غزل شمارهٔ ۱۷
به چشم من همه آفاق پر کاهی نیست
سرم خوشست بحمدالله ار کلاهی نیست
فضای ملک خداوند جایگاه منست
مرا از آن چه که در شهر جایگاهی نیست
به غیر رزق مقدر که میخورم شب و روز
مرا ز ملک جهان بهره جز نگاهی نیست
هرآنچه میرسد از غیب مینهم به حضور
خدای غیب بود حاضر ار گواهی نیست
ورای عالم جانم حواله گاهی هست
گرم ز عامل دیوان حوالهگاهی نیست
حصار عقل مسخر کنم به همت عشق
که زلف و خال نکویان کم از سپاهی نیست
نصیحتی کنمت هرگز از بلا مگریز
که از بلا به جهان امنتر پناهی نیست
به گرد صحبت هر دل بگرد و نکته مگیر
محققست که بیخاصیت گیاهی نیست
قبول باطنی دوست تا چه فرماید
که در مخالفت ظاهر اشتباهی نیست
به اختیار نخواهد کسی که زشت شود
چو نیک درنگری زشت را گناهی نیست
نه ز آرزوست هر آنچ آدمی که میبیند
ازوست این همه بیداد دادخواهی نیست
میان ما و تو ره ای رفیق بسیارست
میان عاشق و معشوق هیچ راهی نیست
یگانه بار خدایا منم دوگانهپرست
تو آگهی که بهغیر از توام گواهی نیست
دری که بسته نگردد رهی که گم نشود
بهغیر ملک تو در ملک پادشاهی نیست
نماند جز دل و چشمی اثر ز قاآنی
چو نیک درنگری غیر اشک و آهی نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به چشم من همه آفاق پر کاهی نیست
سرم خوشست بحمدالله ار کلاهی نیست
هوش مصنوعی: در نظر من، همه عالم پر از چیزهای بیارزش نیست، بلکه من خوشحالم که حتی اگر چیزی هم نباشد، باز هم سرم شاد است.
فضای ملک خداوند جایگاه منست
مرا از آن چه که در شهر جایگاهی نیست
هوش مصنوعی: فضای ملک خداوند، مکان حقیقی من است و من از آنچه در شهر نیست و نمیتوانم در آنجا جایی داشته باشم، جدا هستم.
به غیر رزق مقدر که میخورم شب و روز
مرا ز ملک جهان بهره جز نگاهی نیست
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در زندگی میخورم و از آن بهرهمند میشوم، روزی مقدری است که برایم تعیین شده است و جز این، هیچ چیز دیگری از دنیا نصیبم نمیشود.
هرآنچه میرسد از غیب مینهم به حضور
خدای غیب بود حاضر ار گواهی نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که به من میرسد از جانب خداوند است. اگر چیزی را نمیتوانم ببینم یا گواهی بر آن نیست، به این معنا نیست که خداوند در آنجا نیست و نسبت به آن آگاه نیست.
ورای عالم جانم حواله گاهی هست
گرم ز عامل دیوان حوالهگاهی نیست
هوش مصنوعی: گاهی اوقات احساس میکنم که وجودم فراتر از این دنیا است و در این حس، گرما و انرژی ناشی از عوامل خاصی را در خود حس میکنم؛ اما در مواقعی دیگر این احساس از بین میرود و چیزی از آن باقی نمیماند.
حصار عقل مسخر کنم به همت عشق
که زلف و خال نکویان کم از سپاهی نیست
هوش مصنوعی: عقل و منطق را با قدرت عشق در هم میشکنم، زیرا زیباییهای دلکش و جذاب افرادی که به جذابیت مشهورند، کم از یک ارتش نیست.
نصیحتی کنمت هرگز از بلا مگریز
که از بلا به جهان امنتر پناهی نیست
هوش مصنوعی: به تو نصیحت میکنم که هرگز از مشکلات و سختیها فرار نکن، زیرا در این دنیا هیچ پناهگاهی امنتر از مواجهه با بلاها وجود ندارد.
به گرد صحبت هر دل بگرد و نکته مگیر
محققست که بیخاصیت گیاهی نیست
هوش مصنوعی: به دور هر گفتگو و ارتباط بگرد و از جزئیات آن نکتهبرداری نکن؛ زیرا بهوضوح مشخص است که هیچ گیاهی بدون فایده و خاصیت وجود ندارد.
قبول باطنی دوست تا چه فرماید
که در مخالفت ظاهر اشتباهی نیست
هوش مصنوعی: اگر دوستی در واقعیت به ما محبت و رضایت خود را ابراز کند، مهم نیست که در ظاهر با ما مخالفت کند، زیرا ممکن است در دل خود نظر دیگری داشته باشد.
به اختیار نخواهد کسی که زشت شود
چو نیک درنگری زشت را گناهی نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند انتخاب کند که زشت شود، چون وقتی دیگران به نیکی نگاه کنند، زشتها هم تقصیری ندارند.
نه ز آرزوست هر آنچ آدمی که میبیند
ازوست این همه بیداد دادخواهی نیست
هوش مصنوعی: هر آنچه که انسان میبیند و آرزو میکند، نتیجهی خود اوست و نه از آرزو. این همه ظلم و ستمی که وجود دارد، نشانهای از دادخواهی نیست.
میان ما و تو ره ای رفیق بسیارست
میان عاشق و معشوق هیچ راهی نیست
هوش مصنوعی: بین ما و تو فاصلهها و موانع زیادی وجود دارد، اما بین عاشق و معشوق هیچ فاصلهای وجود ندارد و آنها کاملاً به هم نزدیکاند.
یگانه بار خدایا منم دوگانهپرست
تو آگهی که بهغیر از توام گواهی نیست
هوش مصنوعی: ای خداوند، تنها من تو را میپرستم و هیچ معبودی جز تو نمیشناسم. تو خود میدانی که هیچ گواه و نشانهای غیر از تو وجود ندارد.
دری که بسته نگردد رهی که گم نشود
بهغیر ملک تو در ملک پادشاهی نیست
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ راهی که به تو نمیرسد وجود ندارد و دروازهای که بسته بماند، نیازی نیست بهجز درگاه تو. در سرزمین پادشاهی، هیچ چیز ارزشمندتر از تو نیست.
نماند جز دل و چشمی اثر ز قاآنی
چو نیک درنگری غیر اشک و آهی نیست
هوش مصنوعی: اگر خوب دقت کنی، چیزی جز دل و چشمی از قاآنی باقی نمانده است و فقط اشک و آه دیده میشود.