گنجور

شمارهٔ ۳۷۴

با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه‌ای
در دلی اما چه سود آگه ز حال دل نه‌ای
تو بدان مایل که بر من هر زمان جوری کنی
من بدین خوش دل که از من یک زمان غافل نه‌ای
خوب می‌دانی طریق کشتن عشاق را
گرچه طفلی از فن عاشق‌کشی جاهل نه‌ای
نخل امیدم نمی‌یابد ز تو نشو و نما
می‌شود معلوم کز نوری ز آب و گل نه‌ای
نیست حسن التفات گل‌رخان از کس دریغ
ای که محرومی ازین دولت مگر قابل نه‌ای
ای که در ملک جهان یار اقامت می‌نهی
غالبا آگه ز آفت‌های این منزل نه‌ای
بر جنونم می‌زنی هردم فضولی طعنه‌ها
گرچه می‌رنجم چه گویم با تو چون عاقل نه‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه‌ای
در دلی اما چه سود آگه ز حال دل نه‌ای
هوش مصنوعی: تو همراهم هستی ولی فایده‌ای ندارد، زیرا به سمت من تمایلی نداری. در دل من جا داری اما دانستن حال دلم برایت اهمیتی ندارد.
تو بدان مایل که بر من هر زمان جوری کنی
من بدین خوش دل که از من یک زمان غافل نه‌ای
هوش مصنوعی: تو در هر زمانی که بخواهی می‌توانی به من بی‌توجهی کنی، اما من به همین دل خوشم که هیچ وقت از من غافل نمی‌شوی.
خوب می‌دانی طریق کشتن عشاق را
گرچه طفلی از فن عاشق‌کشی جاهل نه‌ای
هوش مصنوعی: تو می‌دانی چطور می‌توان دل عاشقان را شکست، و اگرچه هنوز جوانی و در فن عاشق‌کشی تجربه‌ای نداری، اما این موضوع را خوب درک کرده‌ای.
نخل امیدم نمی‌یابد ز تو نشو و نما
می‌شود معلوم کز نوری ز آب و گل نه‌ای
هوش مصنوعی: درخت امید من از تو رشد و نمو نمی‌کند و مشخص است که تو از آب و گل نوری نخواهی داشت.
نیست حسن التفات گل‌رخان از کس دریغ
ای که محرومی ازین دولت مگر قابل نه‌ای
هوش مصنوعی: چهره زیبای گل‌رخان هیچ‌گاه از کسی پنهان نیست، افسوس که تو از این نعمت محرومی و مگر اینکه لیاقت آن را نداری.
ای که در ملک جهان یار اقامت می‌نهی
غالبا آگه ز آفت‌های این منزل نه‌ای
هوش مصنوعی: ای کسی که در این دنیا اقامت می‌کنی، معمولاً از خطرها و مشکلات این جا بی‌خبر هستی.
بر جنونم می‌زنی هردم فضولی طعنه‌ها
گرچه می‌رنجم چه گویم با تو چون عاقل نه‌ای
هوش مصنوعی: همه‌گونه طعنه‌ها به جنون من می‌زنی و با اینکه از این رفتار ناراحت می‌شوم، نمی‌دانم با تو که عقل درست و حسابی نداری، چه بگویم.