گنجور

شمارهٔ ۳۹۴

به یاد خاک درش گرچه ای سرشک دویدی
بهیچ وجه بگرد مراد خود نرسیدی
بدیدن رخش ای دیده چند میل نمایی
درین هوس بنما جز بلا چه فایده دیدی
دلا بعشق شدی چهره بارها بتو گفتم
چنین مکن نشنیدی هزار طعنه شنیدی
غزال من ز تو بی وجه بود میل رقیبان
تو آهویی عجب است این که از سکان نرمیدی
ترا چه شد که چنین بی جهت بتیغ تغافل
علاقه که میان من و تو بود بریدی
اگرچه هست ترا همچو ما هزار بلاکش
هزار شکر که ما را ز بهر جور گزیدی
نمی کشی قدم از رهگذار عشق فضولی
بسی ملامت ازین رهگذر اگرچه کشیدی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به یاد خاک درش گرچه ای سرشک دویدی
بهیچ وجه بگرد مراد خود نرسیدی
هوش مصنوعی: اگرچه برای یاد خاک درش اشک ریختی و سخت تلاش کردی، اما به هیچ وجه به هدف خود نرسیدی.
بدیدن رخش ای دیده چند میل نمایی
درین هوس بنما جز بلا چه فایده دیدی
هوش مصنوعی: چشم تو چه فایده‌ای دارد در این آرزو که با دیدن چهره‌اش تنها به دردسر دچار شوی؟
دلا بعشق شدی چهره بارها بتو گفتم
چنین مکن نشنیدی هزار طعنه شنیدی
هوش مصنوعی: ای دل! تو به عشق دچار شدی و بارها به تو گفتم که این کار را نکن، اما تو نشنیدی و فقط زیر بار هزاران سرزنش رفتی.
غزال من ز تو بی وجه بود میل رقیبان
تو آهویی عجب است این که از سکان نرمیدی
هوش مصنوعی: غزال من بی‌دلیل از تو دور شده است و میل رقیبان تو، همچون آهویی است که عجیب است این که تو از نرمش و لطافت دور نبوده‌ای.
ترا چه شد که چنین بی جهت بتیغ تغافل
علاقه که میان من و تو بود بریدی
هوش مصنوعی: چرا بی سبب نسبت به من غافل شدی و پیوندی که بین ما وجود داشت را قطع کردی؟
اگرچه هست ترا همچو ما هزار بلاکش
هزار شکر که ما را ز بهر جور گزیدی
هوش مصنوعی: اگرچه مثل ما، تو هم هزار مشکل و سختی داری، اما با این حال خوشحالم که به خاطر ستم‌ها و دشواری‌ها، تو را انتخاب کرده‌ایم.
نمی کشی قدم از رهگذار عشق فضولی
بسی ملامت ازین رهگذر اگرچه کشیدی
هوش مصنوعی: اگر از مسیر عشق خارج نشوی، بسیار مورد سرزنش قرار می‌گیری. هرچند که در این مسیر، خودت نیز به دیگران نگاهی کنجکاوانه خواهی داشت.