شمارهٔ ۷۶
ای طربخانه دل خلوت سلطان غمت
پرده دیده سراپرده خاک قدمت
وعده داد مرا ماه من امشب ای صبح
بخدا گر همه صدقست نگه داردمت
بعلاجی دگرم حال مگردان که مرا
ساز کارست بسی شربت ذوق المت
سزد ار دم زند از سلطنت روی زمین
خاکساری که بود گرد حریم حرمت
نفسی نیست که در رشته جانم گرهی
نفتد از شکن سلسله خم بخمت
گریه در دیده ز بیداد تو آبی نگذاشت
عذر خواه کمی ماست کمال کرمت
می کند منع تو از قتل فضولی اغیار
این چه ظلم است بران کشته تیغ ستمت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.