گنجور

شمارهٔ ۳

ای سخن پرور ز نظم خویشتن غافل مشو
نیست فرزندی درین عالم ازین بهتر ترا
گر بود در وی فسادی قابل اصلاح هست
سر نمی پیچد ز حکمت هست فرمان بر ترا
نیست آن خودکام فرزندی که هر ساعت دهد
با تقاضاهای رنگارنگ درد سر ترا
سالها بس باشدش گسوت ز کاغذ پاره
وز خز و اطلس نباید کرد صرف زر ترا
می خورد دایم غذای خود ز بستان دوات
نیست مطلق غصه شیر و غم شکر ترا
می رود هر جا که باشد بی متاع و بی ملال
رفته رفته می کند مشهور بحر و بر ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سخن پرور ز نظم خویشتن غافل مشو
نیست فرزندی درین عالم ازین بهتر ترا
هوش مصنوعی: ای کسی که در شعر و سخن مهارت داری، غافل از نظم و آفرینش خویش نباش. هیچ فرزندی در این دنیا بهتر از تو نیست.
گر بود در وی فسادی قابل اصلاح هست
سر نمی پیچد ز حکمت هست فرمان بر ترا
هوش مصنوعی: اگر در او فسادی وجود داشته باشد، قابل اصلاح است. پس از حکمت دور نیست که سر خود را از فرمانی که داده شده، برگرداند.
نیست آن خودکام فرزندی که هر ساعت دهد
با تقاضاهای رنگارنگ درد سر ترا
هوش مصنوعی: هیچ کدام از آن افراد زورگو و خودخواه نیستند که هر لحظه با خواسته‌ها و نیازهای مختلف، برای تو مشکل ایجاد کنند.
سالها بس باشدش گسوت ز کاغذ پاره
وز خز و اطلس نباید کرد صرف زر ترا
هوش مصنوعی: سال‌ها کافی است که از چیزهای بی‌ارزش و دروغین دوری کند، و نباید تنها برای جلب توجه یا زیبایی، پول خود را صرف پارچه‌های گران‌قیمت و زینت‌های غیر ضروری کند.
می خورد دایم غذای خود ز بستان دوات
نیست مطلق غصه شیر و غم شکر ترا
هوش مصنوعی: او به طور مداوم از دنیای خود تغذیه می‌کند، بدون اینکه نگران غم و اندوه باشد. غم همچون شکر و شیر برای او خوشایند است.
می رود هر جا که باشد بی متاع و بی ملال
رفته رفته می کند مشهور بحر و بر ترا
هوش مصنوعی: هر کسی به هر جا که بخواهد می‌رود، بدون اینکه چیزی به همراه داشته باشد یا دلسرد باشد. به تدریج نامش در دریا و خشکی به شهرت می‌رسد.