گنجور

شمارهٔ ۴۰۰

نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پیمایی
رفیقی با تو می باید نداری تاب تنهایی
شدم رسوا برافکن برده از رخسار عالم را
بخود مشغول کن یکدم نجاتم ده ز رسوایی
رخت را تا ندیدم از تو نامد صد بلا بر من
نمی دانم بنالم از تو یا از نور بینایی
ز پا افتاده ام وز سرگذشتم در ره عشقت
مسلم گشت بر من رسم و راه بی سر و پایی
از آنم دل نشد جایی مقید ماند سرگردان
که من هر جا که دیدم دل ربایی بود هر جایی
نه چون رویت گلی بشگفت در گلزار محبوبی
نه چون قدت نهالی زد سر از بستان رعنایی
فضولی چند در بند ریا باشی بحمدالله
که ترک دین و دل کردی نهادی سر به شیدایی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پیمایی
رفیقی با تو می باید نداری تاب تنهایی
هوش مصنوعی: تو که سایه‌ای از من هستی، نمی‌توانی به تنهایی در دشت سفر کنی. برای این راه به یک همراه نیاز داری و نمی‌توانی سختی تنهایی را تحمل کنی.
شدم رسوا برافکن برده از رخسار عالم را
بخود مشغول کن یکدم نجاتم ده ز رسوایی
هوش مصنوعی: من به خاطر ناپاکی و رسوایی‌ام به زحمت افتاده‌ام. ای کسی که توانایی پوشاندن عیب‌ها را داری، یک لحظه مرا نجات بده و از این شرمندگی رهایی‌ام ببخش.
رخت را تا ندیدم از تو نامد صد بلا بر من
نمی دانم بنالم از تو یا از نور بینایی
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو را ندیدم، از هر سمت بلا بر من نازل شد. نمی‌دانم باید بر تو شکایت کنم یا بر نعمت بینایی‌ام.
ز پا افتاده ام وز سرگذشتم در ره عشقت
مسلم گشت بر من رسم و راه بی سر و پایی
هوش مصنوعی: من از پا افتاده‌ام و گذشته‌ام در مسیر عشق تو مشخص شده است، که به من نشان می‌دهد در این راه باید بی‌پایی و بی‌عملی را بپذیرم.
از آنم دل نشد جایی مقید ماند سرگردان
که من هر جا که دیدم دل ربایی بود هر جایی
هوش مصنوعی: من دلم هیچ جا آرام نمی‌گیرد و همواره سرگردان است، زیرا هر کجا که می‌روم، زیبایی و دلربایی می‌بینم که مرا جذب می‌کند.
نه چون رویت گلی بشگفت در گلزار محبوبی
نه چون قدت نهالی زد سر از بستان رعنایی
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند گلی که در باغستان شکوفه می‌دهد نیست و قامتت هم شبیه درختی نیست که از باغی زیبا سر برآورده باشد.
فضولی چند در بند ریا باشی بحمدالله
که ترک دین و دل کردی نهادی سر به شیدایی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی فضولی نکنی و در دنیای تظاهر باقی نمانی، خوشبختانه تو دین و دل خود را رها کردی و به دیوانگی و شور و شوق واقعی رسیدی.