گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده قهرمان میرزا حکمران آذربایجان طاب‌ثراه فرماید

هر کرا ایزد اختیار کند
در دوگیتیش‌ بختیارکند
وانکه را کردگار کرد عزیز
نتواند زمانه خوارکند
بس نماید مدار چرخ‌کهن
تا یکی را جهان مدار کند
صه‌ چون شاه خاوران ملک
که بدو ملک افتخار کند
قهرمان میرزاکه از سخطش
ملک الموت زینهارکند
آنکه چون پا به ‌کارزار نهد
بر بداندیش کارزار کند
خنگش از گرد در بسیط زمین
هرچه دشت‌است کوهسار کند
تبرش از سهم در دیار عدو
هرچه چشمست‌اشکبار کند
تیغش ار نیست نو بهار چرا
دامن خاک لاله‌زارکند
باش‌ تا بوم روم را ز غبار
تیره چون اهل زنگبارکند
باش تا عزم مملکت‌گیرش
فتح‌ کشمیر و قندهار کند
باش تا موکب جهانگردش
عزم فرغانه و حصارکند
جیشش از مور تیغ و مار سنان
پهنه را پر ز مور و مار کند
قتل و تاراج و اخذ مال و منال
به یکی حمله هر چهارکند
در مذاق عدو مهابت او
شهد را زهر ناگوارکند
دشمن از ملک او برون نرود
مگر از این جهان فرارکند
نفس باد عنبرین ‌گردد
چون به خاک درش گذار کند
با تن دشمنان‌ ک‌ند قهرش
آنچه با پرنیان شرارکند
با دل دوستان ‌کند مهرش
آنچه با بوستان بهارکند
کس نیارد که تا به روز شمار
جود یک‌روزه‌اش شمارکند
آ‌فتابیست بر فراز سپهر
جا چو بر خنگ راهوار کند
ای امیری‌که یک پیادهٔ تو
کار یکم مملکت سوارکند
در جهان هیچ راز پنهان نیست
کش نه رای تو آشکارکند
نبرد جان عدو ز سطوت تو
گر ز پولاد صد حصار کند
فلک سفله را قضا نه عجب
گر به کاخ تو پرده‌دار کند
لاجرم عنکبوت پرده زند
چون نبی جایگاه به غار کند
بس ‌عجب نیست‌ کز رعایت تو
پشه سیمرغ را شکار کند
در صف کینه خنجرت کاری
با تن خصم نابکار کند
کافریدون به خیره سر ضحاک
همی ازگرزگاو سارکند
گوش آفاق را مشاطهٔ صنع
از عطای تو گوشوار کند
شهریارا سزدکه دولت تو
فخر از صدر روزگار کند
دولت تست چرخ و او اختر
چرخ از اختر افتخارکند
آن امیری‌که‌کوه را سخطش
همچو سیماب بی‌قرارکند
آنکه در چشم فتنه انصافش
اثر برگ کوکنار کند
خرد پیر راکیاست او
سخرهٔ طفل شیرخوار کند
بحر عمان‌کهین عطیهٔ اوست
که به هنگام اضطرار کند
ورنه‌در یک نفس دو عالم را
خود به یک سایلی نثارکند
حزم او آبگینه را به مثل
همچو البرز استوار کند
نکند تکیه برکسی الاک
تکیه بر عون‌کردگارکند
به دو انگشت نی سرانگشتش
کار صد تیغ آبدارکند
هست یک‌تن ولی به‌جودت رای
روز کین کار صدهزار کند
ابر دستش به دشت اگر بارد
دشت را بحر بی‌کنار کند
خسروا به‌که در محامد تو
فکر قاآنی اختصارکند
تا همی خاک را عبیرآگین
نفس باد نوبهارکند
ابر اردیبهشت بستان را
مخزن در شاهوار کند
دولتت را چو حزم آصف عهد
ملک العرش پایدارکند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کرا ایزد اختیار کند
در دوگیتیش‌ بختیارکند
هوش مصنوعی: هر کسی که خداوند او را برگزیده باشد، در دو دنیای خود به او خوشبختی می‌دهد.
وانکه را کردگار کرد عزیز
نتواند زمانه خوارکند
هوش مصنوعی: کسی که خداوند او را عزیز و محترم قرار داده است، هیچ‌کس نمی‌تواند او را خوار و بی‌ارزش کند.
بس نماید مدار چرخ‌کهن
تا یکی را جهان مدار کند
هوش مصنوعی: چرخ زمان به قدری در حرکت است که می‌تواند سرنوشت و زندگی یک نفر را تغییر داده و به آن سامان دهد.
صه‌ چون شاه خاوران ملک
که بدو ملک افتخار کند
هوش مصنوعی: سکوت کن، مانند شاه شرق که به او افتخار می‌شود.
قهرمان میرزاکه از سخطش
ملک الموت زینهارکند
هوش مصنوعی: قهرمان میرزایی که از خشمش حتی فرشته مرگ هم وحشت دارد و از او دوری می‌کند.
آنکه چون پا به ‌کارزار نهد
بر بداندیش کارزار کند
هوش مصنوعی: کسی که وقتی وارد میدان نبرد می‌شود، با دشمنان بداندیش مبارزه می‌کند.
خنگش از گرد در بسیط زمین
هرچه دشت‌است کوهسار کند
هوش مصنوعی: در دنیای بزرگ و وسیع، هرچه دشت وجود دارد، به کوه‌پایه‌ها تبدیل می‌شود.
تبرش از سهم در دیار عدو
هرچه چشمست‌اشکبار کند
هوش مصنوعی: تبر او که در سرزمین دشمن است، هر چه را ببیند، به اشک می‌نشاند و غمگین می‌کند.
تیغش ار نیست نو بهار چرا
دامن خاک لاله‌زارکند
هوش مصنوعی: اگرچنین بهار جدیدی نیست که تیغش خنکای تازه‌ای را به ارمغان بیاورد، پس چرا دامن خاک را با زیبایی‌های خود در لاله‌زار نمی‌آراید؟
باش‌ تا بوم روم را ز غبار
تیره چون اهل زنگبارکند
هوش مصنوعی: تا زمانی که در جمع هستی، بگذار زمین روم از غبار تیره پاک شود، مانند افرادی که در زنگبار زندگی می‌کنند.
باش تا عزم مملکت‌گیرش
فتح‌ کشمیر و قندهار کند
هوش مصنوعی: بگذار تا تصمیمش بر گرفتن سرزمین‌های کشمیر و قندهار باشد.
باش تا موکب جهانگردش
عزم فرغانه و حصارکند
هوش مصنوعی: بگذار تا کاروان جهانگرد به سمت فرغانه و حصار حرکت کند.
جیشش از مور تیغ و مار سنان
پهنه را پر ز مور و مار کند
هوش مصنوعی: او با قدرت و سرعت خود، زمین را به یکی از دو حالت پر از خطر تبدیل می‌کند؛ یا با وجود مورچه‌ها و یا با وجود مارها.
قتل و تاراج و اخذ مال و منال
به یکی حمله هر چهارکند
هوش مصنوعی: قتل، دزدی و تصاحب ثروت و دارایی در یک حمله می‌تواند به طور همزمان اتفاق بیفتد.
در مذاق عدو مهابت او
شهد را زهر ناگوارکند
هوش مصنوعی: در طعم دشمن، بزرگواری و قدرت او می‌تواند شیرینی عسل را به تلخی زهر تبدیل کند.
دشمن از ملک او برون نرود
مگر از این جهان فرارکند
هوش مصنوعی: دشمنان نمی‌توانند از سرزمین او خارج شوند مگر آنکه از این دنیا بروند و بمیرند.
نفس باد عنبرین ‌گردد
چون به خاک درش گذار کند
هوش مصنوعی: این جمله می‌گوید که هنگامی که بادی که بوی خوشی دارد، به خاک در ورودی آن مکان برسد، به طور خاص و زیبا می‌پیوندد. مفهوم کلی این است که بوی خوش روح‌انگیز در هنگام ورود به آن مکان احساس می‌شود.
با تن دشمنان‌ ک‌ند قهرش
آنچه با پرنیان شرارکند
هوش مصنوعی: اگر کسی با دشمنانش به شدت برخورد کند، همانطور که آتش با پارچه لطیف رفتار می‌کند، باید مراقب عواقب رفتار خود باشد.
با دل دوستان ‌کند مهرش
آنچه با بوستان بهارکند
هوش مصنوعی: دل دوستان را به محبت و دوستی پر می‌کند، همان‌طور که بهار به باغ و بوستان زیبایی و سرسبزی می‌بخشد.
کس نیارد که تا به روز شمار
جود یک‌روزه‌اش شمارکند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند روزها را بشمارد و بگوید که بخشش و سخاوت او تنها به یک روز محدود است.
آ‌فتابیست بر فراز سپهر
جا چو بر خنگ راهوار کند
هوش مصنوعی: در آسمان، خورشیدی است که در اوج قرار دارد و وقتی بر ابرها می‌تابد، مسیر را روشن می‌کند.
ای امیری‌که یک پیادهٔ تو
کار یکم مملکت سوارکند
هوش مصنوعی: ای فرمانروایی که یک انسان پیاده‌ات می‌تواند کار یک سواره‌نظام را در مملکت انجام دهد.
در جهان هیچ راز پنهان نیست
کش نه رای تو آشکارکند
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ رازی وجود ندارد که پنهان بماند، زیرا عقل و درک تو می‌تواند آن را به روشنی آشکار کند.
نبرد جان عدو ز سطوت تو
گر ز پولاد صد حصار کند
هوش مصنوعی: اگر دشمن با قدرت تو روبرو شود، حتی اگر هزاران دیوار محکم هم بسازد، از شدت تاثیر تو نمی‌تواند فرار کند.
فلک سفله را قضا نه عجب
گر به کاخ تو پرده‌دار کند
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت تقدیر برای انسان‌های پست، به‌وجود آوردن مشکلات برای تو باشد، تردیدی نیست که آن آدم‌ها به کاخ تو نیز آسیب خواهند زد.
لاجرم عنکبوت پرده زند
چون نبی جایگاه به غار کند
هوش مصنوعی: بنابراین، به ناچار عنکبوت تار می‌تنند، همان‌طور که پیامبر در غار، مکان خودش را محافظت می‌کند.
بس ‌عجب نیست‌ کز رعایت تو
پشه سیمرغ را شکار کند
هوش مصنوعی: تعجبی نیست که رعایت و دقت تو می‌تواند باعث شود که حتی موجودات بزرگ و قوی، همچون سیمرغ، به دام بیفتند.
در صف کینه خنجرت کاری
با تن خصم نابکار کند
هوش مصنوعی: خنجر تو در صف آرایی دشمنان، تاثیر بسزایی بر بدن بدکاران خواهد داشت.
کافریدون به خیره سر ضحاک
همی ازگرزگاو سارکند
هوش مصنوعی: کاوه به ضحاک که از او به شدت خشمگین است، با قدرت و شجاعت خود حمله می‌کند و او را به زانو در می‌آورد.
گوش آفاق را مشاطهٔ صنع
از عطای تو گوشوار کند
هوش مصنوعی: آفریده‌های دنیا به زیبایی‌های کار تو زینت داده می‌شوند و به گوشه گوش سپرده می‌شوند.
شهریارا سزدکه دولت تو
فخر از صدر روزگار کند
هوش مصنوعی: ای شهریار، شایسته است که مقام و ثروت تو به عنوان افتخاری در صدر تاریخ شناخته شود.
دولت تست چرخ و او اختر
چرخ از اختر افتخارکند
هوش مصنوعی: شأن و موقعیت تو مانند چرخ روزگار است و ستاره‌ای که در آسمان می‌درخشد، از نور و زیبایی تو بهره‌مند می‌شود.
آن امیری‌که‌کوه را سخطش
همچو سیماب بی‌قرارکند
هوش مصنوعی: امیری که قدرت و تأثیرش مانند جیغه‌های حرکتی کوه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، همواره در حال تغییر و ناپایداری است.
آنکه در چشم فتنه انصافش
اثر برگ کوکنار کند
هوش مصنوعی: کسی که در برابر ناملایمات و مشکلات، واقعیت را به وضوح نمی‌بیند و تحت تأثیر ظاهر امور قرار می‌گیرد، نمی‌تواند به درستی قضاوت کند.
خرد پیر راکیاست او
سخرهٔ طفل شیرخوار کند
هوش مصنوعی: خرد با تجربه و قدیمی می‌تواند به راحتی بر بازیچه‌های کوچک و بی‌خبر تسلط پیدا کند.
بحر عمان‌کهین عطیهٔ اوست
که به هنگام اضطرار کند
هوش مصنوعی: در اینجا به دریا عمان اشاره شده که به عنوان یک هدیه الهی محسوب می‌شود و در مواقع سختی و نیاز به انسان کمک می‌کند.
ورنه‌در یک نفس دو عالم را
خود به یک سایلی نثارکند
هوش مصنوعی: اگر بخواهد، می‌تواند در یک لحظه دو جهان را به یک اندازه قربانی کند.
حزم او آبگینه را به مثل
همچو البرز استوار کند
هوش مصنوعی: حزم و احتیاط او می‌تواند مانند کوه البرز، شفافیت و استحکام آبگینه را حفظ کند.
نکند تکیه برکسی الاک
تکیه بر عون‌کردگارکند
هوش مصنوعی: بر کسی تکیه نکن، زیرا تنها باید بر کمک خداوند تکیه کرد.
به دو انگشت نی سرانگشتش
کار صد تیغ آبدارکند
هوش مصنوعی: با دو انگشت خود، به زودی کارهایی را انجام می‌دهد که صد تیغ برنده می‌تواند انجام دهد.
هست یک‌تن ولی به‌جودت رای
روز کین کار صدهزار کند
هوش مصنوعی: یک نفر وجود دارد، اما به خاطر وجود تو، در روز جنگ، هزاران کار شگفت‌انگیز انجام می‌شود.
ابر دستش به دشت اگر بارد
دشت را بحر بی‌کنار کند
هوش مصنوعی: اگر ابر بخواهد به دشت باران ببارد، دشت را سرشار از آب خواهد کرد و به دریایی بی‌پایان تبدیل خواهد نمود.
خسروا به‌که در محامد تو
فکر قاآنی اختصارکند
هوش مصنوعی: شایسته است کسی که در صفات نیک تو فکر می‌کند، به طور مختصر و مفید صحبت کند.
تا همی خاک را عبیرآگین
نفس باد نوبهارکند
هوش مصنوعی: نسیم بهاری به قدری لطیف و معطر است که می‌تواند خاک را معطر و خوشبو کند.
ابر اردیبهشت بستان را
مخزن در شاهوار کند
هوش مصنوعی: ابرهای اردیبهشت، باغ را مملو از زیبایی و سرسبزی می‌کنند و جلال و شکوه طبیعت را به نمایش می‌گذارند.
دولتت را چو حزم آصف عهد
ملک العرش پایدارکند
هوش مصنوعی: خوشبختی و قدرت تو را باید مانند دوراندیشی آصف، همواره ثابت و پایدار و استوار نگه‌داری.

حاشیه ها

1395/01/29 04:03
ی

وزن:
فعلاتن مفاعلن فعلن