گنجور

شمارهٔ ۱۱۹

میر زمانه‌ای که نگردد مرا زبان
در کام جز برای ثنا و دعای تو
ای کاش وعده‌های‌تو درصدق و راستی
بودی چو شعرهای من اندر ثنای تو
اکنون مرا رسیده به خاطر لطیفه‌ای
از وعدهٔ دروغ کلاه و قبای تو
جاوید تاکه هست به دیوان روزگار
نام و نشان مدح من و مرحبای تو
وارونهٔ کلاه که گفتی برای من
وارونهٔ قباکه ندادی برای تو
بگذشتم‌ از کلاه و قبا چون شد آن کتاب
کش وصف کرد فک‌رت معجزنمای تو
اعدات از جفای تو یارب چه می‌کشند
گر این بود وفای تو با اولیای تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میر زمانه‌ای که نگردد مرا زبان
در کام جز برای ثنا و دعای تو
هوش مصنوعی: من در بی‌زمانی زندگی می‌کنم که زبانم تنها به خاطر ستایش و دعا کردن برای تو به حرکت در می‌آید و هرگز به چیز دیگری نمی‌چرخد.
ای کاش وعده‌های‌تو درصدق و راستی
بودی چو شعرهای من اندر ثنای تو
هوش مصنوعی: ای کاش وعده‌هایت همانقدر راست و واقعی بود که شعرهای من درباره تو است.
اکنون مرا رسیده به خاطر لطیفه‌ای
از وعدهٔ دروغ کلاه و قبای تو
هوش مصنوعی: اینک به خاطر یک شوخی یا لطیفه که از وعده‌های نادرست تو به دست آمده، به حالتی رسیده‌ام که دچار سردرگمی و حیرت شده‌ام.
جاوید تاکه هست به دیوان روزگار
نام و نشان مدح من و مرحبای تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دیوان روزگار زندگی وجود دارد، نام و نشان ستایش من و محبت تو باقی خواهد ماند.
وارونهٔ کلاه که گفتی برای من
وارونهٔ قباکه ندادی برای تو
هوش مصنوعی: کلاه برعکس که درباره‌اش صحبت کردی، برای من هیچ معنایی ندارد چون قبایی که به تو نداده‌ام، برای تو هم ارزشی نخواهد داشت.
بگذشتم‌ از کلاه و قبا چون شد آن کتاب
کش وصف کرد فک‌رت معجزنمای تو
هوش مصنوعی: من از ظواهر و لباس‌ها گذشتم، وقتی آن کتابی که تو را به عنوان یک معجزه توصیف کرده، به دستم رسید.
اعدات از جفای تو یارب چه می‌کشند
گر این بود وفای تو با اولیای تو
هوش مصنوعی: ای خدا، بندگانت چه عذابی را تحمل می‌کنند! اگر این رفتار تو با دوستانت باشد، پس وفای تو به آنان چیست؟