گنجور

شمارهٔ ۳۹۷

در کبودی فلک چون مه من نیست مهی
بر سر هیچ مهی نیست هلال سیهی
روشن از آه نشد ظلمت نومیدی ما
وه که مردیم و نبردیم به وصل تو رهی
چو ربودی دل و دینم عوضی کن بوصال
بگدایی چه روا ظلم کند چون تو شهی
ای که داری گه و بی گاه نظرها برقیب
می توان جانب ما هم نگهی کرد گهی
هدف تیر تو گشتیم که از گوشه چشم
گاه گاهی کنی از دور سوی ما نگهی
جور کردی بمن ای ماه بترس از آهم
من نه آنم ز من آزرده شوی بی گنهی
مرد در سعی فضولی و بجایی نرسید
ز آن که دریای غم عشق ترا نیست تهی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در کبودی فلک چون مه من نیست مهی
بر سر هیچ مهی نیست هلال سیهی
هوش مصنوعی: در آبی آسمان، مانند من هیچ ماهی وجود ندارد و بر سر هیچ ماه دیگری، هلالی سیاه نیست.
روشن از آه نشد ظلمت نومیدی ما
وه که مردیم و نبردیم به وصل تو رهی
هوش مصنوعی: ما با آه و ناله خود نتوانستیم تاریکی ناامیدی‌ام را روشن کنیم و افسوس که در این راه به وصال تو نرسیدیم و جانمان را هم از دست دادیم.
چو ربودی دل و دینم عوضی کن بوصال
بگدایی چه روا ظلم کند چون تو شهی
هوش مصنوعی: اگر تو دل و ایمانم را گرفتی، پس به جای آن، ملاقات و وصالی که من به آن نیاز دارم به من بده. آیا رواست که کسی مانند تو که در مرتبه‌ای برجسته قرار دارد، به من ظلم کند؟
ای که داری گه و بی گاه نظرها برقیب
می توان جانب ما هم نگهی کرد گهی
هوش مصنوعی: ای کسی که گاهی اوقات به دشمنان نگاه می‌کنی، می‌توانی گهگاهی هم به ما نگاهی بیندازی.
هدف تیر تو گشتیم که از گوشه چشم
گاه گاهی کنی از دور سوی ما نگهی
هوش مصنوعی: ما هدف تیر تو قرار گرفتیم، تا گاهی از گوشه چشمانت نگاهی به ما بیندازی.
جور کردی بمن ای ماه بترس از آهم
من نه آنم ز من آزرده شوی بی گنهی
هوش مصنوعی: ای ماه، تو بر من ظلم کردی، اما بترس از آه و ناله‌ام. من شخصی نیستم که بی‌گناه آزرده‌ات کنم.
مرد در سعی فضولی و بجایی نرسید
ز آن که دریای غم عشق ترا نیست تهی
هوش مصنوعی: مردی در تلاش و کوشش خود به جایی نرسید، زیرا درد و غم عشق تو برای او تمامی ندارد و همواره ادامه دارد.