شمارهٔ ۴۰۵
چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی
قدم از بار غم و غصه نگون می سازی
بیش ازین جلوه مده در نظرم دونان را
چند غمهای من از رشک فزون می سازی
وقت شد طوق غم از گردن من برداری
تا کیم بسته این دام جنون می سازی
وقت شد آب زنی آتش حرمان مرا
تا کیم سوخته سوز درون می سازی
وقت شد غنچه اقبال مرا بگشایی
چند از خون جگر غرقه خون می سازی
وقت شد رتبه اقبال مرا قدر دهی
چند پامال درین رتبه دون می سازی
الم واقعه قید فضولی صعب است
آفرین بر تو درین واقعه چون می سازی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی
قدم از بار غم و غصه نگون می سازی
هوش مصنوعی: ای چرخ روزگار، چرا مرا اینگونه در رنج و ناراحتی قرار میدهی؟ چرا با قدمهای سنگین غم و اندوه، بار زندگیام را سنگینتر میکنی؟
بیش ازین جلوه مده در نظرم دونان را
چند غمهای من از رشک فزون می سازی
هوش مصنوعی: دیگر خودت را در برابر من ظاهر نکن، زیرا که من میفهمم چقدر این بهتری و افراد پست را تحت تأثیر قرار میدهی. غمهای من از حسادت، آنقدر زیاد است که نمیخواهم بیشتر ایجاد کنی.
وقت شد طوق غم از گردن من برداری
تا کیم بسته این دام جنون می سازی
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده که غم را از گردنم برداری. تا کی باید در این دام دیوانگی گرفتار باشم؟
وقت شد آب زنی آتش حرمان مرا
تا کیم سوخته سوز درون می سازی
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده که شعلههای عذاب و ناامیدی مرا خاموش کنی. تا کی باید من بسوزم و در دل، آتش حسرت را تجربه کنم؟
وقت شد غنچه اقبال مرا بگشایی
چند از خون جگر غرقه خون می سازی
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده که غنچهی شادکامی من باز شود و تو چندی از درد و رنجهای دل را بگویی، تا این غمها مرا از غرق شدن در خون نجات دهند.
وقت شد رتبه اقبال مرا قدر دهی
چند پامال درین رتبه دون می سازی
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده که شان و مقام من را ارج بگذاری، تا چه اندازه در این مقام پست مرا نادیده میگیری و حقیر میشماری.
الم واقعه قید فضولی صعب است
آفرین بر تو درین واقعه چون می سازی
هوش مصنوعی: واقعیت این است که شرایط دشوار و پیچیدهای وجود دارد، اما تحسین بر تو باد که در این وضعیت چگونه عمل میکنی و آن را به بهترین شکل مدیریت میکنی.

فضولی