بخش ۲ - نشاه جام اول
بیا ساقی آن آب آتش مزاج
کزو جمله درد دارد علاج
بهمن ده مده بیش ازین انتظار
که دارم بسی درد سر از خمار
بیا ساقی آن آتش آبوَش
که هست آرزویِ منِ دردکش
بده تا به رویم به توفیق او
گشاید در گنج صد آرزو
بیا ساقی آن راح راحتفزای
که هست از همهکار مشگلگشای
به من ده ز من ساز غافل مرا
بهغم کار مگذار مشگل مرا
چو بک جام دادی من خسته را
گشودی زبان فرو بسته را
بهسر نشئه جام اول دوید
زبان را زمان تکلم رسید
کنون بشنو از من که از گنج راز
بهروی تو خواهم دری کرد باز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ساقی آن آب آتش مزاج
کزو جمله درد دارد علاج
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن نوشیدنی را بیاور که طبعش آتشین است و همه دردها را درمان میکند.
بهمن ده مده بیش ازین انتظار
که دارم بسی درد سر از خمار
هوش مصنوعی: نگذار بیشتر از این منتظر بمانم، زیرا از حالتی که دارم، درد و رنج زیادی میکشم.
بیا ساقی آن آتش آبوَش
که هست آرزویِ منِ دردکش
هوش مصنوعی: ای ساقی، آن می و آبی را بیاور که همانا آرزوی من است و من از دردها رنج میکشم.
بده تا به رویم به توفیق او
گشاید در گنج صد آرزو
به رویم: بر روی من، در مقابل من.
بیا ساقی آن راح راحتفزای
که هست از همهکار مشگلگشای
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن نوشیدنی را به ما بده که از همه مشکلات زندگی راحتتر میکند و آرامش میآورد.
به من ده ز من ساز غافل مرا
بهغم کار مگذار مشگل مرا
هوش مصنوعی: مرا به غم واندیشی ندران و دلم را به زحمت مبتلا نکن. من از تو میخواهم که به من کمک کنی و مرا در این وضعیت تنها نگذاری.
چو بک جام دادی من خسته را
گشودی زبان فرو بسته را
هوش مصنوعی: زمانی که تو به من که خستهام جامی نوشاندی، زبانم که تا آن moment بسته بود، باز شد.
بهسر نشئه جام اول دوید
زبان را زمان تکلم رسید
هوش مصنوعی: در حالت سرخوشی و نشئگی، زبان به بیان در آمد و زمان برای صحبت کردن فرا رسید.
کنون بشنو از من که از گنج راز
بهروی تو خواهم دری کرد باز
هوش مصنوعی: اکنون به من گوش کن که از گنج پنهانی برای تو پردهبرداری خواهم کرد.