گنجور

شمارهٔ ۲۷

عادت اینست فیض فطرت را
در بنای وجود نوع بشر
که رسد تا زمان رشد و بلوغ
طفل را مهربانی از مادر
دهد او را کمال جسمانی
مادر مهربان بخون جگر
چون رسد وقت آن که در جسدش
بدمد روح جبرئیل هنر
دختر از مادرش جدا نشود
زآنکه هستند جنس هم دیگر
پسر از اقتضای جنسیت
طلبد قرب و انتساب پدر
تو همان طفلی ای دل غافل
که نداری ز حال خویش خبر
عالم صورتست مادر تو
که هواخواه تست شام و سحر
پدرت فیض عالم علویست
که در ایجاد تو ازوست اثر
چند مانی مقید صورت
بطلب رتبه ازین برتر
چند گردی بگرد مادر خود
نیستی دختر ای نکو محضر
مرد شو مرد کز پدر یابی
اثر التفات فیض نظیر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.