غزل شمارهٔ ۷
ز ما صد جان وز آن لب یک عبارت
ز ما صد دل وز آن مه یک اشارت
دلا از چشم خونخوارش حذر کن
که بیرحمند ترکان وقت غارت
به خون دل بسازم از غم دوست
قناعت کرد باید در تجارت
چو سنگ سختم آتش در درونست
تنم را زان نمی سوزد حرارت
از آن رو بی تو چشمم کس نبیند
که نبود بیتو در چشمم بصارت
به شادی بگذرانم بعد از این عمر
که غم جانم نبیند از حقارت
پس از قتل پدر شیرویه دانست
که شیرین دست ندهد بیمرارت
اگر از قاب قو سینت بپرسند
بفرما زان دو ابرو یک اشارت
تبه شد حال دل قاآنی از اشک
ز جوش سیل ویران شد عمارت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1390/07/02 23:10
حسین
بیت سوم مصرع دوم
به نظر میرسه کلمه اول
مناعت
باشه.
1392/03/28 18:05
فریبرز مالکی
مصرع دوم بیت سوم با توجه به مصرع اول قناعت درست تر است
1392/07/09 15:10
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن
1400/02/29 12:04
صالحی
بیت سوم مصراع دوم کلمه قناعت با حذف ق به اشتباه ناعت آمده است. لطفاً تصحیح شود.