قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۹ - در مدح جناب حاجی و شاهنشاه مبرور محمد شاه غازی
چو رای خواجه اگر پیر گشته است جهان
غمین مباش کهگردد به بخت شاه جوان
جهان جود محمد شه آسمان هنر
که آفتاب ملوکست و سایهٔ یزدان
همیشه شاد بود شاه خاصه عید غدیر
که کردگار قدیرش به جان دهد فرمان
که ای محمد ترک ای خدیو ملک عجم
محمد عربی را به خویش کن مهمان
بساز جشنی کامروز شیر بیشهٔ ما
به صید روبهکان تیز میکند دندان
نبی به روز چنین از جهاز منبر ساخت
بگفت از پس تسبیح ما به خلق جهان
اَلست اولی منکم تمام گفتندش
بلی تو بهتری از ما و هر چه در گیهان
گرفت دست علی پس به دست و کرد بلند
چنان که ساعد او برگذشت از کیوان
بگفت هرکش مولا منم علی مولاست
که او مکمّل دینست و تالی قرآن
بهخصم و یارش یا رب تو باش دشمن و دوست
به ناصرش ده نصرت به خاذلش خذلان
یکیست عید غدیر ارچه خلق را امروز
بود درست سه عید سعید در ایران
نخست عید غدیر از خلافت شه دین
دوم جمال ملک شهریار ملکستان
سه دیگر آنکه به قانون عید پیشکنند
به جای میش به شه جان خویش را قربان
شگفت نیستکه شه نیز جان فدا سازد
به جانشین نبی خواجهٔ ملک دربان
علی اعلی دارای آسمان و زمین
ولیّ والا دانای آشکار و نهان
خلیفهٔ دو جهان دست قدرت داور
ذخیرهٔ دل و جان گنج صنعت سبحان
هژبر یزدان سبابهٔ ارادهٔ حق
روان عالم علامهٔ یقین وگمان
کلید قدرت همسال عشق فیض نخست
نوید رحمت تمثال عقل روح روان
نیاز مطلق تسلیمکل توکل صرف
امام برحق غیث زمین و غوث زمان
صفای صفوت میقات علم مشعر هوش
منای منیت میزاب علم کعبهٔ جان
شفیع اسود و احمر قسیم جنت و نار
مراد عارف و عامی پناه کون و مکان
کتاب رحمت فهرست فیض فرد وجود
سجل هستی طغرای فضل فصل امان
وجود او وطن جان عارفان خداست
بدوگرای که حبالوطن من الایمان
ایا حقیقت نوروز و معنی شب قدر
که مفتی دو جهانی و مفنی یم وکان
قسم به واجب مطلق که گر تویی ممکن
وجوب را نتوان فرقکردن از امکان
مقام عالیت این بس که غالیت شب و روز
خدای خواند و منعش ز بیم تو تنوان
و گرش برهان پرسی که چون علیست خدای
خلیلوار در آتش رود که ها برهان
منت خدای نمیدانم اینقدر دانم
که بحر معرفتت را پدید نیست کران
به وقت مدح تو همچون درخت وادی طور
همه صدای اناالحق برآیدم ز دهان
درآفرینش هر ذره را به رقص آرم
در آن زمان که کنم نام نامی تو بیان
مگر ز رحمت خاص تو آگهی دارد
که بار جرم همه خلق میکشد شیطان
هرآنکهکین تو ورزد چه بالد از طاعت
هر آنکه مهر تو جوید چه نالد از عصیان
مگر عدوی ترا روز حشر لالکند
ز حکمت ازلیکردگار هر دو جهان
وگرنه آتش دوزخ چسان زبانهکشد
گر او به سهو برد نام نامیت به زبان
صفات غیب و شهودی که بود یزدان را
ز یک تجلی ذات توگشت جمله عیان
تویی که دانی اذکار طیر در اوکار
تویی که بینی ادوار روح در ابدان
به جستجوی تو قمری همی زند کو کو
به رنگ و بوی تو بلبل همی کشد دستان
ز عکس صورت تو سرخ گشته گونه گل
ز بیم هیبت تو زرد مانده روی خزان
شبی به عالم روحانیان سفرکردم
فراخ دشتی دیدم چو وهم بیپایان
سواره عقل ز هر جانبی رجز میخواند
چنان که رسم عرب هست و عادت شجعان
برون نیامده هل من مبارز از لب او
ز دور نام تو بردم گریخت از میدان
بس است مدح تو ترسمکه قدسیان گویند
که کیست اینکه ستادست در صف میدان
بر آنکه گفته خدایش ثنا ثنا گوید
به قدّ پست و رخ زشت و جامهٔ خلقان
مرا ز جامهٔ خلقان چه خجلتست ز خلق
که گفته است خدا کلّ من علیها فان
ولی ز مهر تو دارم امید کاین رخ زشت
ز وصل غلمان زیبا شود به باغ جنان
مجو به غیر خدا از خدای قاآنی
دعای خسرو گو تاکه برهی از خسران
همیشه تا زنخ دلبران به چنبر زلف
چوگوی سیم نماید به عنبرین چوگان
هرآنکه پیرو چوگان حکم سلطان نیست
به زخم حادثه بادا چوگوی سرگردان
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۸ - و من افکار طبعه فیالمدیحه: تاج دولت رکن دین غیث زمین غوث زمانقصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰ - و له فی المدیحه: خلق را چون آفرید از لطف خلاق جهان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو رای خواجه اگر پیر گشته است جهان
غمین مباش کهگردد به بخت شاه جوان
هوش مصنوعی: اگر نظر بزرگی تغییر کرده و پیر و خسته به نظر میرسد، نگران نباش، زیرا شاید روزی برگشت به خوشبختی و جوانی را تجربه کند.
جهان جود محمد شه آسمان هنر
که آفتاب ملوکست و سایهٔ یزدان
هوش مصنوعی: جهان پر از بخشش و سخاوت محمد است، او همچون ستارهای در آسمان هنر میدرخشد و مانند خورشید برای پادشاهان است و سایهاش نماد خداوند است.
همیشه شاد بود شاه خاصه عید غدیر
که کردگار قدیرش به جان دهد فرمان
هوش مصنوعی: شاه همیشه در روز عید غدیر خوشحال بود، زیرا خداوند توانا به او فرمان میدهد که جانش را فدای او کند.
که ای محمد ترک ای خدیو ملک عجم
محمد عربی را به خویش کن مهمان
هوش مصنوعی: ای محمد، تو که سرور و فرمانروای سرزمین عجم هستی، محمد عربی را به مهمانی خود بپذیر.
بساز جشنی کامروز شیر بیشهٔ ما
به صید روبهکان تیز میکند دندان
هوش مصنوعی: جشنی برپا کن که امروز شیر جنگل، برای شکار روباهها آماده میشود و دندانهایش را تیز میکند.
نبی به روز چنین از جهاز منبر ساخت
بگفت از پس تسبیح ما به خلق جهان
هوش مصنوعی: پیامبر در روزی مشخص، از منبر برای مردم سخن گفت و پس از دعا و ستایش خداوند، پیامهایی را به مردم جهان منتقل کرد.
اَلست اولی منکم تمام گفتندش
بلی تو بهتری از ما و هر چه در گیهان
هوش مصنوعی: سوال کرد آیا من از شما بهتر نیستم؟ همه پاسخ دادند بله، تو از ما و هر چیزی در دنیا بهتر هستی.
گرفت دست علی پس به دست و کرد بلند
چنان که ساعد او برگذشت از کیوان
هوش مصنوعی: علی دستش را گرفت و به طور بلند بالا برد، به طوری که ساعد او از افق آسمان گذشت.
بگفت هرکش مولا منم علی مولاست
که او مکمّل دینست و تالی قرآن
هوش مصنوعی: هر کس بگوید که من مولای او هستم، باید بداند مولای واقعی علی است، زیرا او اتمامدهنده دین و ادامهدهنده قرآن محسوب میشود.
بهخصم و یارش یا رب تو باش دشمن و دوست
به ناصرش ده نصرت به خاذلش خذلان
هوش مصنوعی: خدایا، تو هم با دشمن و هم با دوست او باش. به حامیاش کمک کن و به کسی که او را ترک کرده، ناکامی بده.
یکیست عید غدیر ارچه خلق را امروز
بود درست سه عید سعید در ایران
هوش مصنوعی: امروز روز عید غدیر است و این روز، تنها یک عید نیست بلکه همزمان با سه عید مهم دیگر در ایران نیز برگزار میشود.
نخست عید غدیر از خلافت شه دین
دوم جمال ملک شهریار ملکستان
هوش مصنوعی: در ابتدا، عید غدیر به عنوان نشانهای از خلافت و رهبری دین شناخته میشود. سپس، زیبایی و جلال شاهی که بر سرزمین پادشاهی حکومت میکند، مورد توجه قرار میگیرد.
سه دیگر آنکه به قانون عید پیشکنند
به جای میش به شه جان خویش را قربان
هوش مصنوعی: در اینجا به مفهوم این بیت اشاره میکنیم: در روز عید، برخی افراد به قوانین و رسوم اجتماعی توجه دارند و به جای اینکه قربانی حیوانی مانند میش کنند، جان خود را به خداییشان تقدیم مینمایند. این نشاندهنده عمق ایمان و فدای خود در راه خداست.
شگفت نیستکه شه نیز جان فدا سازد
به جانشین نبی خواجهٔ ملک دربان
هوش مصنوعی: جالب نیست که پادشاه نیز جان خود را فدای جانشین پیامبر کند، همچون وزیر بزرگ و دربان کشور.
علی اعلی دارای آسمان و زمین
ولیّ والا دانای آشکار و نهان
هوش مصنوعی: علی، والاترین و بزرگترین موجود در آسمان و زمین است، او ولی و سرپرست مطلقی است که دانش او به خوبی و به صورت آشکار و پنهان، همه چیز را در بر میگیرد.
خلیفهٔ دو جهان دست قدرت داور
ذخیرهٔ دل و جان گنج صنعت سبحان
هوش مصنوعی: سخن از شخصیتی بزرگ و قدرتمند است که در جهان نفوذ و سلطه دارد. او تواناییها و استعدادهای فراوانی دارد و به عنوان نماینده قدرت الهی عمل میکند. این فرد، هم بر قلبها تسلط دارد و هم بر زندگیها، و به طور کلی، به عنوان یک مخزن عظیم از هنر و مهارت شناخته میشود.
هژبر یزدان سبابهٔ ارادهٔ حق
روان عالم علامهٔ یقین وگمان
هوش مصنوعی: این جمله به طور کلی به مفهوم اراده و قدرت الهی اشاره دارد. هژبر (به معنای بزرگ و باعظمت) یزدان (خدا) نشاندهندهٔ پروردگاری است که ارادهٔ خاصی دارد. این اراده به گونهای است که جریان عالم را تحت تأثیر قرار میدهد و به نوعی علم و یقین را نسبت به حقایق و موضوعات مختلف نشان میدهد. در کل، شیوه بیان و اشاره به صفات و ویژگیهای الهی، تأمل برانگیز است و بر اهمیت ارادهٔ خداوند در سازماندهی و شکلدهی به هستی تأکید میکند.
کلید قدرت همسال عشق فیض نخست
نوید رحمت تمثال عقل روح روان
هوش مصنوعی: کلید قدرت عشق جوانی است که نخستین بار بشارت رحمت را میدهد و تجسم عقل و روح را به تصویر میکشد.
نیاز مطلق تسلیمکل توکل صرف
امام برحق غیث زمین و غوث زمان
هوش مصنوعی: این متن دربارهی اهمیت تسلیم و توکل به امام معصوم به عنوان منبعی نیکو و اساسی در زندگی و جامعه صحبت میکند. همچنین به نقش ایشان در سرپرستی و هدایت انسانها در زمانهی خود اشاره دارد. در واقع، این نوشته بیانگر ایمان به یک راهنما و چشمپوشی از نیازهای مادی در برابر هدایت الهی است.
صفای صفوت میقات علم مشعر هوش
منای منیت میزاب علم کعبهٔ جان
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به توصیف فضایی روحانی و معنوی میپردازد که در آن علم و معرفت و صفا وجود دارد. وی از میقات و مکانی یاد میکند که در آنجا فرهنگی عمیق و روحانی حاکم است و این حالت باعث آگاهی و هوشیاری عمیق او میشود. همچنین به کعبه به عنوان نماد جان و روح اشاره میکند و با بیان این مفهوم، به ارزش علم و معرفت در زندگی انسانی اشاره دارد.
شفیع اسود و احمر قسیم جنت و نار
مراد عارف و عامی پناه کون و مکان
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصیتی اشاره میشود که میان دو حالت متفاوت قرار دارد: یکی بهشت و دیگری جهنم. این شخص به عنوان شفیع یا واسطه برای هر دو گروه، یعنی عارفان و عامیان، عمل میکند و به آنها پناه میدهد و مکانی برای آرامش و حمایت فراهم میکند.
کتاب رحمت فهرست فیض فرد وجود
سجل هستی طغرای فضل فصل امان
هوش مصنوعی: کتاب رحمت نشاندهندهی نعمتها و برکات وجودی است، که در آن ثبت شده و نشانگر كمال و بزرگی رحمت الهی است. این کتاب، نوعی سند و نشانه از فضل و رحمت بیپایان خداوند به انسانهاست و بیانگر ایمنی و آرامش در زندگی است.
وجود او وطن جان عارفان خداست
بدوگرای که حبالوطن من الایمان
هوش مصنوعی: وجود او سرزمین روح عارفان الهی است. به او توجه کن، زیرا عشق به وطن از ایمان است.
ایا حقیقت نوروز و معنی شب قدر
که مفتی دو جهانی و مفنی یم وکان
هوش مصنوعی: این پرسش به بررسی واقعیت نوروز و اهمیت شب قدر میپردازد، که به عنوان دو اصل معنوی و معتبر در زندگی انسانها شناخته میشوند. نوروز به عنوان آغاز سال جدید و شب قدر به عنوان شب مقدس و تعیین سرنوشت معرفی میشود. این مفهومها به عمق روحانیت و معانی بزرگ زندگی اشاره دارند.
قسم به واجب مطلق که گر تویی ممکن
وجوب را نتوان فرقکردن از امکان
هوش مصنوعی: به خدا قسم که اگر تو وجود داشته باشی، هیچکس نمیتواند میان واجب و ممکن تفاوت قائل شود.
مقام عالیت این بس که غالیت شب و روز
خدای خواند و منعش ز بیم تو تنوان
هوش مصنوعی: مقام والای تو به حدی است که خداوند شب و روز تو را گرامی میشمارد و به خاطر نگرانی تو از او، هیچ مانعی نمیتواند بر سر راهت باشد.
و گرش برهان پرسی که چون علیست خدای
خلیلوار در آتش رود که ها برهان
هوش مصنوعی: اگر از او بپرسی که چگونه است علی، همانند خداوند ابراهیم خلیل که در آتش رفت، جوابی خواهد داد که قابل قانع کردن است.
منت خدای نمیدانم اینقدر دانم
که بحر معرفتت را پدید نیست کران
هوش مصنوعی: من نمیدانم چقدر باید خدا را شکر کنم، اما میدانم که دریای شناخت و معرفت تو انتهایی ندارد.
به وقت مدح تو همچون درخت وادی طور
همه صدای اناالحق برآیدم ز دهان
هوش مصنوعی: در زمان ستایش تو، مانند درختان کوه طور، از دهان من صدای «من حق هستم» بلند میشود.
درآفرینش هر ذره را به رقص آرم
در آن زمان که کنم نام نامی تو بیان
هوش مصنوعی: هر ذرهای از کائنات را به حرکت در میآورم و به رقص درمیآورم، زمانی که نام بزرگ تو را بگویم و بیان کنم.
مگر ز رحمت خاص تو آگهی دارد
که بار جرم همه خلق میکشد شیطان
هوش مصنوعی: آیا میدانی که شیطان به خاطر رحمت ویژه توست که بار گناه همه مردم را بر دوش میکشد؟
هرآنکهکین تو ورزد چه بالد از طاعت
هر آنکه مهر تو جوید چه نالد از عصیان
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو کینهورزی کند، نسبت به فرمانبرداریاش چه معذور است؛ و هر کسی که در جستجوی محبت توست، چه حقی برای ناله و گله از نافرمانی دارد.
مگر عدوی ترا روز حشر لالکند
ز حکمت ازلیکردگار هر دو جهان
هوش مصنوعی: آیا دشمن تو در روز قیامت نمیتواند از حکمت ازلی خداوند، که بر هر دو جهان حاکم است، چیزی بگوید؟
وگرنه آتش دوزخ چسان زبانهکشد
گر او به سهو برد نام نامیت به زبان
هوش مصنوعی: اگر کسی به اشتباه نام تو را بر زبان بیاورد، چگونه شعلههای آتش دوزخ خواهد تابید؟
صفات غیب و شهودی که بود یزدان را
ز یک تجلی ذات توگشت جمله عیان
هوش مصنوعی: خصوصیات پنهان و آشکاری که خداوند دارد، به خاطر تجلی ذات او، به طور کامل و واضح نمایان شدند.
تویی که دانی اذکار طیر در اوکار
تویی که بینی ادوار روح در ابدان
هوش مصنوعی: تو هستی که میدانی پرندگان چه صداهایی دارند و در کجا زندگی میکنند، تو هستی که میتوانی حال و هوای روح را در وجود انسانها تشخیص دهی.
به جستجوی تو قمری همی زند کو کو
به رنگ و بوی تو بلبل همی کشد دستان
هوش مصنوعی: قمری در جستجوی تو با صدای کوکو به دنبال تو میگردد و بلبل به خاطر رنگ و بوی تو نغمه سر میدهد.
ز عکس صورت تو سرخ گشته گونه گل
ز بیم هیبت تو زرد مانده روی خزان
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، گلها رنگ سرخ به خود گرفتهاند و از ترس جلال و شکوه تو، چهرهی خزان رنگ زرد به خود گرفته است.
شبی به عالم روحانیان سفرکردم
فراخ دشتی دیدم چو وهم بیپایان
هوش مصنوعی: یک شب به دنیای روحانیان سفر کردم و دشتی وسیع و بینهایت را دیدم که به خیال میمانست.
سواره عقل ز هر جانبی رجز میخواند
چنان که رسم عرب هست و عادت شجعان
هوش مصنوعی: عقل به هر سو و از هر طرف با قدرت و شجاعت صحبت میکند، مانند شیوهای که عربها دارند و از عادات دلیران است.
برون نیامده هل من مبارز از لب او
ز دور نام تو بردم گریخت از میدان
هوش مصنوعی: او به خاطر نام تو از میدان جنگ فرار کرد و هیچ کس جرأت نکرد با من مبارزه کند.
بس است مدح تو ترسمکه قدسیان گویند
که کیست اینکه ستادست در صف میدان
هوش مصنوعی: در وصف تو کافی است، میترسم که فرشتگان بگویند چه کسی است که در میدان نبرد ایستاده است.
بر آنکه گفته خدایش ثنا ثنا گوید
به قدّ پست و رخ زشت و جامهٔ خلقان
هوش مصنوعی: کسی که در مورد خداوند ستایش و تسبیح میگوید، مهم نیست که کوتاه قد یا زشترو باشد و لباسش مثل دیگران باشد.
مرا ز جامهٔ خلقان چه خجلتست ز خلق
که گفته است خدا کلّ من علیها فان
هوش مصنوعی: چرا باید از لباس مردم خجالت بکشم وقتی که خدا گفته است همه چیز و هرکس که بر روی زمین است، از بین میرود؟
ولی ز مهر تو دارم امید کاین رخ زشت
ز وصل غلمان زیبا شود به باغ جنان
هوش مصنوعی: اما به خاطر محبت تو امیدوارم که این چهره نازیبا با وصل شدن به جوانان زیبا، به زیبایی باغ بهشت تبدیل شود.
مجو به غیر خدا از خدای قاآنی
دعای خسرو گو تاکه برهی از خسران
هوش مصنوعی: از کسی غیر از خدا کمک نخواه و از او درخواست نکن، زیرا این تنها اوست که میتواند تو را از مشکلات و زیانها نجات دهد.
همیشه تا زنخ دلبران به چنبر زلف
چوگوی سیم نماید به عنبرین چوگان
هوش مصنوعی: همیشه وقتی که زیباییهای دلبران سرتاسر زلفهایشان را میپوشاند، چهرهای مانند سیم و ظاهری خوشبو مانند عنبر به نمایش میگذارند.
هرآنکه پیرو چوگان حکم سلطان نیست
به زخم حادثه بادا چوگوی سرگردان
هوش مصنوعی: هرکسی که از قوانین و دستورات سلطنت پیروی نکند، به سرنوشت ناگواری دچار خواهد شد و مانند گوی بیهدف سرگردان خواهد بود.