گنجور

شمارهٔ ۲۹

میان سگ و گربه شبی نزاع افتاد
به گربه گفت سگ ای کاسه لیس لقمه شمار
تویی که نیست ترا بویی از طریق ادب
تویی که نیست ترا جز طریق دزدی کار
نمی شود که کسی لقمه برد به دهن
که از طمع نبری راحتش به ناله زار
چراست این همه عزت ترا به این همه عیب
که می کشند ترا خلق متصل به کنار
شریک خوانی و هم خواب بستر و بالین
رفیق مجلس و مقبول هر پری رخسار
منم که فایده ها می رسد ز من شب و روز
حراست است مرا شب شعار و روز شکار
وفا شعار منست و ادب طریقه من
بر آستانه مرا منزلست لیل و نهار
وسیله چیست که تو داخلی و من خارج
تو گوشت می خوری و استخوان من افگار
گناه من چه شد و وز هنر چه هست ترا
که گفته اند ترا طاهر و مرا مردار
به مجلس علما تو انیس و من از دور
به محفل فضلا تو عزیزی و من خوار
ز روی طعنه چنین گفت گربه خاموش
که ای درنده بی زینهار بد کردار
به میهمان و گدا متصل جدل داری
به هر غریب مدام از تو می رسد آزار
به خیر اهل سعادت تو می شوی مانع
بدین روش که تویی کام دل امید مدار
گمان مبر که به سرمنزل مراد رسی
مکن خیال که کردی ز عمر برخوردار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میان سگ و گربه شبی نزاع افتاد
به گربه گفت سگ ای کاسه لیس لقمه شمار
هوش مصنوعی: در یک شب، بین سگ و گربه جر و بحثی پیش آمد. گربه به سگ گفت: «تو فقط به دنبال نان و غذای دیگران هستی و هیچ فکری غیر از این نداری.»
تویی که نیست ترا بویی از طریق ادب
تویی که نیست ترا جز طریق دزدی کار
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که از ادب چیزی نمی‌دانی و تو تنها در زمینه دزدی مهارت داری.
نمی شود که کسی لقمه برد به دهن
که از طمع نبری راحتش به ناله زار
هوش مصنوعی: نمی‌توان به راحتی لقمه‌ای را به دهان برد و از خواسته و طمع دل کند، در حالی که در دل ناله و فریاد باشد.
چراست این همه عزت ترا به این همه عیب
که می کشند ترا خلق متصل به کنار
هوش مصنوعی: چرا تو با این همه عیب و نقص، این همه مقام و ارزش بالایی داری که مردم به تو چشم دارند و به تو احترام می‌گذارند؟
شریک خوانی و هم خواب بستر و بالین
رفیق مجلس و مقبول هر پری رخسار
هوش مصنوعی: دوست من را در کنار خود دارم، او همواره همراه من است و در شب‌های طولانی و در میهمانی‌ها همواره همدم من بوده و باعث خوشنودی من است.
منم که فایده ها می رسد ز من شب و روز
حراست است مرا شب شعار و روز شکار
هوش مصنوعی: من هستم که در هر زمان و مکان، نفع‌ها به وسیله من به دست می‌آید. شب‌ها به گونه‌ای خود را آماده می‌کنم و روزها در جستجوی فرصت‌ها و موفقیت‌ها هستم.
وفا شعار منست و ادب طریقه من
بر آستانه مرا منزلست لیل و نهار
هوش مصنوعی: وفا برای من اصل و شعار است و ادب راه و روش من به شمار می‌رود. در درگاه من، شب و روز، مانند منزلگاهی قرار دارند.
وسیله چیست که تو داخلی و من خارج
تو گوشت می خوری و استخوان من افگار
هوش مصنوعی: وسیله چیست که تو درون چیزی هستی و من بیرون آن؟ تو گوشت می‌خوری و استخوان من از درد می‌لرزد.
گناه من چه شد و وز هنر چه هست ترا
که گفته اند ترا طاهر و مرا مردار
هوش مصنوعی: من چه گناهی کرده‌ام و هنر من چه ارتباطی با تو دارد که گفته‌اند تو پاکی و من نجس هستم؟
به مجلس علما تو انیس و من از دور
به محفل فضلا تو عزیزی و من خوار
هوش مصنوعی: تو در میان علمای بزرگ و مورد احترام هستی و من در دوردست، و در جمع فرهیختگان تو عزیز و محترم هستی، اما من در جایگاه فرودست و کم‌ارزش قرار دارم.
ز روی طعنه چنین گفت گربه خاموش
که ای درنده بی زینهار بد کردار
هوش مصنوعی: گربه با طعنه گفت: ای درنده، تو که بی‌پروا و بدسرشت هستی، هرگز نمی‌توانی بر رفتارت کنترل داشته باشی.
به میهمان و گدا متصل جدل داری
به هر غریب مدام از تو می رسد آزار
هوش مصنوعی: تو با میهمان و بی‌خانمان دعوا داری و همیشه به هر غریبه‌ای آزار می‌رسد.
به خیر اهل سعادت تو می شوی مانع
بدین روش که تویی کام دل امید مدار
هوش مصنوعی: اگر نیکوکاران را یاری کنی، مانع از آن می‌شوی که به روش‌های ناپسند روی بیاورند. بنابراین، امیدی به برآورده شدن آرزوهایت نداشته باش.
گمان مبر که به سرمنزل مراد رسی
مکن خیال که کردی ز عمر برخوردار
اصلاح تایپی