌در
ز پیش شوی جوان گرم حلقه‌ جنبانی
چنان کنیزک زن راگرفته است به کار
که هرکه بیند گردد ز دور شیطانی
کنیزکی شهدالله ز شهد شیرین‌تر
لطیف و دلکش و موزون چو شعر قاآنی
تبارک‌الله فرجی دو مغزه چون بادام
به شرط آنکه به بادام شکر افشانی
زن نجیب وی اندر قفا یساول‌وار
گرفته چوب و درافکنده چین به پیشانی
کنیز مطبخی از خشم نیم‌سوز به دست
ستاده بر طرفی همچو دیو ظلمانی
کنیزک دگر استاده گرم شکرخند
زکار زانیه و فعل شوهر زانی
به شهوت و غضب طبع آدمی ماند
اگر تو معنی این نقشها فروخوانی
چو شهوت از طرفی دست عقل برتابد
سپه کشد ز دگر سو قوای روحانی
تو نقش فانی دنیا ببین و عبرت گیر
که این ستوده سخن حکمتیست لقمانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی به چشم تامل نگر بدین تمثال
که تات مات شود دیدگان ز حیرانی
هوش مصنوعی: به یکی اشاره کن که با دقت به این تصویر نگاه کند؛ آن‌چنان که بر اثر حیرت، چشمانش مسحور و شگفت‌زده شوند.
یکی درست بدین نوجوان نگر ز نخست
که‌راست ماه دو هفته است و یوسف ثانی
هوش مصنوعی: به یک نوجوان نگاه کن، از آغاز به یاد داشته باش که ماه فقط دو هفته درست است و یوسف نیز دومین است.
به زلفکانش چندان که چشم کار کند
همی نبیند چیزی به جز پریشانی
هوش مصنوعی: به موهایش آنقدر دقت می‌کنم که چشمم بیشتر چیزی جز بی‌نظمی و آشفتگی نمی‌بیند.
سپید سیم سرینش چو کوه بلّورست
که می‌بلغزد در وی نگاه انسانی
هوش مصنوعی: موهای سپید او مانند کوهی از بلور است که در برابر نگاه انسان، به آرامی می‌درخشد و لیز می‌خورد.
چنان عودش برپا بودکه پنداری
ستاده گرز به کف رستم سجستانی
هوش مصنوعی: چنان بوی عود در فضا پیچیده بود که انگار رستم، پهلوان افسانه‌ای، با گرزی در دست ایستاده است.
فکنده رخش در آن عرصه‌ای که می‌بینی
فشرده میخ در آن ثقبه‌ای که می‌دانی
هوش مصنوعی: اسبش را در میدان مبارزه رها کرده است، جایی که تو شاهدی و در جایی که می‌دانی، میخ‌ها به سختی در زمین فرو رفته‌اند.
زن نجیب کهن‌سالش از قفا نگران
چو پاسبان که کند دزد را نگهبانی
هوش مصنوعی: زنی با نجابت که سنش بالاست، از پشت سر نگران است، مانند نگهبانی که مراقب است دزد را شناسایی و متوقف کند.
چو صرفه‌جویی و امساک عادت نجباست
نجیب‌وار کند شرفهای پنهانی
هوش مصنوعی: صرفه‌جویی و خودداری، عادت انسان‌های اصیل و نجیب است و این رفتار به آنها فضایل مخفی را می‌آموزد.
به شوهرش ز نجابت جماع می‌ندهد
که از نجیب عجیبست فعل شهوانی
هوش مصنوعی: زنی که از نجابت و پاکدامنی خود پیروی می‌کند، به همسرش نزدیکی نمی‌کند، زیرا که رفتار شهوانی در او غیرعادی است.
قضیب شوی نخواهد به فرج خویش تمام
که مال شوی نسازد تلف به نادانی
هوش مصنوعی: اگر انسانی در تلاش باشد که در زندگی به خوشبختی و رفاه برسد، نباید به راحتی از دستاوردهای خود چشم‌پوشی کند. باید آگاه باشد که نادانی و سهل‌انگاری می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌ها و سرمایه‌هایش شود.
غرض چه‌گویم زن از قفا چو حلقه به‌در
ز پیش شوی جوان گرم حلقه‌ جنبانی
هوش مصنوعی: من چه بگویم درباره زنی که از پشت، دور شوهر جوانش می‌چرخد و به آرامی حلقه‌اش را می‌جنباند؟
چنان کنیزک زن راگرفته است به کار
که هرکه بیند گردد ز دور شیطانی
هوش مصنوعی: دختری به قدری در کار و فعالیت مشغول شده است که هر کس او را از دور ببیند، تحت تأثیرش قرار می‌گیرد و به او حس حسرت و دلتنگی می‌کند.
کنیزکی شهدالله ز شهد شیرین‌تر
لطیف و دلکش و موزون چو شعر قاآنی
هوش مصنوعی: یک کنیز به نام شهدالله وجود دارد که از شهد نیز شیرینی‌اش بیشتر است و لطافت و جذابیت او به اندازه‌ای است که شعر قاآنی را به یاد می‌آورد.
تبارک‌الله فرجی دو مغزه چون بادام
به شرط آنکه به بادام شکر افشانی
هوش مصنوعی: خداوند را سپاس که فرجی چون دو مغز بادام به دست آمده، به شرط آن که بر این بادام شکر بیفشانیم.
زن نجیب وی اندر قفا یساول‌وار
گرفته چوب و درافکنده چین به پیشانی
هوش مصنوعی: زنی با نجابت در پشت سر، مانند یساول (نوعی خر) چوبی به دست گرفته و چین‌های پیشانی‌اش را به دور انداخته است.
کنیز مطبخی از خشم نیم‌سوز به دست
ستاده بر طرفی همچو دیو ظلمانی
هوش مصنوعی: در اینجا تصویر زنی که از خشم در حال سوختن است، به نمایش درآمده که به گونه‌ای در کناری ایستاده و ظاهری شبیه به یک موجود تاریک و ترسناک دارد. این توصیف نشان‌دهندهٔ شدت احساس و وضعیت دشوار اوست.
کنیزک دگر استاده گرم شکرخند
زکار زانیه و فعل شوهر زانی
هوش مصنوعی: دخترک دیگری با لبخند شیرین در حال فعالیت است و از کارهای شوهرش آگاه است.
به شهوت و غضب طبع آدمی ماند
اگر تو معنی این نقشها فروخوانی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به عمق معانی این تصویرها پی ببری، میفهمی که طبع انسان به شهوات و خشم شباهت دارد.
چو شهوت از طرفی دست عقل برتابد
سپه کشد ز دگر سو قوای روحانی
هوش مصنوعی: زمانی که شهوت بر عقل غالب شود، نیروهای روحانی از سوی دیگر به میدان می‌آیند و قدرت خود را به نمایش می‌گذارند.
تو نقش فانی دنیا ببین و عبرت گیر
که این ستوده سخن حکمتیست لقمانی
هوش مصنوعی: دنیا را همچون تصویری زودگذر بنگر و از آن پند بگیر، چرا که این گفته، حکمت و اندرز لقمان است.