قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی و فتح خوارزم گوید
رسید؛ چه؟ خبر فتح؛ کی رسید؟ سحر
کجا؟ به نزد مالک؛ از چه ملک؟ از خاور
خبر چه بود؟ شکست عدو؛ که گفت؟ بشیر
عدو شکست چِسان خورده؟ گشت زیر و زبر
مصافگاه کجا بود؟ ساحت بسطام
که بر شکست عدو را؟ سمی بن آزر
دگر که ناصر او بود؟ نصرتالدوله
چه بود منصبش از شه؟ امارت لشکر
کدام لشکر؟ آن لشکری که رفت زری
کجا؟ به طوس، چرا؟ بهر نظم آن کشور
سپاه را که فرستاد؟ خواجه، کی؟ شعبان
کدام خواجه؟ مهین خواجهٔ عطاگستر
دگر سپاه فرستد؟ بلی؛ چه مه؟ شوال
چه روز؟ عید؛ کی آن روز میرسد؟ ایدر
گذشت روزه؟ بلی؛ ماه نو نمود؟ نعم
چهوقت؟ دوش؛ کجا؟ در جنوب چون لاغر
کنون چه باید؟ ساغر؛ چگونه باید؟ پر
پر از چه باشد؟ از می؛ چه می؟ می خلر
قدح چه باشد؟ نقره؛ چه نقره؟ نقرهٔ خام
قدحگسار که؟ ترکی؛ چگونه؟ سیمینبر
قدح به یاد که بخشد؟ به یاد روی ملک
قدح نخست که نوشد؟ حکیم دانشور
مرآن حکیم که باشد؟ حکیم قاآنی
چو خورد میچکند؟ مدح شاه کیوان فر
کدام شه؟ شه ایران؛ چهکس؟ محمدشاه
ورا لقب چه؟ ابوالسیف؛ از که؟ از داور
ز نسل کیست؟ ز ترک؛ از چه ترک؟ از قاجار
شهش که کرد؟ نیا؛ جانشینش کیست؟ پسر
کشد که؟ حزمش؛ چه؟ باره؛ از چه؟ از انصاف
کجا؟ به ملک؛ چرا؟ بهر دفع فتنه و شر
بود چه تیغش؟ چون پاسبان دولت و دین
رود چه رخشش؟ چون همعنان فتح و ظفر
مسلمست؟ بلی؛ در چه؟ در سخا و سخن
مقدم است؟ نعم؛ بر که؟ بر قضا و قدر
گذشته چه؟ صیتش؛ تا کجا؟ به شرق و غرب
رسیده چه؟ نامش؛ تا کجا؟ به بحر و به بر
بود که دشمن او؟ چون رمیده کی؟ شب و روز
ز چه؟ ز سایهٔ خود؛ در کجا؟ به سنگ و مدر
دهد چه؟ زر؛ کی؟ دایم؛ چگونه؟ بیمنت
به که؟ به عارف و عامی؛ چهقدر؟ بیحد و مر
نظیر اوست چه؟ عکسش؛ کجا؟ در آیینه
به معنی است نظیرش؟ نه از طریق نظر
به دور وی که خورد خون؟ دو کس؛ کجا؟ به دو جا
به دشت رزمش تیغ و به مجلسش ساغر
همیگشاید چه؟ تیغ او؛ چه چیز؟ حصار
همی فشاند چه؟ رمح او؛ چه چیز؟ شرر
ز فر او شده کاسد چه چیز؟ ذلّ و هوان
ز جود شده رایج چه چیز؟ فضل و هنر
گشاید آسان چه؟ رمح او؛ چه؟ بارهٔ سخت
دهد فراوان چه؟ دست او؛ چه؟ بدرهٔ زر
کسی به عهدش پیچد به خویشتن؟ آری
کمند در کف او زلف بر رخ دلبر
دلی ز جودش نالد به روزگار؟ بلی
به کوه سیم و به دریا در و به کان گوهر
تنی گدازد در مجلسش به عید؟ نعم
درون مجمر عود و میان آب شکر
به هیچ کشور سرباز او شود حاکم؟
بلی کجا؟ همهجا کیستند؟ ها بشمر
به ملک فارس حسینخان به مرز چین خاقان
به ارض زنگ نجاشی به رومیان قیصر
همیشه تا که دمد چه؟ گل؛ از کجا؟ ز چمن
شکفته باد چه؟ بختش؛ چگونه؟ چون عبهر
بود چه؟ یارش؛ که؟ حق؛ دگر که؟ احمد و آل
کجا؟ به هر دو سرا؛ تا چه روز؟ تا محشر
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵ - من افکاره العالی: دی آمد از در من آن دلفریب پسرقصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - در منقبت هژبرالسالب اسد الله الغالب علیبن بیطالب علیه السّلام و فتح قلعه خیبر گوید: سحر چو زمزمه آغازکرد مرغ سحر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسید؛ چه؟ خبر فتح؛ کی رسید؟ سحر
کجا؟ به نزد مالک؛ از چه ملک؟ از خاور
هوش مصنوعی: خبر پیروزی رسید؛ چه زمانی؟ در سحرگاه. این خبر به نزد مالک رسید؛ از کدام سرزمین؟ از سمت شرق.
خبر چه بود؟ شکست عدو؛ که گفت؟ بشیر
عدو شکست چِسان خورده؟ گشت زیر و زبر
هوش مصنوعی: خبر این بود که دشمن شکست خورده است. سؤال اینجاست که چه کسی این خبر را آورد؟ کسی که خبر پیروزی را آورد، خودش هم کاملاً به هم ریخته و مضطرب به نظر میرسد.
مصافگاه کجا بود؟ ساحت بسطام
که بر شکست عدو را؟ سمی بن آزر
هوش مصنوعی: محل نبرد کجا بود؟ در سرزمین بسطام که دشمن را شکست داد؟ سمی بن آزر.
دگر که ناصر او بود؟ نصرتالدوله
چه بود منصبش از شه؟ امارت لشکر
هوش مصنوعی: این بیت به پرسش درباره علت و معنای وجود فردی به نام ناصر و مقام نصرتالدوله در نزد پادشاهی اشاره دارد. در واقع، سوال میکند که ارزش و اهمیت نصرتالدوله در مقایسه با مقام و مسئولیتش، که فرماندهی لشکر است، چه چیزی است؟ به نوعی به بررسی نقش و تأثیر شخصیتها در ساختار قدرت و نظام حکمرانی پرداخته میشود.
کدام لشکر؟ آن لشکری که رفت زری
کجا؟ به طوس، چرا؟ بهر نظم آن کشور
هوش مصنوعی: کدام ارتش؟ آن ارتشی که در کجای زری رفته است؟ چرا به طوس رفته و این سرزمین را مرتب میکند؟
سپاه را که فرستاد؟ خواجه، کی؟ شعبان
کدام خواجه؟ مهین خواجهٔ عطاگستر
هوش مصنوعی: سپاه را چه کسی فرستاد؟ خواجه کیست؟ کدام شعبان؟ مهین خواجهای که عطا میدهد و بخشنده است.
دگر سپاه فرستد؟ بلی؛ چه مه؟ شوال
چه روز؟ عید؛ کی آن روز میرسد؟ ایدر
هوش مصنوعی: آیا دیگر لشکر میفرستد؟ بله؛ چه ماهی؟ ماه شوال. چه روزی؟ عید. آن روز کی خواهد رسید؟ به زودی.
گذشت روزه؟ بلی؛ ماه نو نمود؟ نعم
چهوقت؟ دوش؛ کجا؟ در جنوب چون لاغر
هوش مصنوعی: آیا روزه تمام شد؟ بله؛ آیا ماه نو نمایان شد؟ بله، کی؟ دیشب؛ کجا؟ در سمت جنوب مانند موجودی لاغر.
کنون چه باید؟ ساغر؛ چگونه باید؟ پر
پر از چه باشد؟ از می؛ چه می؟ می خلر
هوش مصنوعی: اکنون باید چکار کنیم؟ برای نوشیدن، چه باید داشته باشیم؟ لیوان را چه چیزی باید پر کند؟ باید آن را با شراب پر کنیم؛ پس چه شرابی؟ شراب مستی.
قدح چه باشد؟ نقره؛ چه نقره؟ نقرهٔ خام
قدحگسار که؟ ترکی؛ چگونه؟ سیمینبر
هوش مصنوعی: قدح چه چیزی است؟ نقرهای است. این نقره از چه نوعی است؟ نقرهای خام است. و این قدحگسار که هست؟ کسی است که ترکیبی از زیبایی و درخشش نقرهای دارد.
قدح به یاد که بخشد؟ به یاد روی ملک
قدح نخست که نوشد؟ حکیم دانشور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شراب (قدح) به یاد چه کسی باید ریخته شود و به یاد چه کسی باید نوشیده شود؟ آیا به یاد زیباییهای زندگی و عشق به یاد کسی خاص باید نشسته شود؟ شاعر به این موضوع میپردازد که نوشیدن شراب تنها به خاطر لذت آن نیست، بلکه یاد و خاطره کسی در این میان نقش مهمی دارد.
مرآن حکیم که باشد؟ حکیم قاآنی
چو خورد میچکند؟ مدح شاه کیوان فر
هوش مصنوعی: این حکیم کیست که میشود او را حکیم قاآنی نامید؟ آیا وقتی که او شراب میخورد، آیا شعر و نثرش تغییر میکند؟ این مدحی است برای شاه کیوان.
کدام شه؟ شه ایران؛ چهکس؟ محمدشاه
ورا لقب چه؟ ابوالسیف؛ از که؟ از داور
هوش مصنوعی: کدام پادشاه؟ پادشاه ایران؛ چه کسی؟ محمدشاه؛ او را با چه نامی میشناسند؟ ابوالسیف؛ از چه کسی؟ از داور.
ز نسل کیست؟ ز ترک؛ از چه ترک؟ از قاجار
شهش که کرد؟ نیا؛ جانشینش کیست؟ پسر
هوش مصنوعی: این فرد از نسل قوم ترک است، اما دقیقاً از کدام شعبه آنها؟ از قاجار، که آن هم به نیا مربوط میشود. و جانشین او کیست؟ پسرش است.
کشد که؟ حزمش؛ چه؟ باره؛ از چه؟ از انصاف
کجا؟ به ملک؛ چرا؟ بهر دفع فتنه و شر
هوش مصنوعی: چه کسی باید اقدام کند؟ آن که عاقل و با تدبیر است؛ چرا باید اقدام کند؟ به خاطر حمایت از حق و عدالت؛ از چه چیزی باید بترسیم؟ از ظلم و بیعدالتی؛ در کجا باید اقدام کرد؟ در سرزمین و جامعهای که در آن زندگی میکنیم؛ و چرا باید این کار را کنیم؟ تا از بروز فتنه و شر جلوگیری کنیم.
بود چه تیغش؟ چون پاسبان دولت و دین
رود چه رخشش؟ چون همعنان فتح و ظفر
هوش مصنوعی: تیغ او چه خاصیتی دارد؟ مانند نگهبان دولت و دین است. و چهرهاش چه زیبایی دارد؟ مانند کسی که در کنار پیروزی و موفقیت است.
مسلمست؟ بلی؛ در چه؟ در سخا و سخن
مقدم است؟ نعم؛ بر که؟ بر قضا و قدر
هوش مصنوعی: آیا مسلم و ثابت است؟ بله؛ در چه چیزی؟ در بخشندگی. آیا در کلام هم پیشتاز است؟ آری؛ بر چه چیزی؟ بر قضا و قدر.
گذشته چه؟ صیتش؛ تا کجا؟ به شرق و غرب
رسیده چه؟ نامش؛ تا کجا؟ به بحر و به بر
هوش مصنوعی: گذشته چه اهمیتی دارد؟ آوازهاش تا کجاها رفته است. نامش چقدر مشهور شده که در دریای بزرگ و بر خشکیهای آن هم شناخته میشود.
بود که دشمن او؟ چون رمیده کی؟ شب و روز
ز چه؟ ز سایهٔ خود؛ در کجا؟ به سنگ و مدر
هوش مصنوعی: آیا او دشمنی دارد؟ مانند شتری در حال فرار؟ شب و روز زندگیاش به چه چیزی میگذرد؟ به خاطر سایهی خودش؛ و در کجا به سر میبرد؟ در سنگ و خاک.
دهد چه؟ زر؛ کی؟ دایم؛ چگونه؟ بیمنت
به که؟ به عارف و عامی؛ چهقدر؟ بیحد و مر
هوش مصنوعی: خداوند همواره و بدون هیچگونه ادعایی به همه، از عارف و عامی گرفته تا هر کس دیگری، نعمتهای بیپایانی میبخشد.
نظیر اوست چه؟ عکسش؛ کجا؟ در آیینه
به معنی است نظیرش؟ نه از طریق نظر
هوش مصنوعی: هیچچیز نمیتواند شبیه او باشد، حتی سایهاش هم در آینه نشان داده میشود، اما آیا واقعاً میتوان او را تنها با دیدن تصویرش شناخت؟ پاسخ منفی است؛ شناخت او فراتر از نگاه به تصویرش است.
به دور وی که خورد خون؟ دو کس؛ کجا؟ به دو جا
به دشت رزمش تیغ و به مجلسش ساغر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف دو موقعیت مختلف اشاره دارد که در آنها ممکن است شخصی به دور آن فرد خاص بگردد. یکی از این موقعیتها میدان جنگ است که در آن تیغ و نبرد وجود دارد و دیگری مجلسی است که در آن نوشیدنی و خوشگذرانی برقرار است. به این معنا که افراد به دو شکل مختلف به دور آن شخص میچرخند؛ یکی در حالت جدی و درگیر نبرد و دیگری در حالت خوشگذارنی و جشن.
همیگشاید چه؟ تیغ او؛ چه چیز؟ حصار
همی فشاند چه؟ رمح او؛ چه چیز؟ شرر
هوش مصنوعی: تیغ او چه چیزی را میگشاید؟ حصار را. رمح او چه چیزی را میفشارد؟ شرر را.
ز فر او شده کاسد چه چیز؟ ذلّ و هوان
ز جود شده رایج چه چیز؟ فضل و هنر
هوش مصنوعی: از کمال و برتری او چه چیزی کم شده است؟ بیتان و ذلت از بخشندگی او به وجود آمده است، چه چیزی در این میان موجود است؟ فضیلت و هنر.
گشاید آسان چه؟ رمح او؛ چه؟ بارهٔ سخت
دهد فراوان چه؟ دست او؛ چه؟ بدرهٔ زر
هوش مصنوعی: آسانی و گشایش را از کجا میتوان یافت؟ آیا از قدرت و نیروی او نیست؟ و آیا دست او نیست که ثروت و دارایی فراوان به همراه دارد؟
کسی به عهدش پیچد به خویشتن؟ آری
کمند در کف او زلف بر رخ دلبر
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند به وعدهاش خیانت کند؟ بله، او مانند کسی است که در دستش یک کمند دارد و زلفهای دلبر بر چهرهاش تجلی کرده است.
دلی ز جودش نالد به روزگار؟ بلی
به کوه سیم و به دریا در و به کان گوهر
هوش مصنوعی: آیا دلی از بخشندگی او در دوران زندگی شکایت میکند؟ بله، حتی به سنگهای قیمتی کوهها و آبهای دریا و معدنهای گوهر هم اشاره میکند.
تنی گدازد در مجلسش به عید؟ نعم
درون مجمر عود و میان آب شکر
هوش مصنوعی: آیا کسی با وجود جشن و شادی، در دلش درد و سوزی ندارد؟ بله، مانند آنکه در آتش عود و در میان شکر آب، احساس خوشی و تلخی را همزمان تجربه میکند.
به هیچ کشور سرباز او شود حاکم؟
بلی کجا؟ همهجا کیستند؟ ها بشمر
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که سربازی در هیچ سرزمینی حاکم شود؟ بله، در کجا؟ در همه جا چه کسانی هستند؟ حالا بشمار!
به ملک فارس حسینخان به مرز چین خاقان
به ارض زنگ نجاشی به رومیان قیصر
هوش مصنوعی: در سرزمین فارس حسینخان، در مرز چین خاقان، در سرزمین زنگ نجاشی و در نزد رومیان قیصر وجود دارد.
همیشه تا که دمد چه؟ گل؛ از کجا؟ ز چمن
شکفته باد چه؟ بختش؛ چگونه؟ چون عبهر
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و غیرقابل پیشبینی بودن زندگی اشاره دارد. به این معنا که همیشه باید انتظار شکوفایی و زیبایی را داشت، چرا که همانطور که گلها در باغ چمن میشکفند، بخت و شانس نیز به ناگاه ممکن است به انسان روی بیاورند. این تغییرات میتوانند مثل جریانی از باد که عبور میکند، ناگهانی و غافلگیرکننده باشند.
بود چه؟ یارش؛ که؟ حق؛ دگر که؟ احمد و آل
کجا؟ به هر دو سرا؛ تا چه روز؟ تا محشر
هوش مصنوعی: دوست او کیست؟ خداوند؛ دیگر کیست؟ پیامبر و خانوادهاش. در کدام مکان؟ در هر دو جهان؛ تا چه زمانی؟ تا روز قیامت.
خوانش ها
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی و فتح خوارزم گوید به خوانش سبحان
حاشیه ها
1402/11/04 02:02
سبحان