گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۲ - د‌ر مدحت عمدهٔ الخوانین العظام شمس الدین خان افغان می‌فرماید

آفتاب زمانه شمس‌الدین
ای قدر قدر آسمان تمکین
مهر بارای روشن توسها
چرخ با اوج درگه تو زمین
کوه با عزم تو چو کاه سبک
کاه با حزم تو چوکوه متین
تیغ تو عزم‌ فتنه‌ را نشتر
خشم تو چشم خصم را زوبین
نامی از جود تست ابر بهار
گامی از کاخ تست چرخ برین
خاتمی هست حکم محکم تو
کش بود آفتاب زیر نگین
سرورا حسب حال من بشنو
گرچه مستغنی است از تبیین
چون ز شیراز آمدم به عراق
مرمرا بود هشت اسب‌گزین
هر یکی‌گاه حمله چون صرصر
هریکی روز وقعه چون تنین
وندر اینجا به قحطی افتادند
که مبیناد چشم عبرت بین
همگی همچو مرغ جلاله
گشته قانع به خوردن سرگین
چون من از بهر جو دعاکردم
همه‌ گفتند ربنا آمین
بر من و بخت من همی‌ کردند
صبح تا شام هریکی نفرین
نه مرا زهره‌ای‌ که‌ گویم هان
نه مرا جرأتی‌ که ‌گویم هین
قصه کوتاه هفته‌یی نگذشت
که گذشتند با هزار انین
وینک از بهر هریکی خوانم
هر شب جمعه سوره یاسین
بنده را حال اسبکی باید
نرم‌ دُم‌ گِرد سُم‌ گوزن سرین
تیزبین آنچنانک در شب تار
بیند از ری حصار قسطنطین
چون باستد به پهنه کوه گران
چون بپوید به وقعه باد بزین
رعد کردار چونکه شیهه کشد
می‌ نخسبد به بیشه شیر عرین
چون سلیمان که هشت تخت بباد
از بر پشت او گذارم زین
چند پنهان کنم بگویم راست
چون مرا راستی بود آیین
مرمرا شوخ و شنگ شاهدکی است
سیم خد سرو قد فرشته جبین
مژه‌اش همچو چنگل شهباز
طره‌اش همچو پنجه ی شاهین
زلفکانش ورق ورق سنبل
چهرگانش طبق طبق نسرین
قامتش همچو طبع من موزون
طره‌اش همچو چهر من پرچین
ابرویش همچو تیغ تو بران
گیسویش همچو خلق تو مشکین
وجناتش چو طبع تو خرم
حرکاتش چو شعر من شیرین
چبا بد دور چشمکی دارد
که درو ناز گشته ‌گوشه نشین
ساق او را اگر نظاره‌ کند
پای تا سر شبق شود عنین
تاری از زلفش ار به باد رود
کوه و صحرا شود عبیرآگین
چشمش از فتنه یک جهان لشکر
رویش ‌از جلوه یک فلک پروین
روز تا شب سرین‌ گردش‌ را
به نگاه نهان کنم تخمین
در دل از بهر عارض و لب او
بوس ها می‌کنم همی تعیین
او پیاده است و زین سبب نهلد
که سوارش شوم من مسکین
هر دو را می توان سوار نمود
به یکی اسب ای فرشته قر‌ین
‌آسیاوار تا نماید سیر
آسمان در ارضی تسعین
آنی از دور مدت تو شهور
روزی از سال دولت توسنین
آفرین بر روان قاآنی
کش روش راستست ورای رزین
در دل و‌رای این ‌چنین دارد
یاد و مهر جناب شمس‌‌الدین

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتاب زمانه شمس‌الدین
ای قدر قدر آسمان تمکین
هوش مصنوعی: ای شمس‌الدین، تو همچون آفتابی در زمانه‌ای، که قدرت و بزرگی‌ات همطراز آسمان است و بر همه چیز سیطره داری.
مهر بارای روشن توسها
چرخ با اوج درگه تو زمین
هوش مصنوعی: تعدادی ستاره در آسمان هستند که روشنایی آن‌ها بر زمین می‌تابد، مانند مهر و خورشید که نور و گرما را به همراه دارند. این نور و زیبایی به ما کمک می‌کند تا به جاهای بلند و برجسته برسیم.
کوه با عزم تو چو کاه سبک
کاه با حزم تو چوکوه متین
هوش مصنوعی: تلاش و اراده‌ی تو به حدی قوی است که حتی کوه‌ها نیز در برابر تو مانند کاه سبک و بی‌وزن می‌شوند، و همچنین با احتیاط و دقت تو، کاه‌ها نیز مثل کوه‌ها محکم و استوار جلوه می‌کنند.
تیغ تو عزم‌ فتنه‌ را نشتر
خشم تو چشم خصم را زوبین
هوش مصنوعی: تیغ تو قصد ایجاد فتنه را می‌شکند و خشم تو تیرکمان دشمن را هدف قرار می‌دهد.
نامی از جود تست ابر بهار
گامی از کاخ تست چرخ برین
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به بزرگی و شکوه فردی دارد که با نیکی و سخاوتش همچون ابرهای بهاری بر زندگی دیگران تأثیر می‌گذارد. همچنین، به مقام و منزلت او که به مانند کاخی زیبا و محکم است، اشاره می‌کند. در نهایت، چرخ برین به قدرت و عظمت او در جامعه اشاره دارد. به طور کلی، این شعر بیانگر ویژگی‌های مثبت و برجسته فردی است که به دیگران خدمت می‌کند و در زندگی آنها نمایان می‌شود.
خاتمی هست حکم محکم تو
کش بود آفتاب زیر نگین
هوش مصنوعی: خاتمی وجود دارد که نشانگر قدرت و استحکام تو است، مانند آفتابی که زیر نگین خود را پنهان کرده است.
سرورا حسب حال من بشنو
گرچه مستغنی است از تبیین
هوش مصنوعی: ای سرور من، حال من را بشنو، هرچند که نیازی به توضیح ندارد.
چون ز شیراز آمدم به عراق
مرمرا بود هشت اسب‌گزین
هوش مصنوعی: وقتی از شیراز به عراق آمدم، تعداد هشت اسب انتخاب کردم.
هر یکی‌گاه حمله چون صرصر
هریکی روز وقعه چون تنین
هوش مصنوعی: هر لحظه‌ای ممکن است طوفانی شود و هر روز ممکن است واقعه‌ای بزرگ و خطرناک پیش بیاید.
وندر اینجا به قحطی افتادند
که مبیناد چشم عبرت بین
هوش مصنوعی: و در این مکان دچار قحطی و کمبود شدند، به گونه‌ای که هیچ‌کس عبرت نمی‌گیرد و توجه نمی‌کند.
همگی همچو مرغ جلاله
گشته قانع به خوردن سرگین
هوش مصنوعی: همه مانند پرنده‌ای می‌شوند که به خوردن مدفوع راضی است.
چون من از بهر جو دعاکردم
همه‌ گفتند ربنا آمین
هوش مصنوعی: وقتی من برای رسیدن به خواسته‌ام دعا کردم، همه به من گفتند "پروردگارا، آمین".
بر من و بخت من همی‌ کردند
صبح تا شام هریکی نفرین
هوش مصنوعی: هر روز و شب به من و سرنوشتم بد و بی‌رحمانه آسیب می‌زدند و هر کس به من نفرین می‌کرد.
نه مرا زهره‌ای‌ که‌ گویم هان
نه مرا جرأتی‌ که ‌گویم هین
هوش مصنوعی: من نه آنقدر جسور هستم که بگویم "نگاه کن" و نه آنقدر جرأت دارم که بگویم "عجله کن".
قصه کوتاه هفته‌یی نگذشت
که گذشتند با هزار انین
هوش مصنوعی: داستانی کوتاه در هفته‌ای نگذشت که با هزاران درد و غم سپری شد.
وینک از بهر هریکی خوانم
هر شب جمعه سوره یاسین
هوش مصنوعی: به یاد هر کسی که دلم برایش تنگ می‌شود، هر شب جمعه سوره یاسین می‌خوانم.
بنده را حال اسبکی باید
نرم‌ دُم‌ گِرد سُم‌ گوزن سرین
هوش مصنوعی: کسی که در مقام بنده است، باید حالتی آرام و لطیف مانند دمی نرم در اطراف سم یک گوزن داشته باشد.
تیزبین آنچنانک در شب تار
بیند از ری حصار قسطنطین
هوش مصنوعی: کسی که دارای بصیرت و درایت است، می‌تواند در تاریکی و شرایط نامعلوم نیز نشانه‌ها و حقایق را مشاهده کند، مانند این که در شب تار، هم می‌تواند از دور، حصار شهر قسطنطین را ببیند.
چون باستد به پهنه کوه گران
چون بپوید به وقعه باد بزین
هوش مصنوعی: زمانی که او در کنار کوه‌های بلند ایستاده است، مانند این است که باد به سرعت در حال حرکت و سرکشی است.
رعد کردار چونکه شیهه کشد
می‌ نخسبد به بیشه شیر عرین
هوش مصنوعی: وقتی رعد و برق به صدا در می‌آید، شیر جنگل آرام نمی‌نشیند و همیشه آماده حمله است.
چون سلیمان که هشت تخت بباد
از بر پشت او گذارم زین
هوش مصنوعی: من همچون سلیمان هستم که می‌توانم بر هشت تخت از نیروی خود عبور کنم.
چند پنهان کنم بگویم راست
چون مرا راستی بود آیین
هوش مصنوعی: چند بار باید حقیقت را پنهان کنم تا بگویم؟ چون برای من راستگویی یک اصل و قاعده است.
مرمرا شوخ و شنگ شاهدکی است
سیم خد سرو قد فرشته جبین
هوش مصنوعی: شخصی که به زیبایی و جذابیت معروف است، به نوعی سرزنده و شاداب به نظر می‌رسد و معشوقش با قدی بلند و زیبایی فرشته‌وار و پیشانی‌ای خوب، دلربا و enchanting است.
مژه‌اش همچو چنگل شهباز
طره‌اش همچو پنجه ی شاهین
هوش مصنوعی: مژه‌های او مانند چنگ‌های یک پرنده‌ی شکاری است و موهایش همانند پنجه‌های یک شاهین به زیبایی و جذابیت جلوه‌گری می‌کنند.
زلفکانش ورق ورق سنبل
چهرگانش طبق طبق نسرین
هوش مصنوعی: موهای او مانند گل‌های سنبل است که به صورت ورق ورق و ردیفی چیده شده‌اند و چهره‌اش همچون نسرین درخشش و زیبایی خاصی دارد.
قامتش همچو طبع من موزون
طره‌اش همچو چهر من پرچین
هوش مصنوعی: قدش به زیبایی و هارمونی نوشته‌های من است و موهایش به زیبایی چهره‌ام پیچیده و دلنشین است.
ابرویش همچو تیغ تو بران
گیسویش همچو خلق تو مشکین
هوش مصنوعی: ابروهای او به تیزی تیغ است و گیسوانش مانند مشک، سیاه و زیباست.
وجناتش چو طبع تو خرم
حرکاتش چو شعر من شیرین
هوش مصنوعی: رنگ چهره‌اش مانند طبع تو شاداب و خوشایند است و حرکاتش همچون شعر من دلنشین و خوشمزه است.
چبا بد دور چشمکی دارد
که درو ناز گشته ‌گوشه نشین
هوش مصنوعی: چهره‌اش به قدری زیباست که وقتی به او نگاه می‌کنم، گویی در سکوت و آرامش نشسته و نازش را به نمایش گذاشته است.
ساق او را اگر نظاره‌ کند
پای تا سر شبق شود عنین
هوش مصنوعی: اگر کسی به ساق پای او نگاه کند، از سر تا پایش مانند شربت شیرین و دلپذیر می‌شود.
تاری از زلفش ار به باد رود
کوه و صحرا شود عبیرآگین
هوش مصنوعی: اگر تار مویی از زلف او به باد برود، دشت و کوه عطرآگین می‌شود.
چشمش از فتنه یک جهان لشکر
رویش ‌از جلوه یک فلک پروین
هوش مصنوعی: چشم او پر از تمام فتنه‌هاست و چهره‌اش مانند زیبایی‌های یک کهکشان درخشان و خیره‌کننده است.
روز تا شب سرین‌ گردش‌ را
به نگاه نهان کنم تخمین
هوش مصنوعی: طی روز تا شب، به طور پنهانی به دور و اطراف خود نگریسته و آن را تخمین می‌زنم.
در دل از بهر عارض و لب او
بوس ها می‌کنم همی تعیین
هوش مصنوعی: در دل به خاطر زیبایی چهره و لب او، مدام او را می‌بوسم و محبت خود را به او نشان می‌دهم.
او پیاده است و زین سبب نهلد
که سوارش شوم من مسکین
هوش مصنوعی: او بدون سوارکار است و به همین خاطر من، که در شرایط بدی هستم، نمی‌توانم او را سوار کنم.
هر دو را می توان سوار نمود
به یکی اسب ای فرشته قر‌ین
هوش مصنوعی: هر دو را می‌توان با یک اسب سوار کرد، ای فرشته‌ای که در کنارم هستی.
‌آسیاوار تا نماید سیر
آسمان در ارضی تسعین
هوش مصنوعی: در حال حاضر، آسمان و زمین در حال چرخش و حرکت هستند و این روند همچنان ادامه دارد.
آنی از دور مدت تو شهور
روزی از سال دولت توسنین
هوش مصنوعی: از دور دست و دراز مدت زندگی تو، چون ماه‌های سال و ایام آن به نظر می‌رسد. زمان و موقعیت تو به گونه‌ای است که همچون روزهای یک سال در حال گذر است.
آفرین بر روان قاآنی
کش روش راستست ورای رزین
هوش مصنوعی: ستایش بر روح قاآنی که خرد و شعورش فراتر از هر ماده‌ای است.
در دل و‌رای این ‌چنین دارد
یاد و مهر جناب شمس‌‌الدین
هوش مصنوعی: در دل و خاطر این شخص، یاد و محبت جناب شمس‌الدین وجود دارد.