شمارهٔ ۳۸۶
ورد منست نام تو یا مرتضی علی
من کیستم غلام تو یا مرتضی علی
شکر خدا که سایه فکندهست بر سرم
اقبال مستدام تو یا مرتضی علی
هر حکمتی که هست کلام مجید را
درج است در کلام تو یا مرتضی علی
بهر نجات بر همه چون طاعت خدا
فرض است احترام تو یا مرتضی علی
مانند کعبه معبد انس و ملائک است
هرجا بود مقام تو یا مرتضی علی
در هر غرض که میطلبد از فلک کسی
شرط است اهتمام تو یا مرتضی علی
هر لحظه میرسد به فضولی هزار فیض
از خوان لطف عام تو یا مرتضی علی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ورد منست نام تو یا مرتضی علی
من کیستم غلام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: نام تو ذکر من است، ای علی مرتضی. من کیستم جز غلام تو، ای علی مرتضی؟
شکر خدا که سایه فکندهست بر سرم
اقبال مستدام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: خدا را شکر که نعمت و خوشبختی همیشه بر سرم سایه افکنده و من از برکت وجود تو، ای علی مرتضی، بهرهمند هستم.
هر حکمتی که هست کلام مجید را
درج است در کلام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: هر دانشی که وجود دارد، در کلام پاک و مقدس خداوند موجود است، و تو ای مرتضی علی، خود نیز در سخنانت تجلی این حکمت را داری.
بهر نجات بر همه چون طاعت خدا
فرض است احترام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: برای نجات، اطاعت از خدا بر همگان واجب است. بنابراین، احترام به تو، ای مرتضی علی، نیز ضروری است.
مانند کعبه معبد انس و ملائک است
هرجا بود مقام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: هر جا که تو یا امام علی (ع) حضور داشته باشید، همچون کعبهای برای انسانها و فرشتگان است.
در هر غرض که میطلبد از فلک کسی
شرط است اهتمام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: در هر هدفی که به دنبال آن هستی، یا باید به حمایت آسمان امیدوار باشی یا به تلاش و تلاش تو و امام علی.
هر لحظه میرسد به فضولی هزار فیض
از خوان لطف عام تو یا مرتضی علی
هوش مصنوعی: هر لحظه از دریای مهربانی تو، هزاران نعمت و برکت به ما میرسد. ای علی، تو که بخشنده و دلسوز هستی، لطف و محبت تو همیشه شامل حال بندگانت میشود.
حاشیه ها
1402/11/11 06:02
سید مصطفی سامع
خطاب به نفس
ای کــه یک عمری غـــلام درگـــــه حیدر شدی
گو به من آیــــا ز جـــان تـو چاکـــر قنبر شدی؟
رو بخــوان تاریخ میثم یا کـــه بوذر،هم کمیل
گر تو خواهــی تا بدانــــی لایـــــق آن در شدی
گر تو گویــی من قـــدم در راه حیدر مانده ام
کـرده ات را بـیـن که آیا رهـرو صفــــدر شدی؟
شیـعه حیـدر خصـال حـیدری بایـد که داشت
خلق و خوی خود نــگر آیا تو هم گوهر شدی؟
پیــروِ خیـبر گـشا بـودن لــیاقـت قـابـل است
سر بکن در جیب خود سامع نگر مفخر شدی؟
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن