قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه
امروز از دوکعبه جهان دارد افتخار
کز فر آن دو کعبه بود ملک برقرار
آن مَضجع ملایک و این مرجع ملوک
آن دافعکبایر و این رافعکبار
آنکعبه در عرب بود اینکعبه در عجم
آن کعبه نامور بود اینکعبه نامدار
حاجی شود هر آنکه بدانجا کشید رخت
ناجی شود هرآنکه درینجا گشود بار
آنکعبهایست شرع بدانگشته محترم
اینکعبهایست عدل بدوگشته استوار
آن کعبه بی که شخص بدو می خورد یمین
این کعبهیی که مرد از او میخورد یسار
آن کعبه ناف خاک و همش خاک نافه خیز
این کعبه کعب مجدو همش مجد کعبه دار
آن کعبهٔ امانی و این کعبهٔ امان
وین قبلهٔ اخایر و آن قبلهٔ خیار
آنکعبه همچو زلف نکویان سیاهپوش
اینکعبه همچو اهل سعادت سپیدکار
آنکعبهایستکش عرفاتست درکنف
این کعبهای است کش غرفاتست بر کنار
آنکعبهٔ خلیلست اینکعبهٔ جلیل
آن خاص کردگارست این خاص شهریار
آنکعبه راست سنگی آورده از بهشت
این کعبه راست خاکی آورده از تتار
آن سنگ جای بوس امینان حقپرست
این خاک سجدهگاه امیرانکامگار
نتوان شکارکرد در آنکعبهای عجب
کاین کعبه روز و شب دل دانا کند شکار
آن زمزمش به زمزمه در طعن سلسبیل
وین زمزمش ز زمزم و تسنیم یادگار
صید اندران حرام به فرمان دادگر
عیش اندرین حلال به یاسای بادهخوار
احرام واجب آمده آن را به گاه حج
اجرام حاجب آمد این را به روز بار
در آن نمازکردهگروه از پیگروه
در این نیاز برده قطار از پی قطار
بر بام آن ز امن کبوتر کند وطن
در صحن این ز بیم غضفرکند فرار
یک مشعرست آن را معمور در کنف
صد مشعرست این را مسرور در جوار
اندر فنای این شده الماس سنگریز
وندر منای او شود ابلیس سنگسار
آن کعبهیی که فدیه برندش ز هر طرف
اینکعبهایکه هدیه نهندش به هرکنار
قربان برند بر در آن کعبه بیش و کم
قربان کنند بر در این کعبه بیشمار
قربان او همه حملست و همه جمل
قربان این روان و دل مرد هوشیار
واجب در آن طواف به سالی سه چار روز
لازم درین سجود به روزی هزار بار
آن از خدای عالم و این از خدایگان
کش بندهاند بارخدایان روزگار
آن مروهٔ مروت و این زمزم صفا
این مشعر مشاعر و آنکعبهٔ فخار
بازوی عدل دستکرم پیکر شکوه
پهلوی امن جان خرد هیکل وقار
تاجالملوک شاه فریدون که حزم او
بر گرد او ز صخرهٔ صما کشد حصار
آنجا که تیغ او اجل و خنده قاهقاه
وانجا که رمح او امل وگریه زار زار
با بخت فربهش همهٔ لاغران سمین
با رمح لاغرش همهٔ فربهان نزار
رایش چو نور مهر فروزان به هر زمین
حزمش چو سیر باد شتابان به هر دیار
مانا ز جوهر ملکالموت در ازل
یزدان دو تیغ ساخت جهان سوز و ذوالفقار
آن را نهاد درکف حیدر که ها بگیر
این را نهاد در بر خسرو که هین بدار
آن یک یهودکش شد و این یک حسودکش
آن طرفه ژالهبار شد این طرفه لالهزار
گر شیر نر ندیدهیی اندر قفای گور
شه را یکی ببین سپس خصم نابکار
ور منکریکه بادکشد ابر درکتف
شه را نظاره کن ز بر خنگ راهوار
تیغ برانش از بر یکران به روز رزم
ماند به ماه نوکه نماید زکوهسار
در چشم اشکبار عدو عکس نیزهاش
ماند به سرو ناز که روید ز جویبار
در پیش روی او چو عدو برکشد غریو
ماند همی به رعدکه نالد به نوبهار
قاآنیا عجب نه اگر ترزبان شوی
کت آب میچکد همی از شعر آبدار
تا جیب بوستان شود از ابر پر درم
تا صحن گلستان شود از باد پرنگار
از باد نعل خنگ ملک فتح را مسیر
در زیر ابر رایت شه چرخ را مدار
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در ستایش ابولملوک فحتعلیشاه طاب لله ثراه و جعل الجنهٔ مثواه گوید: افتتاح هر سخن در نزد مرد هوشیارقصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰ - در تهنیت ورود مسعود امیرکبیر حسین خان در ملک فارس گوید: ای اهل فارس ، مژده که از فضل کردگار
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز از دوکعبه جهان دارد افتخار
کز فر آن دو کعبه بود ملک برقرار
هوش مصنوعی: امروز این جهان به خاطر دو کعبه به خود می بالد، زیرا برکت و عظمت آن دو کعبه موجب استحکام و استمرار این ملک است.
آن مَضجع ملایک و این مرجع ملوک
آن دافعکبایر و این رافعکبار
هوش مصنوعی: آن مکان آرامش فرشتگان است و اینجا محل تجمع پادشاهان؛ اینجا کسی است که گناهان بزرگ را میزداید و آنجا کسی است که گناهان کوچک را برطرف میکند.
آنکعبه در عرب بود اینکعبه در عجم
آن کعبه نامور بود اینکعبه نامدار
هوش مصنوعی: در عربستان، کعبهای معروف و شناختهشده وجود داشت، و اکنون کعبهای دیگر در سرزمینهای عجم وجود دارد که آن نیز به نام و شهرت رسیده است.
حاجی شود هر آنکه بدانجا کشید رخت
ناجی شود هرآنکه درینجا گشود بار
هوش مصنوعی: هر کسی که به آن مکان برود و بار سفر خود را ببندد، حاجی میشود و هر کسی که در این مکان بار خود را باز کند، نجات مییابد.
آنکعبهایست شرع بدانگشته محترم
اینکعبهایست عدل بدوگشته استوار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کعبهی شرع، یعنی محل احترام و عبادتهای دینی، بر اساس قوانین و اصول اسلامی شکل گرفته است. همچنین میگوید که کعبهای که به عدالت تعلق دارد، پایهاش بر استواری و استحکام بنا شده است. در واقع، احترام به اصول و قوانین دینی و همچنین عدالت، دو رکن مهم در این مکان مقدس هستند.
آن کعبه بی که شخص بدو می خورد یمین
این کعبهیی که مرد از او میخورد یسار
هوش مصنوعی: در این بیت، به دو کعبه اشاره میشود؛ یکی کعبه اصلی که در مکه قرار دارد و دیگری نمادین که به ارتباط با دیگران و رفتارها اشاره دارد. شخصی که به کعبه میرسد، در عمل به سمت راست (یمین) میرود و شخص دیگری که از این کعبه دور است، به سمت چپ (یسار) حرکت میکند. به نوعی، هر دو کعبه نمایانگر دو مسیر متفاوت در زندگی هستند که افراد بر اساس نیت و رفتار خود به یکی از آنها میرسند.
آن کعبه ناف خاک و همش خاک نافه خیز
این کعبه کعب مجدو همش مجد کعبه دار
هوش مصنوعی: این کعبه، که مرکز عبادت است، از خاک درست شده و خود خاکی است. کعبهای که در این دنیا وجود دارد، مانند کعبهای دیگر در مجد و عظمتش قرار دارد که همه چیز در آن گنجانده شده است.
آن کعبهٔ امانی و این کعبهٔ امان
وین قبلهٔ اخایر و آن قبلهٔ خیار
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف دو مکان مقدس میپردازد. یکی از این مکانها کعبهای است که به آرزوها و امیدها مربوط میشود و دیگری کعبهای است که به امنیت و پناهندگی اشاره دارد. همچنین به قبلههایی اشاره دارد که به فضل و خیری مرتبط هستند. در مجموع، شاعر به مقامات و ارزشهای معنوی این دو مکان و قبلهها اشاره میکند و بر اهمیت آنها در زندگی آدمیان تاکید دارد.
آنکعبه همچو زلف نکویان سیاهپوش
اینکعبه همچو اهل سعادت سپیدکار
هوش مصنوعی: این کعبه، مانند زلفهای زیبای سیاهپوشان است و آن کعبه، مانند اهل خوشبختی و نیکوکاران، سپیدپوش است.
آنکعبهایستکش عرفاتست درکنف
این کعبهای است کش غرفاتست بر کنار
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به مقایسه دو مکان مقدس میپردازد. در آن به کعبهای اشاره شده که در عرفات قرار دارد و همچنین کعبهای دیگر که در میان غرفات و در کنار به تصویر کشیده میشود. این وصفها نشاندهنده عمق و اهمیت معنوی این مکانها در عرفان و روحانیت است. به نوعی، این ابیات به جستجوی حقیقت و معنویت در فضاهای مقدس اشاره دارند.
آنکعبهٔ خلیلست اینکعبهٔ جلیل
آن خاص کردگارست این خاص شهریار
هوش مصنوعی: این کعبهای که ما دربارهاش صحبت میکنیم، کعبهای است که مربوط به حضرت ابراهیم (خلیل) است و دیگر کعبهای که مورد نظر است، کعبهای بزرگ و باعظمت است. این مکان مخصوص پروردگار است و به معنای خاصی به شهریار تعلق دارد.
آنکعبه راست سنگی آورده از بهشت
این کعبه راست خاکی آورده از تتار
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به دو نوع کعبه است: یکی کعبهای که از سنگی آسمانی و بهشتی ساخته شده و دیگری کعبهای که از خاکی زمینی و غیرمقدس تهیه شده است. این دو نماد به کیفیت و اصالت متفاوتی اشاره دارند که یک کعبه میتواند داشته باشد.
آن سنگ جای بوس امینان حقپرست
این خاک سجدهگاه امیرانکامگار
هوش مصنوعی: آن سنگ، محل بوسههای کسانی است که به خدای راستین ایمان دارند. این مکان، جایی است که فرمانروایان موفق و پیروز به عبادت و سجده میپردازند.
نتوان شکارکرد در آنکعبهای عجب
کاین کعبه روز و شب دل دانا کند شکار
هوش مصنوعی: در آن مکان مقدس و شگفتانگیز که به نوعی کعبه نامیده میشود، امکان شکار کردن وجود ندارد، زیرا این کعبه هر روز و هر شب دلهای دانا را به خود جذب میکند.
آن زمزمش به زمزمه در طعن سلسبیل
وین زمزمش ز زمزم و تسنیم یادگار
هوش مصنوعی: آنچه در این بیت گفته شده، به نوعی به دو چشمه معروف اشاره دارد: «سلسبیل» و «تسنیم». شاعر به زیبایی این دو چشمه را مقایسه کرده و از صفات آنها صحبت میکند. دستاوردهای این چشمهها نشاندهنده خلوص و شیرینی آب هستند و در این میان، شاعر به احساس دلنشین و روحنواز آنها اشاره میکند. به ویژه، واژه «زمزم» در اینجا نمادی از آب خوشگوار و حیاتبخش است که هر دو چشمه دارای ویژگیهای خاص و خاصی هستند.
صید اندران حرام به فرمان دادگر
عیش اندرین حلال به یاسای بادهخوار
هوش مصنوعی: در آنجا شکار ممنوع است طبق دستور حاکم، ولی در اینجا لذت و خوشی مشروع است برای کسانی که از نوشیدنی لذت میبرند.
احرام واجب آمده آن را به گاه حج
اجرام حاجب آمد این را به روز بار
هوش مصنوعی: زمانی که زمان حج فرا میرسد، وضعی خاص به خود میگیرد و شرایط و قوانین خاصی برای آن تعیین میشود. در این روز، چیزهایی که معمولاً در زندگی عادی انجام میشود، بهدلیل ویژگیهای این مناسبات، تغییر میکند و حاجی باید به آداب و رسوم خاصی پایبند باشد.
در آن نمازکردهگروه از پیگروه
در این نیاز برده قطار از پی قطار
هوش مصنوعی: گروهی در حال نماز هستند و به دنبال هم، به صف ایستادهاند. آنها در این درخواست و نیاز، مانند قطاری که به دنبال قطار دیگر است، به هم متصل شدهاند.
بر بام آن ز امن کبوتر کند وطن
در صحن این ز بیم غضفرکند فرار
هوش مصنوعی: بر روی بام، کبوتر از امنیتش وطن میسازد، اما در حیاط به خاطر ترس از غضب، فرار میکند.
یک مشعرست آن را معمور در کنف
صد مشعرست این را مسرور در جوار
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به توصیف مکانی اشاره دارد که پر از زیبایی و آرامش است. در این مکان، یک فضای خاص و پر رونق وجود دارد که افراد را شاد و خوشحال میکند و آنها را به آرامش دعوت میکند.
اندر فنای این شده الماس سنگریز
وندر منای او شود ابلیس سنگسار
هوش مصنوعی: در اثر فنا و نابودی، الماس به سنگریزه تبدیل میشود و از آنجا که به اصل خود برمیگردد، ابلیس به سنگسار میرسد.
آن کعبهیی که فدیه برندش ز هر طرف
اینکعبهایکه هدیه نهندش به هرکنار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک کعبه میپردازد که به گونهای است که هر کسی از سمتهای مختلف برای او فدیه میآورد. در عوض، این کعبه به دیگران هدیه میدهد و در واقع نقش مهمی در تأمین نیازهای مردم دارد. به عبارت دیگر، این مکان مقدس در مرکز توجه و محبت مردم قرار دارد و آنها برای آن ارزش زیادی قائلند.
قربان برند بر در آن کعبه بیش و کم
قربان کنند بر در این کعبه بیشمار
هوش مصنوعی: در کنار آن کعبه، افراد زیادی برای قربانی کردن حاضر میشوند، و در این کعبه نیز قربانیها به وفور انجام میشود.
قربان او همه حملست و همه جمل
قربان این روان و دل مرد هوشیار
هوش مصنوعی: من تمام عشق و محبت خود را به او تقدیم میکنم، و همهچیزم را فدای این روح و دل مردی میکنم که بیدار و آگاه است.
واجب در آن طواف به سالی سه چار روز
لازم درین سجود به روزی هزار بار
هوش مصنوعی: برای انجام طواف، در هر سال سه یا چهار روز مشخص لازم است، و در زمان عبادت باید هزار بار در روز سجود کرد.
آن از خدای عالم و این از خدایگان
کش بندهاند بارخدایان روزگار
هوش مصنوعی: خداوندی که در عالم وجود دارد، با قدرت خود بندگانش را میسازد و در عین حال از آن سوی زندگی نیز خدایانی هستند که زندگی را تحت تأثیر قرار میدهند.
آن مروهٔ مروت و این زمزم صفا
این مشعر مشاعر و آنکعبهٔ فخار
هوش مصنوعی: این جا به ویژگیهای خوب و صفای دو مکان مقدس اشاره شده است. مروه نماد بخشش و مروت و زندهکردن روح است، در حالی که زمزم نشانی از پاکی و صفا دارد. دو مکان دیگر هم به توحید و مقام والای کعبه اشاره میکنند، که هر یک نشاندهندهی روح بلند و معنوی هستند.
بازوی عدل دستکرم پیکر شکوه
پهلوی امن جان خرد هیکل وقار
هوش مصنوعی: بازوی انصاف همچون دستانی از مهربانی، پیکر زیبای مقام و منزلت را در آغوش میگیرد و نمایانگر هویتی پرافتخار و باوقار است که جان خردمند را در امنیت قرار میدهد.
تاجالملوک شاه فریدون که حزم او
بر گرد او ز صخرهٔ صما کشد حصار
هوش مصنوعی: تاج شاهانه فریدون به گونهای است که دور او را مانند دژی مستحکم محافظت میکند.
آنجا که تیغ او اجل و خنده قاهقاه
وانجا که رمح او امل وگریه زار زار
هوش مصنوعی: در جایی که شمشیر او باعث مرگ و خندههای پرصدا میشود و در جایی که نیزهاش باعث ناامیدی و اشک و گریه میگردد.
با بخت فربهش همهٔ لاغران سمین
با رمح لاغرش همهٔ فربهان نزار
هوش مصنوعی: با شانس خوبش همهٔ افراد لاغر را چاق میکند و با نازککاریهایش همهٔ چاقها را ضعیف و نزار میسازد.
رایش چو نور مهر فروزان به هر زمین
حزمش چو سیر باد شتابان به هر دیار
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند نور خورشید درخشنده است و در هر سرزمینی تاثیرگذار است. شخصیتش همچون باد سریع و پرشتاب در هر جایی به حرکت در میآید.
مانا ز جوهر ملکالموت در ازل
یزدان دو تیغ ساخت جهان سوز و ذوالفقار
هوش مصنوعی: از آغاز، خداوند با جوهر ملکالموت دو شمشیر ساخته است؛ یکی سوزاننده جهان و دیگری ذوالفقار که نماد قدرت و رزم است.
آن را نهاد درکف حیدر که ها بگیر
این را نهاد در بر خسرو که هین بدار
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چیزی را در دستان حیدر (علی، شخصیت مهم در تاریخ اسلام) قرار دادهاند و به او فرمان میدهند که این را بگیرد. همچنین، این موضوع به خسرو (شخصیت دیگری در ادبیات و تاریخ) اشاره دارد و به او دستور داده میشود که با دقت و احتیاط آن را نگه دارد. به طور کلی، مهم بودن این اشخاص و مسئولیتهایی که بر عهده دارند، مورد توجه قرار گرفته است.
آن یک یهودکش شد و این یک حسودکش
آن طرفه ژالهبار شد این طرفه لالهزار
هوش مصنوعی: یکی از آنها به کشتن یهودیان مشغول شد و دیگری حسادت میورزید. در آن سو بارانی از ژاله (یا مروارید) بارید و در این سو باغی پر از گل لاله شکوفا شد.
گر شیر نر ندیدهیی اندر قفای گور
شه را یکی ببین سپس خصم نابکار
هوش مصنوعی: اگر تا به حال شیر نر را در پی شکار گورخر ندیدهای، ابتدا یکی از آنها را ببین، سپس با دشمن بدخواه رو به رو شو.
ور منکریکه بادکشد ابر درکتف
شه را نظاره کن ز بر خنگ راهوار
هوش مصنوعی: اگر بادی بیفتد و ابر را در آغوش بگیرد، به تماشای آن شاهی بنشین که بر راهی صاف و روشن حرکت میکند.
تیغ برانش از بر یکران به روز رزم
ماند به ماه نوکه نماید زکوهسار
هوش مصنوعی: تیغ تیز او در میدان جنگ همچون ماه نو در آسمان درخشید، و در دامنه کوه ها نمایان شد.
در چشم اشکبار عدو عکس نیزهاش
ماند به سرو ناز که روید ز جویبار
هوش مصنوعی: در چشمان اشکآلود دشمن، تصویر نیزهاش باقی ماند، همانطور که سرو نازنینی در کنار جویبار میروید.
در پیش روی او چو عدو برکشد غریو
ماند همی به رعدکه نالد به نوبهار
هوش مصنوعی: وقتی دشمنی در برابر او فریاد میکشد، او همچون رعد و برق در بهار مینالد و به صدای بلند اعتراض میکند.
قاآنیا عجب نه اگر ترزبان شوی
کت آب میچکد همی از شعر آبدار
هوش مصنوعی: شما را شگفتزده نمیکند اگر به خاطر سخن شیرین و روانتان، کلمات به شکل آب از دهانتان بچکد.
تا جیب بوستان شود از ابر پر درم
تا صحن گلستان شود از باد پرنگار
هوش مصنوعی: برای اینکه باغ پر از گل و زیبایی شود، باید آسمان پر از باران و سرسبزی باشد و زمین آغشته به عطر گلها و رنگها از وزش باد باشد.
از باد نعل خنگ ملک فتح را مسیر
در زیر ابر رایت شه چرخ را مدار
هوش مصنوعی: در زیر ابرهای درخشان، نشان پیروزی در مسیر باد، بر دوش شاه، که حرکت زمین را هدایت میکند، وجود دارد.