قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۰ - در تزکیهٔ نفس ناسوتی و توجه به عالم لاهوتی و اشاره به مدح خامس آل عبا سیدالشهدا علیه السلام
ای دل چو تو حالی صفت خویش ندانی
بیهوده سخن از صفت غیر چه رانی
با آنکه تو غایب نشوی یک نفس از خویش
خود را نشناسی که چنین یا که چنانی
تا چند سرایی که چنینست و چنانست
آن را که به جز نام دگر هیچ ندانی
این گرد که بر دامنت از عجب نشسته
آید عجبم کز چه ز دامن نفشانی
آن را که به تقلید کسان زشت شماری
گر مصحف آرد ز خداوند نخوانی
چون خود همه عیبی چه کنی عیب کسان فاش
بر غیر چه خندی چو تو خود بدتر از آنی
بر عیب تو چون پرده بپوشید خداوند
ظلمست اگر پردهٔ مردم بدرانی
شد قافلهٔ عمر تو وامانده ز دنبال
بشتاب مگر لاشه به منزل برسانی
چون همسفرانت همه از خویش گذشتند
انصاف نباشد که تو در خویش بمانی
جان تو سبک جانب لاهوت سفر کرد
تو مانده به صحرای طبیعت ز گرانی
خوش باش به نیک و بد ایام که ما را
نادیده خبر نیست ز اسرار نهانی
بگشا نظر عقل و ببین صورت مقصود
زیراکهگنجد به عیان راز عیانی
پرهیز مکن از لقب زشت که موسی
قدرش نشود کاسته از وصف شبانی
ای نفس به پیری نبری را غم یار
کان بار توان برد به نیروی جوانی
قاآنی اگر مرد رهی بار بیفکن
تا از دو جهان توسن همت بجهانی
در ماتم شاه شهدا اشک بیفشان
زان آب مگر آتش دوزخ بنشانی
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۹ - در مدح امیرالامراء العظام حسینخان نظامالدوله فرماید: ای ترک سیهچشم سراپا همه جانیقصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۱ - در ستایش امیر بی نظیر الله قلیخان ایلخانی قاجار فرماید: ای روی تو فهرست شادمانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل چو تو حالی صفت خویش ندانی
بیهوده سخن از صفت غیر چه رانی
هوش مصنوعی: ای دل، اگر خود را نشناسی و حال خود را ندانى، چرا بیهوده درباره ویژگیهای دیگران صحبت میکنی؟
با آنکه تو غایب نشوی یک نفس از خویش
خود را نشناسی که چنین یا که چنانی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تو هیچ لحظهای از خودت غایب نمیشوی، اما نمیتوانی خودت را بشناسی، آیا به این صورت هستی یا به آن شکل؟
تا چند سرایی که چنینست و چنانست
آن را که به جز نام دگر هیچ ندانی
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر میخواهی به این وضع و حال ادامه دهی، حال آنکه کسی که تنها نامت را میداند، هیچ چیز از تو نمیفهمد؟
این گرد که بر دامنت از عجب نشسته
آید عجبم کز چه ز دامن نفشانی
هوش مصنوعی: این گردی که بر دامن تو نشسته، نشاندهندهی شگفتی من است که نمیدانم چرا از دامن تو میریزد و به زمین میافتد.
آن را که به تقلید کسان زشت شماری
گر مصحف آرد ز خداوند نخوانی
هوش مصنوعی: اگر کسی را به خاطر تقلید از دیگران بد بشماری، حتی اگر او کتاب آسمانی را از جانب خدا بیاورد، باز هم سخنان او را نخواهی خواند.
چون خود همه عیبی چه کنی عیب کسان فاش
بر غیر چه خندی چو تو خود بدتر از آنی
هوش مصنوعی: اگر خودت عیبهای زیادی داری، چرا به عیبهای دیگران میخندی؟ وقتی خودت از آنها بدتر هستی، این کار چه فایدهای دارد؟
بر عیب تو چون پرده بپوشید خداوند
ظلمست اگر پردهٔ مردم بدرانی
هوش مصنوعی: اگر خداوند عیبهای تو را از دید مردم پنهان کرده باشد، آنچه که بخواهی با برملا کردن این عیبها، خود را به زحمت انداختهای، نادرست و ناعادلانه است.
شد قافلهٔ عمر تو وامانده ز دنبال
بشتاب مگر لاشه به منزل برسانی
هوش مصنوعی: عمر تو به پایان میرسد و زمان در حال گذر است، پس سعی کن هرچه سریعتر کارهای خود را انجام دهی تا به مقصد برسی و دستاوردهایت را حفظ کنی.
چون همسفرانت همه از خویش گذشتند
انصاف نباشد که تو در خویش بمانی
هوش مصنوعی: وقتی همه یاران و همراهانت از خودشان عبور کردند و به مراحل بالاتری رسیدند، ناپسند است که تو همچنان در همان جایی بمانی و پیشرفت نکنی.
جان تو سبک جانب لاهوت سفر کرد
تو مانده به صحرای طبیعت ز گرانی
هوش مصنوعی: روح تو به آسمان و عالم معنا پرواز کرده، اما تو هنوز در دنیای مادی و سختیها و مشکلات آن گرفتار شدهای.
خوش باش به نیک و بد ایام که ما را
نادیده خبر نیست ز اسرار نهانی
هوش مصنوعی: خوش باش به خوشیها و ناخوشیهای زمان، زیرا ما از رازهای پنهان بیخبر هستیم.
بگشا نظر عقل و ببین صورت مقصود
زیراکهگنجد به عیان راز عیانی
هوش مصنوعی: چشمان خود را باز کن و با دقت به هدف نهایی نگاه کن، زیرا که حقیقت به وضوح در دسترس است و قابل مشاهده است.
پرهیز مکن از لقب زشت که موسی
قدرش نشود کاسته از وصف شبانی
هوش مصنوعی: از لقب ناپسند خود دوری نکن، چرا که مقام موسی در برابر این لقب کم نمیشود و او همچنان دارای صفات برجستهای خواهد بود که به عنوان یک شبان شناخته میشود.
ای نفس به پیری نبری را غم یار
کان بار توان برد به نیروی جوانی
هوش مصنوعی: ای جان، در پیری نترس و غم نخور، چون این بار سنگین را تنها با نیروی جوانی میتوان بر دوش کشید.
قاآنی اگر مرد رهی بار بیفکن
تا از دو جهان توسن همت بجهانی
هوش مصنوعی: اگر قاآنی به راهی برود، باید تمام سختیها و بارهای زندگی را کنار بگذارد تا بتواند با اراده و تلاش به دنیای بهتر و موفقتری دست یابد.
در ماتم شاه شهدا اشک بیفشان
زان آب مگر آتش دوزخ بنشانی
هوش مصنوعی: در سوگواری شهدای بزرگbizید، اشکهایت را بریز تا شاید با آن آب، آتش دوزخ را خاموش کنی.