غزل شمارهٔ ۷۰
دلبران اخترند و تو ماهی
نیکوان لشکرند و تو شاهی
چندگویی دلت چگونه بود
تو درون دلی خود آگاهی
بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی
اول از دشمنان برآورگرد
آخر از دوستان چه میخواهی
ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
میفزایی همی نمی کاهی
یوسف ار با تو لاف حسن زند
گو تو هرچند صاحب جاهی
لیک من چاه بر زنخ دارم
کف به زیر زنخ تو در چاهی
لاف طاقت مزن دلاکه ترا
شیر پنداشتیم و روباهی
گفتی از طاقتم چوکوه گرن
چون بدیدم سبکتر ازکاهی
پنجه با باد کمترک میزن
ای که از ضعف کمتر ازکاهی
چونی از هجر دوست قاآنی
تن پر از زخم و دل پر از آهی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبران اخترند و تو ماهی
نیکوان لشکرند و تو شاهی
هوش مصنوعی: دلبران مانند ستارهها هستند و تو مانند یک ماه در میان آنها میدرخشی؛ زیبایی و جذابیت تو در میان لشکر زیبای آنها، تو را به مانند شاهی میسازد.
چندگویی دلت چگونه بود
تو درون دلی خود آگاهی
هوش مصنوعی: چرا دل خود را به کنجکاوی مشغول میکنی؟ بهتر است به عمق احساسات و تجربیات خود نگاهی بیندازی و بدانیم که درون ما چه احساسی وجود دارد.
بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی
هوش مصنوعی: ای شب یلدا، تو خیلی طولانی هستی، اما به زلف دوست، به اندازهای که کوتاه است، میماند.
اول از دشمنان برآورگرد
آخر از دوستان چه میخواهی
هوش مصنوعی: در ابتدا از دشمنان خود آگاه شو و سپس از دوستانت خواستههای خود را مشخص کن.
ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
میفزایی همی نمی کاهی
هوش مصنوعی: ماه نو را به خاطر زیباییات میخوانم، زیرا هر روز بر جمال و زیباییات افزوده میشود و هرگز از آن کاسته نمیشود.
یوسف ار با تو لاف حسن زند
گو تو هرچند صاحب جاهی
هوش مصنوعی: اگر یوسف هم از زیباییات سخن بگوید، تو باید به او بگویی که هرچند صاحب مقام و منزلتی هستی، زیباییات از آن او فراتر است.
لیک من چاه بر زنخ دارم
کف به زیر زنخ تو در چاهی
هوش مصنوعی: اما من چاهی در زیر گردن تو حفر کردهام و کف دستم در آن چاه است.
لاف طاقت مزن دلاکه ترا
شیر پنداشتیم و روباهی
هوش مصنوعی: با خود نگو که چقدر توانایی، زیرا ما تو را به عنوان شیر میشناختیم، در حالی که در واقعیتی فقط یک روباه هستی.
گفتی از طاقتم چوکوه گرن
چون بدیدم سبکتر ازکاهی
هوش مصنوعی: تو گفتی که دیگر طاقت ندارم، اما وقتی تو را دیدم، احساس کردم که بارم از کاه هم کمتر شده است.
پنجه با باد کمترک میزن
ای که از ضعف کمتر ازکاهی
هوش مصنوعی: با باد کمتر زورآزمایی کن، ای کسی که از ضعف به اندازه یک کاه هم نمیتوانی مقاومتی داشته باشی.
چونی از هجر دوست قاآنی
تن پر از زخم و دل پر از آهی
هوش مصنوعی: حال تو چگونه است که از دوری دوست، بدنت پر از زخمها و دلت پر از آه و اندوه است؟
حاشیه ها
1397/09/03 21:12
فرهاد
با سلام در بیت نهم مصرع اول فکر میکنم چو کوه گران صحیح باشد.
1397/09/21 10:12
سهیلا
ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
میفزایی همی نیمکاهی
به نظر میرسد نمی کاهی درست باشد
می فزایی همی نمی کاهی