گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴

دولت آنست که از در صنمی تازه درآید
در بر اغیار به بندد سر مینا بگشاید
هر شبی نالهٔ من خواب جهانی برباید
تاکه در خواب نگارم به کسی رخ ننماید
من خود این تجربه‌ کردم که می از دست جوانان
ضعف پیری ببرد زور جوانی بفزاید
باده در شیشه همان به که پری وار بماند
ورنه عقلم کند از ریشه گر از شیشه درآید
چشم بینا چه تمتع برد از آتش سینا
آب مینا مگرت گرد غم از دل بزداید
ای که‌فتی سخن عشق نشاط آرد و مستی
لب فروبندکزین قصه به جز غصه نزاید
برکشد یا بکشد یا بزند یا بنوازد
پیش جانان سخن از چون و چرا‌ گفت نشاید
دوست با طلعت زیبا چکند خلعت دیبا
گل چنان سرخ و لطیفست که‌‌ گلگونه نباید
گوییم ترک بتان گو که قیامت رسد از پی
خود همینست قیامت که بتی رخ بنماید
گفتمش دوش ببین نقش‌ غم از چشم پرآبم
گفت خاموش که این نقش بر آبست نپاید
رشکم آیدکه کسی عکس تو در آب ببیند
دردم آیدکه کسی لعل تو در خواب بخاید
جوی خون خیزد از آن دیده بر روی تو افتد
بوی مشک آید از آن شانه که بر موی تو ساید
عاشق آن نیست که هرلحظه زند لاف محبت
مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید
می نشاط آرد و رقص ‌آرد و وجد آرد و شادی
خاصه در باغ که گل خندد و بلبل بسراید
لب قاآنی از آن بوسه زند باز دمادم
تا به وجد آید و سالار جهان را بستاید
میر دیوان شهنشاه که از فرط جلالت
به فلک رخت کشد هرکه به بختش بگراید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دولت آنست که از در صنمی تازه درآید
در بر اغیار به بندد سر مینا بگشاید
هوش مصنوعی: خوشبختی زمانی است که کسی با عشق و محبت جدیدی وارد زندگی‌ات شود، در حالی که دیگران را نیز در نظر داشته باشی و بتوانی به خودت و دیگران شادی ببخشی.
هر شبی نالهٔ من خواب جهانی برباید
تاکه در خواب نگارم به کسی رخ ننماید
هوش مصنوعی: هر شب صدای ناله و گریه من باعث می‌شود که خواب همه را برباید، تا در خواب، چهره محبوبم به کسی نشان داده نشود.
من خود این تجربه‌ کردم که می از دست جوانان
ضعف پیری ببرد زور جوانی بفزاید
هوش مصنوعی: من خود این را تجربه کرده‌ام که نوشیدنی‌های فرح‌بخش جوانان، قدرت و انرژی پیری را از بین می‌برد و به انرژی و قدرت جوانی اضافه می‌کند.
باده در شیشه همان به که پری وار بماند
ورنه عقلم کند از ریشه گر از شیشه درآید
هوش مصنوعی: شراب بهتر است که در شیشه بماند و به همان شکل باقی بماند، زیرا اگر از شیشه خارج شود، عقل من را دچار مشکلات جدی می‌کند.
چشم بینا چه تمتع برد از آتش سینا
آب مینا مگرت گرد غم از دل بزداید
هوش مصنوعی: چشم بصیرت چه لذتی از آتش محبت می‌برد، مگر اینکه غم را از دل دور کند و شادی را به دل برگرداند.
ای که‌فتی سخن عشق نشاط آرد و مستی
لب فروبندکزین قصه به جز غصه نزاید
هوش مصنوعی: ای کسی که صحبت از عشق، شادی و سرخوشی به ارمغان می‌آورد، لب‌های خود را ببند زیرا از این داستان جز غم و اندوه نتیجه‌ای نمی‌گیرد.
برکشد یا بکشد یا بزند یا بنوازد
پیش جانان سخن از چون و چرا‌ گفت نشاید
هوش مصنوعی: اگر بخواهد محبوب، تو را رها کند یا به تو آسیب بزند یا به تو محبت کند، در حضور او نباید درباره علت‌ها و چرایی‌ها صحبت کنی.
دوست با طلعت زیبا چکند خلعت دیبا
گل چنان سرخ و لطیفست که‌‌ گلگونه نباید
هوش مصنوعی: دوست با چهره‌ای دلربا چه زیبا و شگفت‌انگیز است. گل به اندازه‌ای لطیف و سرخ است که نمی‌توان به راحتی زیبایی آن را وصف کرد.
گوییم ترک بتان گو که قیامت رسد از پی
خود همینست قیامت که بتی رخ بنماید
هوش مصنوعی: وقتی می‌گوییم که بت‌های ترک باید بگویند، در واقع این اشاره به زمانی دارد که روز قیامت فرامی‌رسد. آنچه که مهم است این است که در آن روز، ظهور یک بت، نشانه‌ای از وقوع قیامت است. این به نوعی بیانگر حسرت و یادآوری از گذشته است.
گفتمش دوش ببین نقش‌ غم از چشم پرآبم
گفت خاموش که این نقش بر آبست نپاید
هوش مصنوعی: به او گفتم که دیشب نگاه کن به تصویر غم در چشمان پرآبم. او گفت ساکت باش، چون این تصویر روی آب است و پایدار نخواهد بود.
رشکم آیدکه کسی عکس تو در آب ببیند
دردم آیدکه کسی لعل تو در خواب بخاید
هوش مصنوعی: حسرت می‌خورم که کسی بتواند چهره‌ات را در آب ببیند و به یاد تو باشد. دلم می‌سوزد که کسی بتواند در خواب، زیبایی تو را تجربه کند.
جوی خون خیزد از آن دیده بر روی تو افتد
بوی مشک آید از آن شانه که بر موی تو ساید
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک بسیار می‌ریزد و به خاطر زیبایی تو، بوی خوش مشک از آن موهایی که با دست‌هایت نوازش می‌کنی، به مشام می‌رسد.
عاشق آن نیست که هرلحظه زند لاف محبت
مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی است که در کلامش رفتار صادقانه‌ای دارد و فقط به حرف زدن و ادعا کردن نمی‌پردازد. او در موقع نیاز عمل کرده و به جای حرف زدن، از خود گذشتگی نشان می‌دهد و به یاری می‌شتابد.
می نشاط آرد و رقص ‌آرد و وجد آرد و شادی
خاصه در باغ که گل خندد و بلبل بسراید
هوش مصنوعی: بهار خوشحالی و شادی به ارمغان می‌آورد، به گونه‌ای که در باغ، گل‌ها می‌خندند و بلبل‌ها آواز می‌خوانند. این فضا پر از رقص و جنب و جوش است.
لب قاآنی از آن بوسه زند باز دمادم
تا به وجد آید و سالار جهان را بستاید
هوش مصنوعی: قاآنی با لب‌هایش دوباره بوسه می‌زند و این کار را به‌طور مداوم تکرار می‌کند تا روحش شاد شود و بتواند از بزرگی و عظمت جهان سخن بگوید.
میر دیوان شهنشاه که از فرط جلالت
به فلک رخت کشد هرکه به بختش بگراید
هوش مصنوعی: مردی با مقام و زیبایی خاص به قدری با عظمت است که وقتی به آسمان می‌نگرد، دیگران را به خود جذب می‌کند و کسانی که شانس و اقبالشان خوب باشد، به او تمایل پیدا می‌کنند.

حاشیه ها

1389/12/08 21:03
iman

بیت 6 گفتی است

1395/04/07 19:07
نیکتا

در بیت دوازده بعد از دیده باید "که" اضافه شود