شمارهٔ ۳۳۶
دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من
عیشها می کرد دل تا صبح از پهلوی من
یار وحشی طبع و من معتاد الفت چون کنم
آفت من خوی او شد محنت او خوی من
چند می نازی فلک با ماه نو چندین مناز
باش تا پیدا شود ماه هلال ابروی من
بر رهش افتاده ام بگشاده چشم انتظار
وه چه باشد گر کند گاهی نگاهی سوی من
چون توانم بی بلا باشم چنین کز هر طرف
صد بلا آویخته بی زلفت از هر موی من
سوی من مگذر مبادا سر نهم بی اختیار
بر رهت پای تو آزاری کشد از روی من
گفتمش ای شه فضولی هم غلام تست گفت
کیست او کی آمد و جان یافت جا در کوی من
شمارهٔ ۳۳۵: به جان دور از تو ای شمع از غم شبهای تارم منشمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید برون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من
عیشها می کرد دل تا صبح از پهلوی من
هوش مصنوعی: دیشب در مجلس، زنی هم قد من بود که تا صبح در کنار من خوش گذرانی میکرد و دل من شاد بود.
یار وحشی طبع و من معتاد الفت چون کنم
آفت من خوی او شد محنت او خوی من
هوش مصنوعی: علاقهای عمیق و بیخودی به یکدیگر داریم، اما طرز فکر و رفتار ما کاملاً متفاوت است. حال مشکل من این است که درد و مشکلات او به من نیز منتقل شده و زندگیام را تحت تأثیر قرار داده است.
چند می نازی فلک با ماه نو چندین مناز
باش تا پیدا شود ماه هلال ابروی من
هوش مصنوعی: چند وقت است که آسمان به ماه نو میبالد، اما تو هم کمی زیبایی کن تا ابروی هلالی من بیشتر نمایان شود.
بر رهش افتاده ام بگشاده چشم انتظار
وه چه باشد گر کند گاهی نگاهی سوی من
هوش مصنوعی: من در راه او نشستهام و با چشمهایی باز به انتظار او هستم. چه اشکالی دارد اگر گاهی نگاهی به من بیندازد؟
چون توانم بی بلا باشم چنین کز هر طرف
صد بلا آویخته بی زلفت از هر موی من
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم بدون دردسر باشم زمانی که از هر سو مشکلاتی به من روی آورده و هر کدام به نوعی به من نزدیک شدهاند، در حالی که بدون تو حتی از موهای سرم هم بلایی بر سرم آمده است؟
سوی من مگذر مبادا سر نهم بی اختیار
بر رهت پای تو آزاری کشد از روی من
هوش مصنوعی: به سمت من نیا، مبادا که بدون اختیار من به تو نگاه کنم و پایت بخواهد به خاطر من آزاری ببیند.
گفتمش ای شه فضولی هم غلام تست گفت
کیست او کی آمد و جان یافت جا در کوی من
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای پادشاه، تو خیلی فضولی! اما او پاسخ داد: او کیست و چه زمانی وارد زندگی من شد که جای خاصی در کوچهام پیدا کرد؟

فضولی