گنجور

شمارهٔ ۴۰۲

سال و مهم بر زبان روز و شبم در دلی
من ز تو غافل نیم گر تو ز من غافلی
حال خرابی دل از که کنم جست و جو
چون تو ز روز ازل ساکن این منزلی
از تو دل زار را نیست امید وفا
طرفه نهالی ولی حیف که بی حاصلی
هست مرا دم بدم میل تو اما چه سود
نیست ترا میل من جای دگر مایلی
ای ز بلا بی خبر طعه ما ترک کن
غرقه بحریم ما رو که تو بر ساحلی
حاصل عشق بتان نیست بغیر از جنون
بسته اینها مشو ای دل اگر عاقلی
نیست فضولی ترا میل نظر بازی
علم تو زهداست و بس در فن ما جاهلی

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سال و مهم بر زبان روز و شبم در دلی
من ز تو غافل نیم گر تو ز من غافلی
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، همیشه از تو سخن می‌گویم و در اعماق قلبم هیچگاه از تو غافل نیستم، حتی اگر تو از من بی‌خبر باشی.
حال خرابی دل از که کنم جست و جو
چون تو ز روز ازل ساکن این منزلی
هوش مصنوعی: عشق و ناکامی باعث شده که نتوانم دلخوشی‌ام را از کسی بگیرم، زیرا تو از آغاز روزگار در این خانه و دل من جا داری.
از تو دل زار را نیست امید وفا
طرفه نهالی ولی حیف که بی حاصلی
هوش مصنوعی: از تو قلب زار و دلbroken، امیدی به وفا ندارم. مثل یک درخت جوان هستی، ولی متأسفانه بی ثمر و بی حاصل.
هست مرا دم بدم میل تو اما چه سود
نیست ترا میل من جای دگر مایلی
هوش مصنوعی: هر لحظه و هر دم دلم به تو تمایل دارد، اما چه فایده که تو تمایل به من نداری و به جای دیگری گرایش داری.
ای ز بلا بی خبر طعه ما ترک کن
غرقه بحریم ما رو که تو بر ساحلی
هوش مصنوعی: ای کسی که از بلاها و مشکلات بی‌خبری، لطفاً از ما دوری کن، زیرا در حال غرق شدن در دریای عشق ما هستیم و تو در ساحل امنی قرار داری.
حاصل عشق بتان نیست بغیر از جنون
بسته اینها مشو ای دل اگر عاقلی
هوش مصنوعی: محصول عشق معشوقان فقط جنون است. ای دل، اگر عاقل هستی، خودت را در این دام گرفتار نکن.
نیست فضولی ترا میل نظر بازی
علم تو زهداست و بس در فن ما جاهلی
هوش مصنوعی: تو فضولی نمی‌کنی؛ چون علاقه‌ات به بازی با نظرها بیشتر به علم تو مربوط می‌شود و بس، در فن ما تو جاهلی.