گنجور

شمارهٔ ۹۹

به حال زار من آن ماه را نگاهی نیست
چه سود روزی اگر نیز هست ماهی نیست
جفاست از تو همیشه مراد من نه وفا
که گاه گاهی اگر هست گاه گاهی نیست
چگونه جانب مسجد روم به میخانه
ز کوی عشق به ملک صلاح راهی نیست
ز جاه و منصب عالم فراغتی دارم
به جز فتادگی‌ام منصبی و جاهی نیست
نکوترین رقم بر صحیفه هستی
درین که صورت خوب است اشتباهی نیست
چه نخل گویمت ای گلبن حدیقه حسن
که حاصلم ز تو جز ناله و آهی نیست
ز ظلم پیش که نالد فضولی مسکین
درین دیار چو غیر از تو پادشاهی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حال زار من آن ماه را نگاهی نیست
چه سود روزی اگر نیز هست ماهی نیست
هوش مصنوعی: من در حالتی بد و ناخرسند هستم و آن ماه زیبا هیچ توجهی به حال من ندارد. چه فایده‌ای دارد که روزها بگذرد اگر در شب ماهی نداشته باشم تا نورم را تامین کند؟
جفاست از تو همیشه مراد من نه وفا
که گاه گاهی اگر هست گاه گاهی نیست
هوش مصنوعی: تو همیشه با من به نوعی بی‌وفایی می‌کنی و گاهی اوقات که به من توجه می‌کنی، این توجه هم موقتی و ناپایدار است.
چگونه جانب مسجد روم به میخانه
ز کوی عشق به ملک صلاح راهی نیست
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که از مساجد روم به میخانه‌ای که در مسیر عشق است، راهی وجود نداشته باشد.
ز جاه و منصب عالم فراغتی دارم
به جز فتادگی‌ام منصبی و جاهی نیست
هوش مصنوعی: من از مقام و جایگاه دنیوی دیگر هیچ آسایشی ندارم؛ جز این‌که به خاطر وضعیت نازمندی که دارم، نه مقام و منصبی دارم و نه جایگاهی.
نکوترین رقم بر صحیفه هستی
درین که صورت خوب است اشتباهی نیست
هوش مصنوعی: بهترین و زیباترین چیزی که در زندگی وجود دارد، این است که زیبایی ظاهری حقیقتی است که نمی‌توان در آن شک کرد.
چه نخل گویمت ای گلبن حدیقه حسن
که حاصلم ز تو جز ناله و آهی نیست
هوش مصنوعی: ای نخل زیبا، چه بگویم از تو که حاصل وجودم جز ناله و آهی از دلتنگی نیست.
ز ظلم پیش که نالد فضولی مسکین
درین دیار چو غیر از تو پادشاهی نیست
هوش مصنوعی: در این دیار که هیچ کس جز تو فرمانروایی ندارد، فضولی مسکین در برابر ظلم چگونه فریاد برآورد؟