قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۷ - در مدح خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه مغفور و شجاع السلطنه فرماید
پدری و پسری سایه و نور یزدان
پدری و پسری رحمت و فیض رحمان
چه پدر آنکه ببالد ز جلوسش اورنگ
چه پسر آنکه بنازد ز وجودش ایوان
چه پدر بخت جوان رامش با پیر خرد
چه پسر پیر خرد رامش با بخت جوان
چه پدر گشته به نه خطهٔ گردون حاکم
چه پسر آمده بر هفت ممالک سلطان
چه پدر بندهٔ دربار شکوهش قیصر
چه پسر چاکر درگاه جلالش خاقان
چه پدر زلّه بر از خوان عطایش حاتم
چه پسر بهرهور از دست سخایش قاآن
چه پدر کار جهان راست ازو همچون تیر
چه پسر قامت گردون ز کمانش چو کمان
چه پدر کرده دو تا بر سر نیوان مغفر
چه پسرکرده قبا بر تن دیوان خفتان
چه پدر شعلهٔ تیغش بهصفت هفت جحیم
چه پسر ساحتکاخش بهمثل هشت جنان
چه پدر بندهیی از کاخ منیعش بهرام
چه پسر خادمی از قصر رفیعش کیوان
چه پدر خاک زمین گشه ز حزمش ساکن
چه پسر چرخ برین گشته ز عزمش گردان
چه پدر منفعل از نفخهٔ لطفش فردوس
چه پسر مشتعل از آتش قهرش نیران
چه پدر اختر او برج مهی را مهتاب
چه پسرگوهر او درج شهی را شایان
چه پدر اشهب قدرش را گردون آخور
چه پسر ابرش جاهش راگیتی میدان
چه پدر مهر به کریاس خیامش خادم
چه پسر دهر به دهلیز سرایش دربان
چه پدر گاه سخا مظهر فیض ازلی
چه پسر روز وغا آیت قهر سبحان
چه پدر لجهٔ بیداد از آن پرآشوب
چه پسر زورق آشوب از آن در طوفان
چه پدر افریدون از فر و هوشنگ از هنگ
چه پسر برزو از برز و تهمتن ز توان
چه پدر فطرت آن ثانی آن عقل اول
چه پسر طینت آن اول خلق امکان
چه پدر در حرمش پرفکنان طایر وهم
چه پسر در طلبش بالفشان مرغگمان
چه پدر بوم و بر فاقه ز جودش آباد
چه پسر بام و در کینه ز دادش ویران
چه پدر با حشمش حشمت دارا تهمت
چه پسر باکرمش همت حاتم بهان
چه پدر دهرش ناورده به صد قرن قرین
چه پسر چرخش ناکرده مقارن به قران
چه پدر کرده سپر سفت عدو از کوپال
چه پسرکرده زره پیکر خصم از یکان
چه پدرگشته قضا تابع او در احکام
چه پسرگشته قدر پیرو او در فرمان
چه پدر ناوک دلدوزش دلدوزهٔ تن
چه پسر تیغ جهانسوزش سوزندهٔ جان
چه پدر زایمن آن خلق جهان را ایسر
چه پسر زایسر آن اهل زمان را ایمان
چه پدر زخم برون را ز عطایش مرهم
چه پسر درد درون را ز سخایش درمان
چه پدر بر زبر چرخ چوکوهی درکوه
چه پسر درکرهٔ خاک جهانی به جهان
چه پدر خطهبی ازکشور او عرض زمین
چه پسر لحظهٔ از مدت او طول زمان
چه پدر در حذر از صولت او شیر دژم
چه پسر در خطر از سطوت او پیل دمان
چه پدر آنکه نهنگش بدرد چرم پلنگ
چه پسرکافعی پیچانش بپیچد ثعبان
چه پدر ذرهٔ از نور ضمیرش خورشید
چه پسر قطرهبی از دست مطیرش باران
چه پدر ساحل جان جودش همچون جودی
چه پسر نوش روان عدلش چون نوشروان
چه پدر آنکه کند کار بگردان مشکل
چه پسر آنکه کند رزم به میدان آسان
چه پدر رتبهٔ مدحش ز سخن بالاتر
چه پسر پایهٔ وصفش چو سخن بیپایان
چه پدرگشته صبا زان به ارم خرمدل
چه پسر آمده قاآنی ازو تازه روان
چه پدر تا به ابد باد وجودش جاوید
چه پسر تا به قیامت کرمش جاویدان
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۶ - در ستایش شاه مبرور محمدشاه غازی طابالله ثراه گوید: به عید قربان قربانکنند خلق جهانقصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۸ - و من افکار طبعه فیالمدیحه: تاج دولت رکن دین غیث زمین غوث زمان
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پدری و پسری سایه و نور یزدان
پدری و پسری رحمت و فیض رحمان
هوش مصنوعی: پدر و پسر مانند سایه و نور خدا هستند. پدر و پسر نشاندهنده رحمت و نعمت خداوند رحمان هستند.
چه پدر آنکه ببالد ز جلوسش اورنگ
چه پسر آنکه بنازد ز وجودش ایوان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چه کسی میتواند به خود ببالد که به خاطر مقام و جایگاهش مورد توجه قرار میگیرد و چه کسی میتواند به وجود خود بنازد که باعث افتخار و عظمت دیگران است. در واقع، شاعر به اهمیت شخصیت و شرافت انسانی اشاره میکند که باعث میشود دیگران به او ارج بگذارند.
چه پدر بخت جوان رامش با پیر خرد
چه پسر پیر خرد رامش با بخت جوان
هوش مصنوعی: بخت جوان با خرد پیر چه فرقی دارد؟ و همچنین خرد پیر با بخت جوان چه ارتباطی دارد؟
چه پدر گشته به نه خطهٔ گردون حاکم
چه پسر آمده بر هفت ممالک سلطان
هوش مصنوعی: پدر در نه نقطه از جهان فرمانروایی کرده و پسر بر هفت سرزمین سلطنت دارد.
چه پدر بندهٔ دربار شکوهش قیصر
چه پسر چاکر درگاه جلالش خاقان
هوش مصنوعی: چه پدر بندهای که دربار درخشان و بزرگش مانند قیصر است و چه پسر چاکر و خدمتگذار که درگاه با جلال و عظمتش مانند خاقان است.
چه پدر زلّه بر از خوان عطایش حاتم
چه پسر بهرهور از دست سخایش قاآن
هوش مصنوعی: پدر زلیخا از سفره بخشش حاتم بیبهره است و پسر هم از دست بخشش قاآن چیزی نمیبرد.
چه پدر کار جهان راست ازو همچون تیر
چه پسر قامت گردون ز کمانش چو کمان
هوش مصنوعی: پدر، منشأ همهٔ کارهای جهان است، مانند تیری که از کمان رها میشود. پسر نیز به مانند قوس و قزح از کمان او شکل میگیرد و قامتش مشابه آسمان است.
چه پدر کرده دو تا بر سر نیوان مغفر
چه پسرکرده قبا بر تن دیوان خفتان
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ویژگیهای دو شخصیت میپردازد: یکی پدر که با دو تاج بر سر دارد و دیگری پسری که لباس رسمی بر تن دارد. این تصویر نشاندهندهٔ مقام و منزلت اجتماعی آنهاست و به نوعی به تفاوتها و ویژگیهای هر یک اشاره دارد.
چه پدر شعلهٔ تیغش بهصفت هفت جحیم
چه پسر ساحتکاخش بهمثل هشت جنان
هوش مصنوعی: پدرش با قوت و تندی تیغش مانند هفت جهنم است و پسرش با زیبایی و شکوه کاخش مانند هشت بهشت میباشد.
چه پدر بندهیی از کاخ منیعش بهرام
چه پسر خادمی از قصر رفیعش کیوان
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف مقام و منزلت شخصیتها میپردازد. شاعر به گرامیداشت مقام پدر و پسر اشاره میکند و نشان میدهد که یکی از آنها از خاندان بزرگ و معتبر بهرام است و دیگری خادمی از قصر بلند پایه کیوان. در واقع، شاعر میخواهد بگوید که هر دو شخصیت به نوعی بافت اجتماعی و خانوادگی مهمی دارند و از جایگاههای برجستهای برخوردارند.
چه پدر خاک زمین گشه ز حزمش ساکن
چه پسر چرخ برین گشته ز عزمش گردان
هوش مصنوعی: پدر با دقت و احتیاط در دل زمین قرار گرفته و به آرامی زندگی میکند، در حالی که پسر با اراده و عزم خود، در آسمان به چرخش و حرکت درآمده است.
چه پدر منفعل از نفخهٔ لطفش فردوس
چه پسر مشتعل از آتش قهرش نیران
هوش مصنوعی: پدر در برابر نعمتهای خداوند چنان سکوت کرده که انگار هیچ نمیگوید و به آرامش رسیده، اما پسر به خاطر خشم و غضب خداوند چنان در آتش و ناراحتی است که نمیتواند آرام بگیرد.
چه پدر اختر او برج مهی را مهتاب
چه پسرگوهر او درج شهی را شایان
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و ارزش شخصیتی اشاره شده است. پدری مانند ستارهای درخشان، تأثیرگذار و با شکوه است و پسرش نیز چون جواهر، ارجمند و با ارزش به شمار میآید. هر دوی آنها نمادهایی از زیبایی و فضیلت هستند که در کنار هم به وجود آمدهاند.
چه پدر اشهب قدرش را گردون آخور
چه پسر ابرش جاهش راگیتی میدان
هوش مصنوعی: پدر باد، مقام و جایگاهی والا دارد و پسر ابر نیز در زمین دارای منزلت و مرتبهای است.
چه پدر مهر به کریاس خیامش خادم
چه پسر دهر به دهلیز سرایش دربان
هوش مصنوعی: در این بیت، به مقام و جایگاه فردی اشاره شده است که چه پدرش و چه خودش در دنیای زندگی میکنند. پدرش به خدمتی میپردازد و او نیز در دنیای خود، نگهبان و مراقبی دارد. این تصویر به نوعی نشاندهندهی پیوند نسلها و مسئولیتها در زندگی است.
چه پدر گاه سخا مظهر فیض ازلی
چه پسر روز وغا آیت قهر سبحان
هوش مصنوعی: این بیت به تجلیات خداوند و صفات او اشاره دارد. پدر به عنوان نمادی از بخشش و فیض بیپایان خداوند و پسر به عنوان نمایانگر قدرت و قهر الهی در روز قیامت توصیف شده است. به عبارتی، قدرت و رحمت خداوند در دو وجه مختلف خود در اینجا بازتاب یافته است.
چه پدر لجهٔ بیداد از آن پرآشوب
چه پسر زورق آشوب از آن در طوفان
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن وضعیت دشوار و پرآشوبی اشاره دارد که در آن پدر و پسر با مشکلات و چالشهای بزرگ روبهرو هستند. پدر به مانند یک کشتیبان در طوفان، با بیداد و سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکند، در حالی که پسر نیز به نوعی در کشتی پرمخاطرهای قرار دارد و با سرنوشت سختی مواجه است. این وضعیت نشاندهنده ناامنی و بیثباتی در زندگی آنهاست.
چه پدر افریدون از فر و هوشنگ از هنگ
چه پسر برزو از برز و تهمتن ز توان
هوش مصنوعی: پدر افریدون به خاطر بزرگی و هوش خود شناخته شده است، مانند فرزند برزو که از نیروی او برآمده و تهمتن نیز به خاطر قدرت و شجاعت خود مورد ستایش قرار گرفته است.
چه پدر فطرت آن ثانی آن عقل اول
چه پسر طینت آن اول خلق امکان
هوش مصنوعی: این بیت به رابطهای عمیق بین دو مفهوم اشاره دارد. در آن از خالق و مخلوق سخن گفته میشود. آن "ثانی" به وجودی اشاره دارد که پس از نخستین وجود آمده، یعنی همان عقل اول که نماد حکمت و دانایی است. در عوض، "پسر طینت" به طبیعی و مادی بودن این موجودات اشاره میکند که از مادهای پدید آمدهاند. این معنی نشاندهنده پیوندی است که بین خالق و مخلوق، یا میان روح و جسم وجود دارد. به نوعی بیانگر چرخه و تداوم آفرینش است.
چه پدر در حرمش پرفکنان طایر وهم
چه پسر در طلبش بالفشان مرغگمان
هوش مصنوعی: پدر در مکان مقدسش به حالت شگفتانگیزی در حال پرواز است و پسر با اشتیاق و آرزو به دنبال او، گویی که پرندهای در جستجوی آرزوهایش است.
چه پدر بوم و بر فاقه ز جودش آباد
چه پسر بام و در کینه ز دادش ویران
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پدر، به دلیل generosity و بخشندگیاش، سرزمین و سرنوشتش را آباد کرده است، در حالی که پسر، به خاطر کینه و دشمنیاش، زندگی و محیطش را ویران کرده است.
چه پدر با حشمش حشمت دارا تهمت
چه پسر باکرمش همت حاتم بهان
هوش مصنوعی: پدر با ثروتش مشخصه و در واقع به او افترا میزنند، اما پسر با نیکوکاریاش، مانند همت حاتم از خود گذشتگی و بزرگواری را نشان میدهد.
چه پدر دهرش ناورده به صد قرن قرین
چه پسر چرخش ناکرده مقارن به قران
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در دنیا به اندازه یک پدر و پسر بزرگ و ارزشمند نیست. سالها و قرنها ممکن است بگذرد، اما مقام و جایگاه آنها همواره در یادها باقی میماند و هیچکس نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
چه پدر کرده سپر سفت عدو از کوپال
چه پسرکرده زره پیکر خصم از یکان
هوش مصنوعی: پدر، سپر محکمی از پوست حیوان ساخته و پسر، زرهای بر تن دشمن از قطعات فلز تهیه کرده است.
چه پدرگشته قضا تابع او در احکام
چه پسرگشته قدر پیرو او در فرمان
هوش مصنوعی: در این دنیا، تقدیر و سرنوشت به دست یک نیروی بالاتر است که طبق قوانین خود عمل میکند؛ همچنین، تواناییها و موقعیتهای افراد نیز در راستای همان نیروی بالاست که بر اساس دستورات و فرمانها شکل میگیرند.
چه پدر ناوک دلدوزش دلدوزهٔ تن
چه پسر تیغ جهانسوزش سوزندهٔ جان
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط بین عشق و درد اشاره دارد. میگوید که پدر، با تیر عشقش، دل را میآزارد و پسر نیز با تیغی که دنیا را میسوزاند، روح را دچار سوزش میکند. بررسی این موضوع نشان میدهد که عشق و درد همیشه در زندگی انسانها همراه یکدیگر هستند و هر دو تأثیرات عمیقی بر وجود انسان دارند.
چه پدر زایمن آن خلق جهان را ایسر
چه پسر زایسر آن اهل زمان را ایمان
هوش مصنوعی: پدر باعث پیدایش انسانها در جهان است و پسر باید به آنها ایمان بیاورد.
چه پدر زخم برون را ز عطایش مرهم
چه پسر درد درون را ز سخایش درمان
هوش مصنوعی: پدر زخمهای بیرونی را با محبت و عطوفت خود درمان میکند و پسر نیز دردهای درونی را با کلام و سخن دلنشینش بهبود میبخشد.
چه پدر بر زبر چرخ چوکوهی درکوه
چه پسر درکرهٔ خاک جهانی به جهان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چه پدر و چه پسر، هر دو در جایگاه خود و در دنیای پیرامونشان وجود دارند. پدر مانند کوهی است بر فراز آسمان و پسر به گونهای در سطح زمین و در میان مردم زندگی میکند. به عبارتی، هر یک از آنها نقش و هویت خاص خود را در جهان ایفا میکنند.
چه پدر خطهبی ازکشور او عرض زمین
چه پسر لحظهٔ از مدت او طول زمان
هوش مصنوعی: پدر او از سرزمین خود دور است و پسرش در لحظهای از زمان، زندگی را به نوعی تجربه میکند که از مدت آن میگذرد.
چه پدر در حذر از صولت او شیر دژم
چه پسر در خطر از سطوت او پیل دمان
هوش مصنوعی: پدر از قدرت و خشم او در ترس است و پسر نیز از شدت و استحکام او احساس خطر میکند.
چه پدر آنکه نهنگش بدرد چرم پلنگ
چه پسرکافعی پیچانش بپیچد ثعبان
هوش مصنوعی: چه پدری که نهنگش به درد چرم پلنگ میخورد و چه پسری که به شکل مار میپیچد.
چه پدر ذرهٔ از نور ضمیرش خورشید
چه پسر قطرهبی از دست مطیرش باران
هوش مصنوعی: پدر، ذرهای از نور وجودش مانند خورشید است و پسر، قطرهای از باران حاصل دست اوست.
چه پدر ساحل جان جودش همچون جودی
چه پسر نوش روان عدلش چون نوشروان
هوش مصنوعی: پدر او مانند سدی است که برکت و خیر را به دیگران سرازیر میکند و پسرش مثل نوشروان، داستانساز و عادل است که به انصاف رفتار میکند.
چه پدر آنکه کند کار بگردان مشکل
چه پسر آنکه کند رزم به میدان آسان
هوش مصنوعی: پدر کسی که کار سختی را به آسانی انجام میدهد، شایسته احترام است و پسر کسی که در میدان جنگ به راحتی مبارزه میکند، نیز قابل توجه و قدرتمند است.
چه پدر رتبهٔ مدحش ز سخن بالاتر
چه پسر پایهٔ وصفش چو سخن بیپایان
هوش مصنوعی: پدرش در مدح و ستایشش از کلمات و سخنان بالاتر است و پسرش در توصیفش همانند کلامی بیپایان و بینهایت است.
چه پدرگشته صبا زان به ارم خرمدل
چه پسر آمده قاآنی ازو تازه روان
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی چه حال خوشی را به دل شاداب و سرزندهاش میآورد و چقدر خوشحال است که پسر قاآنی از او به تازگی به دنیا آمده است.
چه پدر تا به ابد باد وجودش جاوید
چه پسر تا به قیامت کرمش جاویدان
هوش مصنوعی: پدر تا ابد وجودش باقی و پایدار باشد و پسر تا قیامت، مهربانیاش همیشگی و جاودان بماند.