گنجور

غزل شمارهٔ ۵

حیران کند جمال تو ماه دو هفته را
خجلت دهد رخ تو گل نو شکفته را
دارم چو ماه یکشبه آغوش از آن تهی
تا در بغل کشم چو تو ماهی دو هفته را
باید کنون گریست که دل پاک شد ز غیر
رسمی نکوست آب زدن راه رفته را
بینم به خواب روی تو آری به غیر آب
ناید به خواب تشنهٔ ناکام خفته را
هیچ افتدت که آیی و بازآوری به خلق
از روی و زلف خویش شب و روز رفته را
خاکم به سر که آب دو چشمم بسان باد
گرمی فزود آتش عشق نهفته را
طوفان به ‌چشم من نگر از آن و این مپرس
با دیده اعتبار نباشد شنفته را
سوز دلم ز گریه فزون شد عبث مگوی
کآ ‌بست چاره خانهٔ آتش گرفته را
بنگر بدان دو زاغ که چون بلبلان باغ
در زیر پرگرفته گل نوشکفته را
وان طبله طبله عود که چون حلقه حلقه دود
بر سر کشیده چتر سیه نار تفته را
قاآنیا شه از سخن آبدار خویش
بر خاک ریخت آب سخن‌های گفته را
دیریست تا ز غیرت الماس فکر شاه
سوراخ گشته است جگر در سفته را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حیران کند جمال تو ماه دو هفته را
خجلت دهد رخ تو گل نو شکفته را
هوش مصنوعی: زیبایی تو آن‌قدر چشم‌نواز است که حتی ماه دو هفته‌ای هم دچار حیرت می‌شود و چهره‌ات، گل تازه شکفته را هم شرمنده می‌کند.
دارم چو ماه یکشبه آغوش از آن تهی
تا در بغل کشم چو تو ماهی دو هفته را
هوش مصنوعی: من مانند ماه یک شبه، در آغوشم چیزی برای نگه داشتن ندارم، تا بتوانم تو را مانند ماهی که دو هفته در آغوشم است، در آغوش بگیرم.
باید کنون گریست که دل پاک شد ز غیر
رسمی نکوست آب زدن راه رفته را
هوش مصنوعی: اکنون باید برای از دست رفتن چیزی گریه کرد، زیرا دل پاک و بی‌غش شده است و این ناپسند است که به دنبال بازگرداندن گذشته‌ای رفته باشیم.
بینم به خواب روی تو آری به غیر آب
ناید به خواب تشنهٔ ناکام خفته را
هوش مصنوعی: در خواب، چهره‌ات را می‌بینم، اما غیر از آب، چیز دیگری به آن خواب تشنه و ناامید نمی‌رسد.
هیچ افتدت که آیی و بازآوری به خلق
از روی و زلف خویش شب و روز رفته را
هوش مصنوعی: آیا هیچ وقت به یاد می‌آوری که چگونه با چهره و موهایت شب و روز را به خلق بازگردانی؟
خاکم به سر که آب دو چشمم بسان باد
گرمی فزود آتش عشق نهفته را
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که دارم، اشکم مثل گرمای باد، آتش عشق پنهان در وجودم را بیشتر می‌کند.
طوفان به ‌چشم من نگر از آن و این مپرس
با دیده اعتبار نباشد شنفته را
هوش مصنوعی: به طوفان در چشمان من نگاه کن و از این و آن نپرس، چرا که با دیده‌ای درست نمی‌توان به آنچه شنیده‌ام اعتماد کرد.
سوز دلم ز گریه فزون شد عبث مگوی
کآ ‌بست چاره خانهٔ آتش گرفته را
هوش مصنوعی: دل من از شدت گریه به شدت می‌سوزد، بیهوده نگویید که برای خانه‌ای که آتش گرفته، راه‌چاره‌ای پیدا نشده است.
بنگر بدان دو زاغ که چون بلبلان باغ
در زیر پرگرفته گل نوشکفته را
هوش مصنوعی: به دو زاغ نگاه کن که مانند بلبل‌ها در باغ، زیر پرشان گل‌های تازه شکفته را پنهان کرده‌اند.
وان طبله طبله عود که چون حلقه حلقه دود
بر سر کشیده چتر سیه نار تفته را
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف صدای دل‌نشین و دل‌خراش ساز عود می‌پردازد که با دودی حلقه‌وار و مه‌آلود مشابه به چتری سیاه، فضای دلگیر و سوزناکی را به تصویر می‌کشد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی شور و شعف یا عواطف عمیق انسانی است که با موسیقی می‌آشوبد.
قاآنیا شه از سخن آبدار خویش
بر خاک ریخت آب سخن‌های گفته را
هوش مصنوعی: قاآنی، ای شاه! از سخنان شیرین و دلنشین خود، گنجینه‌ای از کلمات را بر زمین نهاد.
دیریست تا ز غیرت الماس فکر شاه
سوراخ گشته است جگر در سفته را
هوش مصنوعی: مدت‌هاست که از شدت غیرت و فکر عمیق شاه، قلب من آسیب دیده و در اشتیاقی غیرقابل تحمل قرار گرفته است.

حاشیه ها

1392/07/09 15:10

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن