گنجور

شمارهٔ ۷

چو از غم کنم چاک پیراهنم را
ز مردم کند اشک پنهان تنم را
چه سان با قد خم کنم عزم کویش
گرفتست خار مژه دامنم را
غمت دانه ها می فشاند ز چشمم
بباد فنا می دهد خرمنم را
نیامد ز دست تو ای من غلامت
که در طوق ساعد کشی گردنم را
ز هر سو ره آرزو بست بر من
سرشکم که بگرفت پیرامنم را
مبین محتسب تند در ساغر می
مکن تیره آیینه روشنم را
ز غم مرده ام ماتم خویش دارم
فضولی ملامت مکن شیونم را

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو از غم کنم چاک پیراهنم را
ز مردم کند اشک پنهان تنم را
هوش مصنوعی: وقتی که از غم می‌زنم چاک بر پیراهنم، اشک پنهانی که مردم نمی‌بینند بر تنم جاری می‌شود.
چه سان با قد خم کنم عزم کویش
گرفتست خار مژه دامنم را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم با قامت خمیده به سوی معشوق بروم در حالی که خار مژه‌اش دامنم را می‌گیرد؟
غمت دانه ها می فشاند ز چشمم
بباد فنا می دهد خرمنم را
هوش مصنوعی: اشک‌های غم تو مانند دانه‌هایی از چشمم می‌ریزد و باعث می‌شود که همه داشته‌هایم به باد برود.
نیامد ز دست تو ای من غلامت
که در طوق ساعد کشی گردنم را
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که از تو هیچ کمکی ندیدم، ای کسی که من به تو خدمتگزارم. تو گردن مرا تحت فشار قرار دادی، ولی هنوز نتوانستی به من کمک کنی.
ز هر سو ره آرزو بست بر من
سرشکم که بگرفت پیرامنم را
هوش مصنوعی: از هر طرف راه‌های آرزو بر من بسته شده و به خاطر این موضوع، اشک‌هایم آن‌قدر زیاد شده که دور و برم را گرفته‌اند.
مبین محتسب تند در ساغر می
مکن تیره آیینه روشنم را
هوش مصنوعی: محتسب تند و بی‌رحم، در پی آن نباش که در لیوان شراب، تصویر روشن من را کدر کنی.
ز غم مرده ام ماتم خویش دارم
فضولی ملامت مکن شیونم را
هوش مصنوعی: از شدت اندوه، حالت مرگ به من دست داده و در سوگ خود داغ دارم. فضولی نکن و به ناله‌ام خرده نگیر.