گنجور

شمارهٔ ۵۰

شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
غالبا دلگیر شد از گریه بسیار ما
دور گردون بر مراد خاطر ما شد مگر
رحمی آمد چرخ را بر نالهای زار ما
آسمان دارالشفای عافیت را در گشود
رو نهاد از درد در صحت دل بیمار ما
بعد ازین ما را ز دوران فلک خوفی نماند
دست دوران فلک کوته شد از آزار ما
حمدلله بر فروغ صبح دولت یافت ره
در شب محنت فضولی دولت بیدار ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
هوش مصنوعی: با دیدار تو چشمانمان که پر از اشک و درد بودند، روشن شد و از وصالت، سینه‌هامان آرامشی یافت.
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
هوش مصنوعی: به راحتی گفتن که به ما وصال تو رسید و ما به جز شکرگذاری از این نعمت، کار دیگری نداریم.
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
غالبا دلگیر شد از گریه بسیار ما
هوش مصنوعی: غم همیشه با ما بود، اما کم کم از درد و رنج ما راحت شد. غالباً در اثر گریه‌های زیاد ما، دلگیر و ناراحت می‌شد.
دور گردون بر مراد خاطر ما شد مگر
رحمی آمد چرخ را بر نالهای زار ما
هوش مصنوعی: آسمان بر وفق دلخواه ما چرخید، آیا این به خاطر رحمتی بود که چرخش زمان به ناله‌های غم‌انگیز ما توجه کرد؟
آسمان دارالشفای عافیت را در گشود
رو نهاد از درد در صحت دل بیمار ما
هوش مصنوعی: آسمان به‌عنوان محل آرامش و بهبودی، در برابر درد و رنج بیماری ما، دروازه‌ای را باز کرده است تا دل بیمار ما به سلامتی برسد.
بعد ازین ما را ز دوران فلک خوفی نماند
دست دوران فلک کوته شد از آزار ما
هوش مصنوعی: پس از این دیگر از تندبادهای زمانه نمی‌ترسیم، زیرا توانایی زمانه در آزار دادن ما به پایان رسیده است.
حمدلله بر فروغ صبح دولت یافت ره
در شب محنت فضولی دولت بیدار ما
هوش مصنوعی: سپاس خدا را بر تابش صبح که در شب سختی و مشکلات، راهی به سوی خوشبختی و کامیابی برای ما باز کرد.