برگردان به زبان ساده
نسیم خلد میرود مگر ز جویبارها
که بوی مشک میدهد هوای مرغزارها
هوش مصنوعی: هوا خنک و دلپذیری میوزد که بوی خوش مشک را از درهها و آبها به باغات و مراتع میآورد.
فراز خاک و خشتها دمیده سبز کشتها
چه کشتها بهشتها نه ده نه صد هزارها
هوش مصنوعی: از میان خاک و خشتها، زمین سرسبز شده و به کشت و کار پرداخته است. این کشتها، بهشتهایی هستند که شمار آنها نه فقط یک یا دو، بلکه هزاران عدد است.
به چنگ بسته چنگها بنای هشته رنگها
چکاوها کلنگها تذروها هزارها
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف تصاویری از طبیعت و زندگی پرداخته شده است. به نوعی، کلمات به نشانههای مختلف و رنگارنگی اشاره دارند که بیانگر زیباییها و تنوعات طبیعی هستند. از سازهای چنگی و رنگهای مختلف گرفته تا پرندگان و موجودات دیگر، همهی این عناصر در همتنیدگی زندگی و طبیعت را نقشسنجی میکنند و احساس شادابی و سرزندگی را منتقل میسازند.
ز نای خویش فاخته دوصد اصول ساخته
ترانهها نواخته چو زیر و بم تارها
هوش مصنوعی: از نای خودش، فاخته دوصد قاعده و قانون را شکل داده و ترانهها را با نغمههای زیر و بم تارها مینوازد.
ز خاک رسته لالهها چو بسدین پیالهها
به برگ لاله ژالهها چو در شفق ستارها
هوش مصنوعی: از خاک سر برآورده، لالهها همچون پیالههای پر از شربت و نوشیدنی به نظر میرسند. قطرات شبنم بر برگهای لاله مانند ستارهها در سپیدهدم میدرخشند.
فکندهاند همهمه کشیدهاند زمزمه
به شاخ سروبن همه چه کبکها چه سارها
هوش مصنوعی: صداهای بلندی را در فضا پراکندهاند و نغمههای ملایمی را نیز به آرامی زمزمه میکنند. درختان سرو به این صداها پاسخ میدهند و همه پرندگان، از کبکها گرفته تا سارها، به این همهمه و نغمهها واکنش نشان میدهند.
نسیم روضهٔ ارم جهد به مغز دمبهدم
ز بس دمیده پیش هم به طرف جویبارها
هوش مصنوعی: نسیم خنکی که از باغ ارم میوزد، به طور مداوم و مرتب میدمد و با هر بار دمیدن، انسان را به سمت جویبارها میکشاند.
بهارها بنفشهها شقیقها شکوفهها
شمامهها خجستهها اراکها عرارها
هوش مصنوعی: در فصل بهار، گلهای بنفشه، شقایق، شکوفه، شمامه و دیگر گلها شکوفا میشوند و زیبایی و سرزندگی را به ارمغان میآورند.
ز هر کرانه مستها پیالهها به دستها
ز مغز میپرستها نشانده می خمارها
هوش مصنوعی: از هر سوی، مستها با پیالهها در دست، نشاندهندهی حال و هوای شاد و خمار هستند. آنها به شادی و سرور پرداختهاند و به جز لذت از می، به چیزی دیگر فکر نمیکنند.
ز ریزش سحابها بر آبها حبابها
چو جوی نقره آبها روان در آبشارها
هوش مصنوعی: از بارش باران بر روی آبها حبابهایی به وجود میآید، مانند جوی نقره که آبها به آرامی در آبشارها جریان دارد.
فراز سرو بوستان نشستهاند قمریان
چو مقریان نغزخوان به زمردین منارها
هوش مصنوعی: در بالای درختان باغ، قمریها نشستهاند و مانند پرندگان خوشخوان، آوازهایی زیبا به رنگ سبز در منارهها سر میدهند.
فکندهاند غلغله دوصد هزار یکدله
به شاخ گل پی گله ز رنج انتظارها
هوش مصنوعی: صدها دل به شوق و امید در انتظار برآمدن گل، سر و صدایی به راه انداختهاند و از رنجهای بیتابیهایشان سخن میگویند.
درختهای بارور چو اشتران باربر
همی ز پشت یکدگر کشیده صف قطارها
هوش مصنوعی: درختان پربار مانند شتران باربر، به صفی ایستادهاند و همگی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
مهارکش شمالشان سحابها رحالشان
اصولشان عقالشان فروعشان مهارها
هوش مصنوعی: سوارکاران در شمال خود، ابرها را کنترل میکنند و راهبردهای آنان، پایههای استوار آنهاست. بندهایی که به پایشان میبندند، نمایانگر شاخههای کارشان است و مهارها، ابزارهایی برای هدایت آنها هستند.
درین بهار دلنشین که گشته خاک عنبرین
ز من ربوده عقل و دین نگاری از نگارها
هوش مصنوعی: در این بهار خوشایند که زمین به عطر خوش عنبر آغشته شده، عقل و دین را از من گرفته است. در این میان، زیبایی خاصی از میان زیباهای دیگر جلوهگری میکند.
رفیقجو شفیقخو عقیقلب شقیقرو
رقیقدل دقیقمو چه مو ز مشک تارها
هوش مصنوعی: دوستی جویای محبت، با لبهایی مانند عقیق و چهرهای زیبا و دل نازک و با دقت، چه موهایی که از مشک خوشبو است.
به طره کرده تعبیه هزار طبله غالیه
به مژه بسته عاریه برنده ذوالفقارها
هوش مصنوعی: با موهایی زیبا و تزئین شده، به اندازهی هزار طبل زینتدار، که به چشمهایی افتاده مستقیماً تعلق دارد و با قدرتی مانند ذوالفقار، ضربات نافذی را وارد میکند.
مهی دو هفت سال او سواد دیده خال او
شکفته از جمال او بهشتها بهارها
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جاذبههای معشوق اشاره میکند. او میگوید که سالهاست که زیبایی و عشق معشوق در دلش نقش بسته و خالی از عشق او نیست. همچنین، از شکوفایی و جلوههای زیبای معشوق سخن میگوید که باعث بهشت و بهار در زندگیاش شده است. به نوعی، عشق و زیبایی معشوق برای شاعر مظهر بهشت و سرزندگی است.
دو کوزه شهد در لبش دو چهره ماه نخشبش
نهفته زلف چون شبش به تارها تتارها
هوش مصنوعی: دو کوزه عسل در کنار لبش است و دو چهره زیبا مانند ماه در آن نهفته است. زلفهایش مانند شب تاریک و پیچیده است.
سهیل حسن چهر او دو چشم من سپهر او
مدام مست مهر او نبیدها عقارها
هوش مصنوعی: چهره زیبا و درخشان سهیل، مانند دو چشم من است که همواره در آسمان قرار دارد. او همیشه سرمست عشق و محبت من است و مانند نوشیدنیهای خوشگوار و دارویی ارزشمند به نظر میرسد.
چه گویمت که دوش چون به ناز و غمزه شد برون
به حجره آمد اندرون به طرز میگسارها
هوش مصنوعی: چه بگویم از آن شب که با ناز و غمزه بیرون آمد؟ درون اتاق همانند میگسارها به شیوه خاصی وارد شد.
به کف بطی ز سرخ می که گر ازو چکد به نی
همی ز بند بند وی برون جهد شرارها
هوش مصنوعی: اگر از ظرفی سرخ رنگ چیزی بریزد، آتش و شعلهها بهسوی خارج میروند و از بند آن ظرف رها میشوند.
دونده در دماغ و سر جهنده در دل و جگر
چنانکه برجهد شرر به خشک ریشه خارها
هوش مصنوعی: دوندگان چنان سریع و پرانرژی هستند که مانند جرقهای در دل و جانشان میجهند، به گونهای که حرکتی سریع و پرشور را به نمایش میگذارند، همانند شرارهای که از ریشههای خشک خارها برمیخیزد.
مرا به عشوه گفت هی تراست هیچ میل می
بگفتمش به یادکی ببخش هی بیارها
هوش مصنوعی: او با ناز و عشوه میگفت که هیچ چیزی برای من وجود ندارد. من هم به یاد تو، در جوابش گفتم که بیا و این دلخوریها را فراموش کن.
خوش است کامشب ای صنم خوریم می به یاد جم
که گشته دولت عجم قوی چو کوهسارها
هوش مصنوعی: امشب ای محبوب، نوشیدنی خوشی بنوشیم و یاد جام نشان را زنده کنیم، چرا که قدرت و سرپرستی کشورهای ایرانی به همچینی استوار و قوی است مانند کوهها.
ز سعی صدر نامور مهین امیر دادگر
کزو گشوده باب و در ز حصن و از حصارها
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از فردی بزرگ و والا مقام اشاره دارد که با تلاش و کوشش خود، درهای دانش و آگاهی را به روی دیگران گشوده و موانع و محدودیتها را از پیشروی آنان برداشته است. او به عنوان یک امیر دادگر شناخته میشود که تأثیر مثبتی بر جامعه و مردم داشته است.
به جای ظالمی شقی نشسته عادلی تقی
که مؤمنان متقی کنند افتخارها
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که به جای یک فرد ظالم و خشن، یک فرد عادل و با تقوا نشسته است. این فرد باعث میشود که مؤمنان پرهیزگار بتوانند به افتخارات دست یابند و احساس عزت و افتخار کنند.
امیر شه امین شه یسار شه یمین شه
که سر ز آفرین شه به عرش سوده بارها
هوش مصنوعی: امیر بزرگ و معتبر، فرمانروای ثروتمند و سخاوتمند، کسی که نشانههای کمال و جلال او بر فراز آسمانها نمایان است و بهشتیان از خدمات او بهرهمند میشوند.
یگانه صدر محترم مهین امیر محتشم
اتابک شه عجم امین شهریارها
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف فردی با مقام و شخصیت برجسته میپردازد. او را به عنوان یک مقام عالیرتبه و مورد احترام معرفی میکند که در حکومت و امور سیاسی نقشی کلیدی دارد. همچنین بر اهمیت و نفوذ او در میان دیگران تأکید میکند، به طوری که به عنوان یک امیر و اتابک شناخته میشود و به عنوان نمایندهای از ملتهای بزرگ شناخته میشود.
امیر مملکتگشا امین ملک پادشا
معین دین مصطفی ضمین رزقخوارها
هوش مصنوعی: این بیت به وصف فردی میپردازد که در جایگاه امیر و به عنوان حاکم مملکت به خدمت مشغول است. او نه تنها در اداره ملک و حکومت کارهایی انجام میدهد، بلکه به عنوان یاوری برای دین اسلام و پیامبر آن نیز شناخته میشود. همچنین، او توجه ویژهای به نیازهای روزمره مردم دارد و در تامین معاش آنان کوشاست.
قوام احتشامها عماد احترامها
مدار انتظامها عیار اعتبارها
هوش مصنوعی: محور اهمیت و احترامها، پایه استحکام نظم و ترتیب و معیار ارزشهاست.
مکمّل قصورها مسدد ثغورها
ممّهد امورها منظم دیارها
هوش مصنوعی: کسی که کمبودها را جبران میکند، درها را محکم میسازد، امور را به سامان میآورد و شهرها را نظم میبخشد.
کشندهٔ شریرها رهاکن اسیرها
خزانهٔ فقیرها نظام بخشکارها
هوش مصنوعی: قاتل شیاطین را رها کن تا به کمک کسانی که در تنگنا هستند بشتابی؛ زیرا او میتواند به فقرا کمک کند و نظم و ترتیب را در کارها برقرار سازد.
به هر بلد به هر مکان به هر زمین به هر زمان
کنند مدح او به جان به طرز حقگزارها
هوش مصنوعی: در هر شهر و هر مکان، در هر گوشه زمین و در هر زمان، مردم به احترام او با تمام وجود ستایش میکنند و این ستایش به شکل پاک و حقمحور انجام میگیرد.
خطیبها ادیبها اریبها لبیبها
قریبها غریبها صغارها کبارها
هوش مصنوعی: گویندگان، فرهیختگان، زیرکها، خردمندان، نزدیکان، دورافتادگان، کوچکها و بزرگها.
به عهد او نشاطها کنند و انبساطها
به مهد در قماطها ز شوق شیرخوارها
هوش مصنوعی: در زمان عهد او، مردم شادیها و خوشحالیها را تجربه میکنند و در مهدهای کوچک، برای شیرخواران از شوق و نشاط برپا میشود.
سحابکف محیطدل کریمخو بسیطظل
مخمرش از آب و گل فخارها وقارها
هوش مصنوعی: ابرها در دلت کریم و بخشندهاند و سایهاش از آب و گل گسترده و زینتبخش است. این ابرها با وقار و عظمت خود، زیباییهای بسیاری را به وجود میآورند.
به ملک شه ز آگهی بسی فزوده فرهی
که گشت مملکت تهی ز ننگها ز عارها
هوش مصنوعی: با آگاهی و تدبیر شهریار، بسیاری از مشکلات و نواقص در کشور حل شده است، تا جایی که سرزمین از ننگ و عار پاک گشته و به جانب پیشرفت و آبادانی رفته است.
معین شه امین شه یسار شه یمین شه
که فکر دوربین شه گزیدش از کبارها
هوش مصنوعی: این ابیات به نوعی بر اهمیت و ویژگیهای شخصیتی اشاره دارد. معین و امین به معنای کسی است که قابل اعتماد و درستکار است. یسار و یمین به سوی چپ و راست اشاره دارد و نشاندهندهی تعادل و دورنگری در زندگی است. آنچه که در این بیت مطرح شده، نشاندهندهی انسانهای با بصیرت و دوراندیشی است که از تجربهها و رویدادهای گذشته برای انتخابهای بهتر در آینده استفاده میکنند.
فنای جان ناکسان شرار خرمن خسان
حیات روح مفلسان نشاط دلفکارها
هوش مصنوعی: فرار و نابودی جان افراد ناتوان به شدت میتواند بر زندگی افرادی که در شرایط سخت و فقیرانهای قرار دارند، تأثیر بگذارد و بر نشاط و شادابی دل آنها تأثیر منفی بگذارد.
به گاه خشمش آنچنان تپد زمین و آسمان
که هوش مردم جبان ز هولگیر و دارها
هوش مصنوعی: زمانی که او خشمگین میشود، زمین و آسمان به شدت تكان میخورند، بهطوریکه مردم ترسو به خاطر ترس و وحشتشان گیج و حیرتزده میشوند.
زهی ملک رهین تو جهان در آستین تو
رسیده از یمین تو به هر تنی یسارها
هوش مصنوعی: ای ملک، چه زیبایی! جهان در دستان توست و از راست تو به هر کسی خیر و برکت میرسد.
به هفت خط و چار حد به هر دیار و هر بلد
فزون ز جبر و حد و عد تراست جاننثارها
هوش مصنوعی: در هر سرزمین و منطقهای، با هفت ویژگی و چهار حد، چیزی فراتر از قوانین و اندازهگیریها وجود دارد که جانهای فدای آن میشوند.
کبیرها دبیرها خبیرها بصیرها
وزیرها امیرها مشیرها مشارها
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتها و مقامهای مختلفی میپردازد که هر کدام دارای ویژگی خاصی هستند. کبیرها به معنای بزرگترها و سران، دبیرها به معنای نویسندگان و مدرسان، خبیرها به معنی آگاهان و دارندگان دانش، بصیرها به معنای بینایان و دوراندیشان، وزیرها به عنوان مشاوران و وزرای حکومت، امیرها به معنای فرماندهان و سران نظامی، مشیرها به معنای مشاوران و همفکران، و مشارها به معنای همکاران و شریکان هستند. به طور کلی، این بیت مجموعهای از صفات و مقامات را به تصویر میکشد که هر کدام در حوزهای خاص فعالیت میکنند و در کنار هم، جامعهای متنوع و پویا را تشکیل میدهند.
دوسال هست کمترک که فکرت تو چون محک
ز نقد جان یک به یک به سنگ زد عیارها
هوش مصنوعی: دو سال میشود که کمتر از آن، فکر تو همچون محک، جان را یک به یک مورد سنجش قرار داده و ارزشها را با سنگ آزمایش کرده است.
هم از کمال بخردی به فر و فضل ایزدی
ز دست جمله بستدی عنان اختیارها
هوش مصنوعی: به خاطر ویژگیهای برجسته و فضایل الهی، کنترل و اختیار همه چیز را به دست گرفت.
چنان ز اقتدار تو گرفت پایهکار تو
که گشت روزگار تو امیر روزگارها
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی تو به حدی است که آنچنان تأثیرگذار شدی که هماکنون مدتهاست روزگار به مهر و فرمان تو اداره میشود و تو در این زمان، امیر و سرورِ روزگاران محسوب میشوی.
چه مایه خصم ملک و دین که کرد ساز رزم و کین
که ساختی به هر زمین زلاششان مزارها
هوش مصنوعی: چه اندازه دشمن دین و کشور که جنگ و کینه را برپا کرد و در هر سرزمینی به مخالفت و دشمنی پرداخت و یادگاری از خود به جا گذاشت.
خلیل را نواختی بخیل را گداختی
برای هردو ساختی چه تختها چه دارها
هوش مصنوعی: برای خلیل محبت و نوازش ورزیدی و برای بخیل سختی و عذاب ایجاد کردی. تو برای هر دو گروه، چه در نعمت و رفاه و چه در سختی و رنج، تقدیر و سرنوشت رقم زدی.
در ستم شکستهای ره نفاق بستهای
به آب عدل شستهای ز چهر دین غبارها
هوش مصنوعی: تو در زیر ظلم و ستم شکسته هستی و راهی برای نفاق پیدا کردهای. با آب عدالت خود را شستهای و غبارهای دین از چهرهات پاک شده است.
به پای تخت پادشه فزودی آن قدر سپه
که صف کشد دوماهه ره پیادهها سوارها
هوش مصنوعی: در کنار پادشاه، لشکری فراهم کردی که به اندازهای زیاد است که میتواند به مدت دو ماه، پیادهنظامها به صف شده و سواران را به دنبال خود بکشد.
کشیده گرد ملک و دین ز سعی فکرت رزین
ز توپهای آهنین بس آهنین حصارها
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تلاشهای فکری و کوششها، تأثیر زیادی بر سرنوشت در مملکت و دین داشته و این تلاشها مانند توپهای آهنین، قوی و محکم هستند و میتوانند حصارهای مستحکم بیافرید.
حصارکوب و صفشکن که خیزدش تف از دهن
چو از گلوی اهرمن شررفشان به خارها
هوش مصنوعی: وقتی کسی شروع به مبارزه و مقاومت میکند، همانطور که موجودی شیطانی خشم را برمیانگیزد، در تلاش است که با تمام قدرت به جلو برود و موانع را بشکند. مانند اینکه پرخاش و خشم در وجودش فوران میکند و او را به سمت هدفش هدایت میکند.
سیاهمور در شکم کنند سرخچهره هم
چه چهره قاصد عدم چه مور خیل مارها
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر کشیده شده که یک موجود سیاهپوست در دل خود موجودی سرخچهره را میپروراند. این تضاد در رنگها نشاندهنده نوعی تناقض و غم درونی است. همچنین به وجود مارها اشاره شده که ممکن است نماد خطر یا سودایی در زندگی باشند. به طور کلی، این تصویر با اشاره به وضعیتهای عمیق و پیچیده وجود انسان و چالشهای آن در زندگی میپردازد.
شوند مورها در او تمام مار سرخ رو
که برجهندش از گلو چو مارها ز غارها
هوش مصنوعی: وقتی مارهای سرخ از دهانش بیرون بجهند، تمام مورچهها در وجود او جمع میشوند و به این ترتیب حضور حجم عظیمی از این موجودات را تداعی میکنند.
ندیدم اژدر اینچنین دلآتشین تنآهنین
که افکند در اهلکین ز مارها دمارها
هوش مصنوعی: من هرگز چنین موجودی آتشین و با تن آهنین را ندیدهام که مانند یک اژدها، از میان دشمنان آتش و نابودی به پا کند.
نه داد ماند ونه دین ز دیو پر شود زمین
فتد خمار ظلم و کین به مغز ذوالخمارها
هوش مصنوعی: نه عدل و انصاف باقی مانده و نه دین و ایمان، وقتی که زمین پر از ظلم و کینه شده است. این وضعیت همچون مستی است که در ذهن کسانی که به دنبال قدرت و ظلم هستند، ریشه دارد.
به نظم ملک و دین نگر ز بس که جسته زیب و فر
که نگسلد یکاز دگر چو پودها ز تارها
هوش مصنوعی: به زیبایی و نظم ملک و دین توجه کن، زیرا هیچ کدام از آنها نمیتواند از دیگری جدا شود، مانند اینکه نخها به هم پیچیدهاند و نمیتوان آنها را از هم باز کرد.
الا گذشت آن ز من که بگسلد در چمن
میان لاله و سمن حمارها فسارها
هوش مصنوعی: گویی زمانه از من گذشت، و دیگر نتوانم در باغچه که پر از لاله و سمن است، بمانم. مانند آنکه خرها به واگنها متصلاند و نمیتوانند آزادانه حرکت کنند.
مرا بپرور آنچنان که ماند از تو جاودان
ز شعر بنده در جهان خجسته یادگارها
هوش مصنوعی: مرا به گونهای پرورش ده که یادگارهای شعر من در جهان برای همیشه باقی بماند.
به جای آب شعر من اگر برند در چمن
ز فکر آب و رنج تن رهند آبیارها
هوش مصنوعی: اگر به جای آب، شعر من را در چمن بکارند، کسانی که آبیاری میکنند از فکر آب و زحمت بدن رها میشوند.
هماره تابه هر خزان شود ز باد مهرگان
تهی ز رنگ و بو جهان چو پشت سوسمارها
هوش مصنوعی: به طور مداوم، با هر بار تغییر فصل و وزش باد پاییزی، دنیای طبیعی از رنگ و عطر خالی میشود، مانند پشت سوسمارها که بیرنگ و خشک است.
خجسته باد حال تو هزار قرن سال تو
به هر دل از خیال تو شکفته نوبهارها
هوش مصنوعی: حالت همیشه خوب باشد، حتی در هزاران سال، و در دلهای مردم به خاطر یاد تو، بهاری تازه و شاداب شکفته شود.