گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ا‌لله ثراه‌ گوید

دوش دیدم یکی خجسته وثاق
طاق او جفت طاق هفت طباق
صحن او خورده با ارم سوگند
سقف او بسته با فلک میثاق
از یکی سو نهاده تا سر سقف
از یکی‌گوشه چیده تا دم طاق
نسخهٔ هیأت و کتاب نجوم
جلد تهذیب و دفتر اخلاق
صحف فضل و منطقی اجزا
کتب نظم و هندسی اوراق
سفرها از مباحث مشاء
جلدها از دقایق اشراق
از تآلیف گوشیار دقیق
از تصانیف بوعلی دقاق‌
نسخه‌یی چند هم ز موسیقی
در مقامات‌کوچک و عشاق
از نشابور و زابل و تبریز
از نهاوند و اصفهان و عراق
نُسَخُ نسخُ و رقعهای رقاع
صحف ثلث و فردهای سیاق
تهنیت‌خوان به نزد عقل شدم
کای حکیم جهان علی‌الاطلاق
بهر تعلیم علم رسطالیس
جاکند اندرین خجسته رواق
یا نه ادریس از پی تدریس
جا در اینجا کند به استحقاق
یا نه صدرا به صدر این محفل
رمز اشراق‌گوید از اشفاق
یا ابونصر اندرین منزل
بحث مشاء را کند اطلاق
یا شهیدین اندرین مجلس
لب‌گشایند بهر استنطاق
یا پس از حل وعقد ملک ملک
جاگزیند درین خجسته وثاق
شاه غازی ابوالشجاع‌ که هست
کف کافیش واهب الارزاق
آنکه از ثقل بار خدمت او
شده نه چرخ خاضع الاعناق
مرگ بر روی خنجرش مفتون
فتح بر زلف پرچمش مشتاق
خنگ او ننگ صرصر از تعجیل
تیغ او رشک دوزخ از احراق
هست هنگام کین به پشت سمند
احمدی کینه‌جو به پشت براق
خون ببندد ز بأس او به عروق
جان درآید ز لطف او به عراق
حمرتی‌کز افق پدید آید
چون‌گشایی نظر به استحقاق
از طلوع و غروب بیضا نیست
کش فلق یا شفق‌کنی اطلاق
خون ‌خصمش‌‌ ز بسکه ‌خورده سپهر
کرده است از مراغه سرخ آفاق
روز هیجا که نای رویین را
بود از فرط ناله بیم خناق
بهر نومیدی خصامش چرخ
گوید الیوم ما لهم من واق‌
باکفش چون عروس بخشش را
عقد بست آسمان به صدق صداق
بحر و کان را صداق کرد و کنون
کف او می‌کند ادای صداق
دیگرش اینقدر معونت نیست
که‌کند جفت خویش را انفاق
بهر تقدیم خدمتش‌ که ملک
جسته پیوسته از حق استیفاق
داده پروانه عقل روشن ‌رای
برکه بر هفت شمع هفت طباق
عجلوا بالغدوّ و الآصال
ارکضوا بالعشی و الاشراق‌
چرخ مانند بندگان بستست
کمر از بهر خدمتش ز نطاق
باز با عقل نکته‌دان‌ گفتم
کای مهین خلق واهب خلاق
ملک از محرمان کرا کردست
حارس این وثاق عرش رواق
ماه تابنده است یا خورشید
چرخ‌گردنده است یا آفاق
گفت اینان نیند محرم راز
زانکه از اهل ریمنند و نفاق
کس بدین پایه از شرف نرسد
جز سپهر وفا و قطب وفاق
زادهٔ الفت آن سخنور عصر
کاسمانش ستوده در اخلاق
آنکه مانندهٔ سخنور طوس
خردش برگزیده در افلاق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش دیدم یکی خجسته وثاق
طاق او جفت طاق هفت طباق
هوش مصنوعی: دیشب دیدم کسی را که خوشبخت و خوش‌حال بود، به گونه‌ای که همچون طاقی بزرگ و زیبا، از ویژگی‌های برجسته‌ای برخوردار بود.
صحن او خورده با ارم سوگند
سقف او بسته با فلک میثاق
هوش مصنوعی: او با دیواره‌های حیاط خود به خوبی در ارتباط است و به آسمان پیمان بسته که به او وفادار بماند.
از یکی سو نهاده تا سر سقف
از یکی‌گوشه چیده تا دم طاق
هوش مصنوعی: یک طرف تا بالای سقف قرار داده شده و از طرف دیگر تا سر طاق چیده شده است.
نسخهٔ هیأت و کتاب نجوم
جلد تهذیب و دفتر اخلاق
هوش مصنوعی: کتاب‌هایی دربارهٔ اخترشناسی و اخلاق، در کنار هم به بیان اصول و قواعدی دربارهٔ نظم کیهانی و رفتارهای انسانی می‌پردازند.
صحف فضل و منطقی اجزا
کتب نظم و هندسی اوراق
هوش مصنوعی: کتاب‌های علمی و هنری، نیکی‌ها و مهارت‌های فراوانی را در خود جای داده‌اند و به ترتیب و ساختار دقیق تنظیم شده‌اند.
سفرها از مباحث مشاء
جلدها از دقایق اشراق
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سفرها یا حرکت‌های فکری و علمی، به بررسی و گفتگو درباره مسائل مختلف مشاء (فلسفه ارسطویی) می‌پردازد و جلدها یا کتاب‌ها به توضیح و بررسی عمیق‌تر دقایق و نکات دقیق اشراق (فلسفه‌ی افلاطونی و عرفانی) اشاره دارند. به طور کلی، این متن به نوعی از جستجوی علمی و فلسفی در دو حوزه مختلف پرداخته است.
از تآلیف گوشیار دقیق
از تصانیف بوعلی دقاق‌
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف فردی می‌پردازد که با دقت و هوشیاری آثار و نوشته‌های بوعلی دقاق را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. این شخص به دنبال فهم عمیق و درک بهتر از تصانیف اوست و به نوعی به تألیف و نگارش در این زمینه می‌پردازد.
نسخه‌یی چند هم ز موسیقی
در مقامات‌کوچک و عشاق
هوش مصنوعی: چندین نسخه و طرح از موسیقی در مقام‌های کوچک و میان عاشقان وجود دارد.
از نشابور و زابل و تبریز
از نهاوند و اصفهان و عراق
هوش مصنوعی: از شهرهای مختلف ایران مانند نشابور، زابل، تبریز، نهاوند، اصفهان و عراق سخن می‌گوید. این اشاره به تنوع و گوناگونی شهرها و فرهنگ‌های ایرانی دارد.
نُسَخُ نسخُ و رقعهای رقاع
صحف ثلث و فردهای سیاق
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که نسخه‌ها و ورق‌های کاغذی متنوعی وجود دارد که می‌توانند شامل محتوای مختلفی باشند. همچنین اشاره دارد که این محتوا می‌تواند به صورت دسته‌ها و تکی وجود داشته باشد. به عبارتی، اطلاعات و نوشته‌ها به شکل‌های گوناگونی سازماندهی و ارائه می‌شوند.
تهنیت‌خوان به نزد عقل شدم
کای حکیم جهان علی‌الاطلاق
هوش مصنوعی: به نزد عقل رفتم و او را به خاطر دانایی و حکمت بی‌نظیرش مورد تحسین قرار دادم.
بهر تعلیم علم رسطالیس
جاکند اندرین خجسته رواق
هوش مصنوعی: برای یادگیری علم و دانش، در این مکان خوشبخت و دل‌انگیز، اقدام می‌شود.
یا نه ادریس از پی تدریس
جا در اینجا کند به استحقاق
هوش مصنوعی: آیا ادریس (پیامبر و معلم) به خاطر شایستگی‌اش در اینجا جا نخواهد گرفت؟
یا نه صدرا به صدر این محفل
رمز اشراق‌گوید از اشفاق
هوش مصنوعی: آیا صدرا در جایگاه بلند این مجلس از روشنایی و الهام سخن می‌گوید؟
یا ابونصر اندرین منزل
بحث مشاء را کند اطلاق
هوش مصنوعی: ای ابونصر، در این مکان، بحث مشاء به شکلی آزادانه مطرح می‌شود.
یا شهیدین اندرین مجلس
لب‌گشایند بهر استنطاق
هوش مصنوعی: در این مجلس، ای شهیدان، شاید گفت‌وگویی صورت گیرد تا از شما سوالاتی پرسیده شود و از حال شما باخبر شویم.
یا پس از حل وعقد ملک ملک
جاگزیند درین خجسته وثاق
هوش مصنوعی: پس از برطرف شدن مشکلات و پایان دادن به مسائل، ملک جاگزین می‌شود در این توافق مبارک.
شاه غازی ابوالشجاع‌ که هست
کف کافیش واهب الارزاق
هوش مصنوعی: شاه غازی ابوالشجاع، کسی است که قدرت و بزرگیش برکات و نعمت‌ها را به همراه دارد و از او خیر و برکت به دیگران می‌رسد.
آنکه از ثقل بار خدمت او
شده نه چرخ خاضع الاعناق
هوش مصنوعی: کسی که در برابر بار سنگین خدمت به او، به تواضع و فروتنی افتاده، نه تنها زمین، بلکه همه چیز در فدای او سراپا خضوع دارد.
مرگ بر روی خنجرش مفتون
فتح بر زلف پرچمش مشتاق
هوش مصنوعی: فردی به شدت تحت تأثیر زیبایی و قدرت یک شخص یا نماد خاصی است که به وسیلهٔ زلف‌های آن شخص به شدت مجذوب شده و به نوعی سرنوشتش به آن وابسته است. همچنین، مرگ را به عنوان یک افتخار در نظر می‌گیرد، گویی که جان خود را برای آن چیزی که دوست دارد، فدای می‌کند.
خنگ او ننگ صرصر از تعجیل
تیغ او رشک دوزخ از احراق
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی می‌پردازد که با قدرت و سرعت عمل خود، نه تنها دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه باعث می‌شود که از ویژگی‌های منفی مانند ناپاکی و آتشین بودن هم تاسف بخورند. در واقع، این شخص به قدری قوی و بی‌تاب است که نقاط ضعف و تهدیدات دیگران را کم‌رنگ می‌کند.
هست هنگام کین به پشت سمند
احمدی کینه‌جو به پشت براق
هوش مصنوعی: زمانی آمده که حس انتقام و کینه‌ورزی بر پشت سمند احمدی سوار شده و همچنین بر پشت براق.
خون ببندد ز بأس او به عروق
جان درآید ز لطف او به عراق
هوش مصنوعی: خون به خاطر قدرت او در رگ‌های جان بسته می‌شود و از لطف او جان در عراق به زندگی ادامه می‌دهد.
حمرتی‌کز افق پدید آید
چون‌گشایی نظر به استحقاق
هوش مصنوعی: هنگامی که خورشید از افق طلوع می‌کند، به نیکی و شایستگی‌اش نگاه کن.
از طلوع و غروب بیضا نیست
کش فلق یا شفق‌کنی اطلاق
هوش مصنوعی: طلوع و غروب در آسمان نشان‌دهندهٔ خاصی نیستند و نمی‌توان به راحتی آن‌ها را به صبح یا غروب نسبت داد.
خون ‌خصمش‌‌ ز بسکه ‌خورده سپهر
کرده است از مراغه سرخ آفاق
هوش مصنوعی: خون دشمنش به قدری در آسمان تاثیر گذاشته که آسمان را از طرف مراغه به رنگ سرخ درآورده است.
روز هیجا که نای رویین را
بود از فرط ناله بیم خناق
هوش مصنوعی: در روزی که بار دیگر صدای دلنشین را می‌شنیدم، از شدت ناله‌ها ترس از خفگی مرا گرفته بود.
بهر نومیدی خصامش چرخ
گوید الیوم ما لهم من واق‌
هوش مصنوعی: امروز آسمان به کسانی که ناامیدند می‌گوید که برای آن‌ها هیچ راه نجاتی وجود ندارد.
باکفش چون عروس بخشش را
عقد بست آسمان به صدق صداق
هوش مصنوعی: با کفش خود به مانند عروسی که عقدی با بخشش بسته، آسمان به صداقت مهر خود را به کار می‌زند.
بحر و کان را صداق کرد و کنون
کف او می‌کند ادای صداق
هوش مصنوعی: او دریای غم و اندوه را با صداق و مهریه‌ای بزرگ پر کرده و حالا تنها کف دستش را برای برآوردن این دین و وفای به قرارداد نشان می‌دهد.
دیگرش اینقدر معونت نیست
که‌کند جفت خویش را انفاق
هوش مصنوعی: دیگر آنقدر یاری و کمک وجود ندارد که انسان بتواند به راحتی از خودگذشتگی کند و به دیگران کمک کند.
بهر تقدیم خدمتش‌ که ملک
جسته پیوسته از حق استیفاق
هوش مصنوعی: به خاطر ارائه خدمت به او، که همیشه از حق و حقوق خود بهره‌مند است.
داده پروانه عقل روشن ‌رای
برکه بر هفت شمع هفت طباق
هوش مصنوعی: اینجا به زیبایی و روشنی عقل و اندیشه اشاره شده است که مانند پروانه‌ای به سوی شمع‌ها می‌رود. برکه‌ای که در آن قرار دارد، نمادی از محیطی آرام و دلپذیر است و هفت شمع نمایانگر روشنایی و دانایی در سطوح مختلف هستند. این تصویر نشان‌دهندهٔ جستجوی حقیقت و روشنایی در دنیای افکار و اندیشه‌هاست.
عجلوا بالغدوّ و الآصال
ارکضوا بالعشی و الاشراق‌
هوش مصنوعی: به صبح و شام با سرعت اقدام کنید و در وقت ظهر و سحر به تلاش و کوشش بپردازید.
چرخ مانند بندگان بستست
کمر از بهر خدمتش ز نطاق
هوش مصنوعی: چرخ مانند بندگان برای خدمت به او کمر بسته است.
باز با عقل نکته‌دان‌ گفتم
کای مهین خلق واهب خلاق
هوش مصنوعی: دوباره با عقل و دانش خود به او گفتم: ای بزرگ‌ترین و منحصر به فرد خلقت، که بخشنده و آفریننده زیبایی‌ها هستی.
ملک از محرمان کرا کردست
حارس این وثاق عرش رواق
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آسمان و زمین تحت نظر شخصی خاص و معتمد قرار دارد که نگهبان و محافظ این فضای مقدس است. در واقع، به نقش و اهمیت این فرد در حفظ و نگهداری از عرش و محیط اطراف آن اشاره شده است.
ماه تابنده است یا خورشید
چرخ‌گردنده است یا آفاق
هوش مصنوعی: آیا این نور از ماه است یا از خورشید که در آسمان می‌چرخد و همه جا را روشن می‌کند؟
گفت اینان نیند محرم راز
زانکه از اهل ریمنند و نفاق
هوش مصنوعی: این افراد خدا را نمی‌شناسند و به رازها آگاه نیستند، چون از اهل ریا و تظاهر هستند.
کس بدین پایه از شرف نرسد
جز سپهر وفا و قطب وفاق
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به این مقام ارجمند نخواهد رسید، جز کسانی که وفاداری و اتحاد را در خود داشته باشند.
زادهٔ الفت آن سخنور عصر
کاسمانش ستوده در اخلاق
هوش مصنوعی: پسر دوستی و محبت، آن سخن‌گوی زمانه، در صفات و رفتارهایش ستایش شده است.
آنکه مانندهٔ سخنور طوس
خردش برگزیده در افلاق
هوش مصنوعی: کسی که مانند سخن‌وری از طوس، عقل و اندیشه‌اش را در آسمان‌ها برگزیده است.