قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح شجاع السلطنه حسنعلی میرزا
زد به دلم ای نسیم آتش هجران یار
سوختم از تشنگی جرعهٔ آبی بیار
آب نه یعنی شراب ماه نه بل آفتاب
تا که بیفتم خراب تا که بمانم ز کار
قوت دل قوت جان مایهٔ روح روان
محنت از آن در نهان عشرت از آن آشکار
ساقی و جام و شراب هرسه به نور آفتاب
عکس رخ آن به جام کرده عدد را چهار
بادهٔ یاقوت فام در دل الماس جام
هست چو تابنده مهر بر فلک زرنگار
جام بود ماهتاب باده بود آفتاب
ویژهکه در جوف ماه مهر نماید مدار
ناظر آیینه را عکس یکی بیش نیست
وانکه در آن بنگرد عکس پذیرد هزار
در دل ساغر شراب هست چو آتش در آب
طرفهکه هست آب خشک وآب روانست نار
هرکه به قدر قبول خاصیتی یافته
زان شده هشیار مست مست از آن هشیار
پشه از آن پیل فرّ روبه از آن شیر نر
گشته به هر رهگذر فتنه از آن درگذار
جاهل از آن در ستیز عاقل از آن صلحخیز
انده از آن در گریز شادی از آن برقرار
سرخجبین زاهدیست حلهنشین زان سبب
تا که چهل نگذرد هیچ نیاید به کار
دیدهٔ دل را ضیا چهرهٔ جان را صفا
مایهٔ هوش و ذکا پایهٔ عزّ و وقار
خلق چو قوم کلیم مانده به تپه ظلام
او شده بر جانشان مائدهٔ خوشگوار
آتش موسی است هانکرده به فرعون غم
روز سپید از اثر تیرهتر از شام تار
یا گهر عیسویست کز دم جانبخش خویش
زنده کند مرده را خاصه به فصل بهار
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - مطلع ثانی: باده جان بخشت و دلکش خاصه از دست نگارقصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع ثانی: مژده که شد در چمن رایت گل آشکار
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زد به دلم ای نسیم آتش هجران یار
سوختم از تشنگی جرعهٔ آبی بیار
هوش مصنوعی: نسیم، به دل من بزن، چرا که آتش دلتنگی برای یار مرا سوزانده است. از شدت تشنگی، لطفاً یک جرعه آب بیاور.
آب نه یعنی شراب ماه نه بل آفتاب
تا که بیفتم خراب تا که بمانم ز کار
هوش مصنوعی: آب به معنای شراب نیست و ماه هم مانند آفتاب نیست؛ من باید خودم را از این وضعیت نجات دهم و از کارهایم فاصله بگیرم تا بتوانم ادامه دهم.
قوت دل قوت جان مایهٔ روح روان
محنت از آن در نهان عشرت از آن آشکار
هوش مصنوعی: نیروی دل و جان، منبع زندگی و روح انسان است. درون انسان مشکلات و سختیها پنهان است، در حالی که شادی و خوشی به وضوح نمایان است.
ساقی و جام و شراب هرسه به نور آفتاب
عکس رخ آن به جام کرده عدد را چهار
هوش مصنوعی: ساقی، جام و شراب همگی در نور خورشید قرار دارند و تصویر چهرهات را در جام منعکس کردهاند، به طوری که تعداد آنها به چهار میرسد.
بادهٔ یاقوت فام در دل الماس جام
هست چو تابنده مهر بر فلک زرنگار
هوش مصنوعی: شراب قرمزرنگی در دل جامی از الماس وجود دارد که مانند خورشید در آسمان زرین میدرخشد.
جام بود ماهتاب باده بود آفتاب
ویژهکه در جوف ماه مهر نماید مدار
هوش مصنوعی: جامی در انتخاب ما درخشش ماه را چون بادهای در آفتاب نشان میدهد، بهویژه زمانی که ماه در مداری خاص قرار دارد.
ناظر آیینه را عکس یکی بیش نیست
وانکه در آن بنگرد عکس پذیرد هزار
هوش مصنوعی: آیینه فقط یک تصویر را نشان میدهد، اما کسی که در آن نگاه میکند، میتواند هزاران تصویر متفاوت را ببیند.
در دل ساغر شراب هست چو آتش در آب
طرفهکه هست آب خشک وآب روانست نار
هوش مصنوعی: در دل لیوان شراب، آتش وجود دارد؛ از این رو، شگفتانگیز است که در عین حال آب هم خشک و هم روان به نظر میرسد.
هرکه به قدر قبول خاصیتی یافته
زان شده هشیار مست مست از آن هشیار
هوش مصنوعی: هر کسی به اندازهای که پذیرای ویژگیای خاص شده، از آن، هوشیار و آگاه میشود و از همین آگاهی به شدت شاد و سرمست میگردد.
پشه از آن پیل فرّ روبه از آن شیر نر
گشته به هر رهگذر فتنه از آن درگذار
هوش مصنوعی: پشه به دلیل قدرت و شجاعت فیل، و شیر نر به دلیل دلیریاش، به هر مسیری که میرود، برای دیگران مشکلساز میشود.
جاهل از آن در ستیز عاقل از آن صلحخیز
انده از آن در گریز شادی از آن برقرار
هوش مصنوعی: نادان در برابر مشکلات و چالشها مبارزه میکند، در حالی که فرد خردمند به دنبال صلح و آرامش است. غم و اندیشه به دور از شادی، و خوشحالی در آرامش برقرار میشود.
سرخجبین زاهدیست حلهنشین زان سبب
تا که چهل نگذرد هیچ نیاید به کار
هوش مصنوعی: زاهد سرخجبین که در حال عبادت و زهد نشسته است، به همین دلیل، تا چهل روز از کار و فعالیتهای دنیوی دور است و هیچ چیزی به کار او نخواهد آمد.
دیدهٔ دل را ضیا چهرهٔ جان را صفا
مایهٔ هوش و ذکا پایهٔ عزّ و وقار
هوش مصنوعی: چشمان دل نورانی و خیرهکنندهاند، چهرهای که روح را زنده میکند، مایهای از هوش و ذکاوت است و اساس عزت و احترام را تشکیل میدهد.
خلق چو قوم کلیم مانده به تپه ظلام
او شده بر جانشان مائدهٔ خوشگوار
هوش مصنوعی: مردم همچون قوم کلیم در میان تاریکی ماندهاند و بر جانشان نعمتی خوشبو نازل شده است.
آتش موسی است هانکرده به فرعون غم
روز سپید از اثر تیرهتر از شام تار
هوش مصنوعی: آتش موسی به فرعون هشدار میدهد که غم روز روشن، از شب تاریک هم بیشتر است.
یا گهر عیسویست کز دم جانبخش خویش
زنده کند مرده را خاصه به فصل بهار
هوش مصنوعی: شاید این گوهر عیسی باشد که با نفس جانبخش خود، مردگان را زنده میکند، به ویژه در فصل بهار.