گنجور

شمارهٔ ۶۷

پیش عاقل قصه درد من و مجنون یکیست
اختلافی در سخن باشد ولی مضمون یکیست
داغ دل را خواستم مرهم رساندی ناوکی
غالبا پنداشتی داغ دل پرخون یکیست
شرط حسنست آن که طاق آن خم ابرو دو تاست
رسم خطست این که خال آن لب میگون یکیست
جای سرو قامتت در جان نمی گیرد الف
حاش لله کی الف با آن قد موزون یکیست
نیست در دل غیر تو زان رو عزیزی بر دلم
قدر دارد در صدف هر گه در مکنون یکیست
نیستم بلبل که هر ساعت نهم دل بر گلی
زین همه گل چهره مقصود من محزون یکیست
بر سر من هر که می بیند فضولی دود آه
آن تصور می کند کین هم ز نه گردون یکیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش عاقل قصه درد من و مجنون یکیست
اختلافی در سخن باشد ولی مضمون یکیست
هوش مصنوعی: در نزد افراد عاقل، داستان درد من و مجنون مشابه هم است. ممکن است در ظاهر، کلام ما متفاوت باشد، اما در اصل، مفهوم ما یکی است.
داغ دل را خواستم مرهم رساندی ناوکی
غالبا پنداشتی داغ دل پرخون یکیست
هوش مصنوعی: من در تلاش بودم تا درد و رنج قلبم را بهبود بخشم، اما تو گمان می‌کردی که این درد تنها یک زخم ساده است.
شرط حسنست آن که طاق آن خم ابرو دو تاست
رسم خطست این که خال آن لب میگون یکیست
هوش مصنوعی: شرط زیبایی آن است که آن قوس دو ابروی خمیده باشد و نشانه زیبایی این است که خال لب رنگین تنها یکی باشد.
جای سرو قامتت در جان نمی گیرد الف
حاش لله کی الف با آن قد موزون یکیست
هوش مصنوعی: قد بلند و رشید تو در جانم جا نمی‌گیرد؛ هرگز نباید با "الف" مقایسه شود، چرا که "الف" با آن قامت زیبا یکسان نیست.
نیست در دل غیر تو زان رو عزیزی بر دلم
قدر دارد در صدف هر گه در مکنون یکیست
هوش مصنوعی: در دل من جز تو کسی نیست، بنابراین تو برای من عزیز هستی. درون صدف، هر بار که چیزی پنهان شده، تنها یک چیز وجود دارد.
نیستم بلبل که هر ساعت نهم دل بر گلی
زین همه گل چهره مقصود من محزون یکیست
هوش مصنوعی: من مثل بلبل نیستم که هر لحظه دل به گلی بسپارم؛ از بین تمام این گل‌ها، تنها یک چهره هست که برای من عزیز و مورد نظر است و آن چهره در غم و اندوه به سر می‌برد.
بر سر من هر که می بیند فضولی دود آه
آن تصور می کند کین هم ز نه گردون یکیست
هوش مصنوعی: هر کسی که من را می‌بیند، به نظرش می‌رسد که من در حال کشیدن دود آه هستم و آن را به‌عنوان نشانه‌ای از این می‌داند که سرنوشت من و آسمان یکی است.