گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۱ - د‌ر مدحت مرحوم مغفور حاج حسن‌خان شیرازی می‌فرماید

در دور دارای زمین در عهد خاقان زمان
کشورگشای راستش گیهان خدای راستان
غازی محمد شاه یل عین دول عون ملل
غیث عطا غوث امل ماه زمین شاه زمان
از امر سالار عجم فرمانروای ملک جم
فصل ادب اصل کرم کهف امل حرز امان
شاه آفریدون مهین آن کش جهان زیر نگین
هم تابع حکمش تکین هم پیرو امرش طغان
شهزاده‌یی کز فال و فر نارد شهان را در نظر
گامی ز ملکش خشک و تر نامی ‌ز جودش بحر و کان
خان جهان حاجی حسن صدر زمین بدر زمن
بختش جوان رایش کهن عزمش سبک حزمش گران
در جهرم از رای رزین افکند حصنی بس حصین
با رفعتش‌ گردون زمین در ساحتش‌ گیتی نهان
حصنی‌که‌گیهان یکسره هستش نهان در چنبره
چون نقطه‌بی در دایره در چنبرن هفت آسمان
با چارسویی بس نکو خاکش چو عنبر مشکبو
در ساحتش از چارسو اهل امل دامن‌کشان
هم ‌کرد در جهرم بنا نیکو رباطی دلگشا
صحنش ‌همه ‌شادی‌فزا خاکش همه عنبرفشان
زانرو پس از اتمام او فرمود گلشن نام او
کز خاک عنبرفام او آید شمیم‌ گلستان
هم درکنار راغها افکند بنیان باغها
کز شرم هریک داغها دارد به دل باغ جنان
از آن بساتین سربسر دانی ‌کدامین خوبتر
گلشن که در مد نظر آمد به از مدهامتان
جهرم بهشتی شد نکو از بهر نیْل آرزو
اهل امانی سوی او پویان ز هرسو شادمان
هم چون به دشت از دیرگه بُد سست‌بنیانی تبه
تا خلق را در نیم ره در هر زمان بخشد امان
فرمود بر جایش بنا فرخ رباطی دلگشا
کز کید دزدان دغا باشد پناه ‌کاروان
نامش چو زاول بد محک آن‌نام را ننمود حک
اینک به نام مشترک خوانند او را رهروان
هم برکه‌یی افکند بن‌کش وصف ناید در سخن
تا هست‌گیهان‌کهن مانا کزو ماند نشان
چون این عمارات رزین بنیان نهاد آن پاکدین
کش هردم از جان آفرین بادآفرینها بر روان
عُشرِ بخوسات‌بلد چندان ‌که بود از چار حد
کرد از کرم وقف ابد تا سود یابد زین زیان
ز آغاز دید انجام را زد پشت پا ایام را
بنهاد بیرون‌ گام را پیش از اجل زین خاکدان
تنها نه این فرخ‌نسب گشت این مبانی را سبب
ای بس بناکش جد و اب گشتند بانی در جهان
از جدش ار جویی اثر کامد به عقبی پی‌سپر
وز فضل دادش دادگر جا در بهشت جاودان
حاجی سلیمان بد کز او دنیا و دین را آبرو
هم نیک‌رو هم نیکخو هم پاکدل هم پاک‌جان
ور گیری از بابش خبر شهر فضایل ‌راست در
در هر کمالی مشتهر بر هر مرادی‌ کامران
حاجی محمدکزکرم از سنگ نشناسد درم
کوبش حرم خویش ارم یارش قوی خصمش نوان
فرمود در جهرم بنا چندان بنای دلگشا
تا باغ خلدشش در جزا بخشد خدای انس و جان
هم مدرسی افکنده پی یونان به رشک از خاک وی
در وی اساس جهل طی چون در جنان هون و هوان
هم خود سبب تاسیس را هم مایه خود تدریس را
نایب‌مناب ادریس را هرگه که بگشاید زبان
هم مسجدی افکنده بن عالی‌تر ازکاخ سخن
از نصرت رای‌ کهن از یاری بخت جوان
هم بارگاهی دلنشین هم گنبدی‌ گردون قرین
بر مضجع ماه زمین بر مرقد شاه زمان
شهزادهٔ اعظم حسین آن اصفهان را نور عین
اعدا ازو در شور و شین احباب ازو با قدر و شان
هم از پی زوّار او بنیان نهاد آن نیک‌خو
دلکش رباطی بس نکو کش نیست فرق از فرقدان
باری چو آن فرخ‌ پسر بر عادت جد و پدر
در جهرم این والااثر بنهاد و فارغ گشت از آن
شهزادهٔ فرخ‌نسب بنهاد جهرم را لقب
دارالامانی زین سبب کامد امانی را مکان
هر سو پی تاریخ او قاآنی آمد رازگو
با هر ادیبی رازجو با هر لبیبی وازدان
برداشت سر یک تن ز جا فرمود این مصراع را
دارالامانی فارس را باد از بلا دارالامان

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دور دارای زمین در عهد خاقان زمان
کشورگشای راستش گیهان خدای راستان
هوش مصنوعی: در سرزمین وسیع تحت فرمان خاقانی که در عصر خود کشورها را فتح می‌کرد، تنها یک حقیقت راستین وجود دارد و آن این است که خداوند متعال، خدایی است که باید به او ایمان داشت.
غازی محمد شاه یل عین دول عون ملل
غیث عطا غوث امل ماه زمین شاه زمان
هوش مصنوعی: محمد شاه، پادشاهی قوی و یاری‌دهنده به مردم، به مانند بارانی است که امید و آرزوها را برآورده می‌کند و روشنایی و زندگی را به زمین می‌آورد.
از امر سالار عجم فرمانروای ملک جم
فصل ادب اصل کرم کهف امل حرز امان
هوش مصنوعی: از فرمان سالار عجم، فرمانروای سرزمین جم، آداب و اصول نیکوخوئی و مهربانی را بیاموز که به مانند پناهگاه امید و امنیتی برای انسان‌هاست.
شاه آفریدون مهین آن کش جهان زیر نگین
هم تابع حکمش تکین هم پیرو امرش طغان
هوش مصنوعی: شاه آفریدون، بزرگ و با عظمت، دنیا را تحت تسلط خود قرار داد. همه کسانی که در زیر فرمان او بودند، از جمله یارانش، تابع دستوراتش شدند و به فرمان او عمل کردند.
شهزاده‌یی کز فال و فر نارد شهان را در نظر
گامی ز ملکش خشک و تر نامی ‌ز جودش بحر و کان
هوش مصنوعی: شهزاده‌ای که با فال و سرنوشتش، پادشاهان را در نظر می‌گیرد و از سرزمینش نامی خشک و تر دارد، به خاطر بخشندگی‌اش همچون دریا و معدن است.
خان جهان حاجی حسن صدر زمین بدر زمن
بختش جوان رایش کهن عزمش سبک حزمش گران
هوش مصنوعی: حاجی حسن صدر زمین، شخصی است که از نظر بخت و اقبال جوان و امیدوار به آینده است. او عزم و اراده‌ای قوی دارد، اما در عین حال، گذشته‌اش او را به سمت سختی‌ها و چالش‌ها می‌کشد.
در جهرم از رای رزین افکند حصنی بس حصین
با رفعتش‌ گردون زمین در ساحتش‌ گیتی نهان
هوش مصنوعی: در جهرم، دژی مستحکم و بلند ساخته شده که همانند حصاری قوی از رای و تدبیر بانیانش است. این دژ به قدری باعظمت است که زمین و جهانیان در سایه‌اش پنهان شده‌اند.
حصنی‌که‌گیهان یکسره هستش نهان در چنبره
چون نقطه‌بی در دایره در چنبرن هفت آسمان
هوش مصنوعی: قلعه‌ای که در آن هیچ چیز پیدا نیست، مانند نقطه‌ای در دایره، در حلقه‌ای از هفت آسمان محصور شده است.
با چارسویی بس نکو خاکش چو عنبر مشکبو
در ساحتش از چارسو اهل امل دامن‌کشان
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و خوشبو بودن خاک آن مکان اشاره شده است، که به مانند عطر خوشبو و دلپذیر است. مردم مشتاق و امیدوار از چهارطرف برای دیدن و نزدیک شدن به این مکان آمده‌اند و دامن خود را با عشق و ارادت به آن خاک می‌مالند.
هم ‌کرد در جهرم بنا نیکو رباطی دلگشا
صحنش ‌همه ‌شادی‌فزا خاکش همه عنبرفشان
هوش مصنوعی: در جهرم، شخصی به ساختن یک رباط زیبا و دل‌نشین پرداخته است. حیاط این مکان پر از شادی است و خاک آن بوی خوش عطر عنبر را می‌دهد.
زانرو پس از اتمام او فرمود گلشن نام او
کز خاک عنبرفام او آید شمیم‌ گلستان
هوش مصنوعی: بنابراین پس از اینکه او به پایان کارش رسید، فرمودند که به نام او گلشن باشد، چرا که بوی خوش گلستان از خاک معطر او به مشام می‌رسد.
هم درکنار راغها افکند بنیان باغها
کز شرم هریک داغها دارد به دل باغ جنان
هوش مصنوعی: در کنار راها، پایه‌های باغ‌ها گذاشته شده است، زیرا هر یک از آن‌ها به دلیل نیاز و عشق به دل، نشانه‌ای از شور و شوق دارد.
از آن بساتین سربسر دانی ‌کدامین خوبتر
گلشن که در مد نظر آمد به از مدهامتان
هوش مصنوعی: در میان گلستان‌ها و باغ‌ها، باید دانست که کدام یک از آن‌ها زیباتر است و در نظر انسان، جذاب‌تر از دیگران به نظر می‌رسد و برتری دارد.
جهرم بهشتی شد نکو از بهر نیْل آرزو
اهل امانی سوی او پویان ز هرسو شادمان
هوش مصنوعی: جهرم به دلیل برآورده شدن آرزوها به مکانی دلپذیر و زیبا تبدیل شده است. مردم با امید و شادی از هر طرف به سمت این شهر می‌آیند.
هم چون به دشت از دیرگه بُد سست‌بنیانی تبه
تا خلق را در نیم ره در هر زمان بخشد امان
هوش مصنوعی: مانند این‌که در دشت، سست‌پایه‌ای ویران است که به مردم در نیمه‌راه، همواره پناه می‌دهد.
فرمود بر جایش بنا فرخ رباطی دلگشا
کز کید دزدان دغا باشد پناه ‌کاروان
هوش مصنوعی: فرمود که در آن مکان، بنایی زیبا و خوش ‌آیند بسازید تا کاروان‌ها از حملات دزدان و دشمنان در امان باشند.
نامش چو زاول بد محک آن‌نام را ننمود حک
اینک به نام مشترک خوانند او را رهروان
هوش مصنوعی: در اینجا به این اشاره می‌شود که اگرچه نام شخص یا چیزی ممکن است شناخته شده نباشد، اما هنوز هم می‌توان او را با یک نام مشترک و شناخته شده، به‌خصوص توسط کسانی که در راه او هستند، صدا کرد. به عبارتی، حتی اگر نام واقعی یا خاص یک فرد مشخص نباشد، اما او را با نامی عمومی و قابل فهم می‌شناسند.
هم برکه‌یی افکند بن‌کش وصف ناید در سخن
تا هست‌گیهان‌کهن مانا کزو ماند نشان
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و شگفتی‌های طبیعت اشاره می‌شود. برکه‌ای وجود دارد که در آن تصویر جانوری یا هندسه‌ای خاص به وجود آمده است، و این تصویر به قدری زیباست که نمی‌توان به راحتی آن را در کلمات توصیف کرد. با وجود این، درختان کهن و بزرگ اطراف برکه نشان‌دهنده‌ی زمان و ماندگاری هستند که از نسل‌های قبل باقی مانده‌اند و به این مکان جلوه‌ای خاص داده‌اند.
چون این عمارات رزین بنیان نهاد آن پاکدین
کش هردم از جان آفرین بادآفرینها بر روان
هوش مصنوعی: وقتی این بناهای زیبا به دست آن انسان با اخلاص ساخته شد، هر لحظه زندگی و جان به او هدیه می‌شود و بر روح او بادها و نعمت‌ها نازل می‌گردد.
عُشرِ بخوسات‌بلد چندان ‌که بود از چار حد
کرد از کرم وقف ابد تا سود یابد زین زیان
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی بیان می‌کند که در زمینی که دارای چهار محدوده است، به اندازه‌ای که می‌توان از آن بهره‌برداری کرد، از روی فضل و سخاوت، بخشی از آن به حالت وقف درآورده می‌شود تا در آینده از خسارت‌های ناشی از عدم استفاده، سودی نصیب فرد گردد.
ز آغاز دید انجام را زد پشت پا ایام را
بنهاد بیرون‌ گام را پیش از اجل زین خاکدان
هوش مصنوعی: از ابتدای زندگی، پایان آن را نادیده گرفت و از فرصتی که روزگار به او داده بود، بهره‌برداری کرد، قبل از آنکه اجلش فرا برسد و از این دنیای خاکی بیرون رود.
تنها نه این فرخ‌نسب گشت این مبانی را سبب
ای بس بناکش جد و اب گشتند بانی در جهان
هوش مصنوعی: این فرد خوش‌نسب تنها کسی نیست که باعث ایجاد این اصول و قواعد شده است. بسیاری از اجداد و پدران او نیز در ساختن این بنیادها نقش داشتند و در واقع سازندگان جهان هستند.
از جدش ار جویی اثر کامد به عقبی پی‌سپر
وز فضل دادش دادگر جا در بهشت جاودان
هوش مصنوعی: اگر به سرگذشت جدش نگاهی بیندازی، می‌بینی که او به خاطر اعمال نیکش به بهشت جاودان دست یافته است، و به دلیل فضل و دادگری‌اش، در آنجا جایگاهی دارد.
حاجی سلیمان بد کز او دنیا و دین را آبرو
هم نیک‌رو هم نیکخو هم پاکدل هم پاک‌جان
هوش مصنوعی: حاجی سلیمان، فردی است که از او می‌توان به خوبی دنیا و دین را نشان داد. او هم ظاهری نیکو دارد و هم باطنش پاک و با دل پاک است.
ور گیری از بابش خبر شهر فضایل ‌راست در
در هر کمالی مشتهر بر هر مرادی‌ کامران
هوش مصنوعی: اگر از منبع خود خبر بگیری، درباره فضایل شهر می‌شنوی که در هر کمالی معروف است و برای هر آرزویی به نتیجه می‌رسد.
حاجی محمدکزکرم از سنگ نشناسد درم
کوبش حرم خویش ارم یارش قوی خصمش نوان
هوش مصنوعی: حاجی محمد به قدری گران‌قدر و باارزش است که حتی سنگ هم نمی‌تواند او را بشناسد. او با تمام قدرت، حرم خود را می‌کوبد و می‌سازد و دشمنانش را به زانو درمی‌آورد.
فرمود در جهرم بنا چندان بنای دلگشا
تا باغ خلدشش در جزا بخشد خدای انس و جان
هوش مصنوعی: در جهرم، بنایی ساخته شده است که به قدری زیبا و دلگشا است که می‌تواند بهشتی جاودان را در آخرت به انسان عطا کند.
هم مدرسی افکنده پی یونان به رشک از خاک وی
در وی اساس جهل طی چون در جنان هون و هوان
هوش مصنوعی: در این بیت، به حالتی اشاره شده که شخصی از دانش و علم یونان به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و احساس می‌کند که ریشه‌های نادانی در وجود او وجود دارد. همچنین به بهشت و دنیای غیرمادی اشاره شده که نشان‌دهنده میل به کسب دانش و دوری از جهل است. این بیت حس تناقض میان جهل و تلاش برای درک حقیقت را نشان می‌دهد.
هم خود سبب تاسیس را هم مایه خود تدریس را
نایب‌مناب ادریس را هرگه که بگشاید زبان
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به آن دارد که فرد می‌تواند هم به عنوان منبعی برای آموزش و یادگیری عمل کند و هم به عنوان دلیلی برای تأسیس و ایجاد زمینه‌های جدید. همچنین این موضوع به این نکته اشاره دارد که هر زمان که فردی به صحبت کردن بپردازد، می‌تواند قدرت و تأثیر خود را نمایان کند.
هم مسجدی افکنده بن عالی‌تر ازکاخ سخن
از نصرت رای‌ کهن از یاری بخت جوان
هوش مصنوعی: مسجدی که به زیبایی و بزرگی از کاخ‌ها ساخته شده، نشانه‌ی پیروزی و موفقیت است و اشاره به کمک و حمایت از نیروی جوان دارد.
هم بارگاهی دلنشین هم گنبدی‌ گردون قرین
بر مضجع ماه زمین بر مرقد شاه زمان
هوش مصنوعی: مکان دلپذیری که همزمان با فضای زیبای آسمان، بر روی آرامگاه شاه زمین قرار دارد.
شهزادهٔ اعظم حسین آن اصفهان را نور عین
اعدا ازو در شور و شین احباب ازو با قدر و شان
هوش مصنوعی: شهزادهٔ بزرگ حسین در اصفهان درخششی مانند نور دارد و دشمنان از او می‌ترسند. همچنین دوستان او به خاطر مقام و منزلت او به او افتخار می‌کنند.
هم از پی زوّار او بنیان نهاد آن نیک‌خو
دلکش رباطی بس نکو کش نیست فرق از فرقدان
هوش مصنوعی: به دنبال او، کسی با دل نیک و خوش‌سیرتی، بنایی زیبا و دلپذیر برپا کرد که هیچ گونه تفاوتی با زیبایی ستاره‌ها ندارد.
باری چو آن فرخ‌ پسر بر عادت جد و پدر
در جهرم این والااثر بنهاد و فارغ گشت از آن
هوش مصنوعی: به هر حال، زمانی که آن پسر خوشبخت مطابق با روش جد و پدرش در جهرم این اثر بزرگ را بنا کرد، از آن کار آسوده خاطر شد.
شهزادهٔ فرخ‌نسب بنهاد جهرم را لقب
دارالامانی زین سبب کامد امانی را مکان
هوش مصنوعی: فرزند خوش قدم، جهرم را به نام «دارالامان» معرفی کرد؛ زیرا به این دلیل، امان و آرامش به این مکان آمده است.
هر سو پی تاریخ او قاآنی آمد رازگو
با هر ادیبی رازجو با هر لبیبی وازدان
هوش مصنوعی: قاآنی در هر جا به دنبال تاریخ و گذشته‌اش است و با هر شاعر و نویسنده‌ای که به جستجوی معانی و رازها می‌پردازد، در ارتباط است. او با هر شخصی که توانایی کلام و بیان دارد، صحبت می‌کند و از آن‌ها الهام می‌گیرد.
برداشت سر یک تن ز جا فرمود این مصراع را
دارالامانی فارس را باد از بلا دارالامان
هوش مصنوعی: این مصراع بیانگر این است که زمانی که دردی یا خطر بزرگی به کسی یا جایی وارد می‌شود، ممکن است که محیط اطراف دچار تغییرات غیر منتظره و ناگواری گردد. در این حالت، واژه "دارالامان" به معنای مکانی امن و محفوظ از خطر است که باید در برابر بلاها حفظ شود. به طور کلی، این جمله به اهمیت حفاظت از مکان‌ها و افراد در برابر حوادث تلخ و ناگوار اشاره دارد.