شمارهٔ ۳۱۹
گر چشم برخسار تو صد بار گشادم
هر بار دو صد سیل برخسار گشادم
فریاد کنان راز دلم پیش تو بگشاد
هر سیل که از دیده خونبار گشادم
آه از تو که ناگفته باغیار گشادی
هر راز که پیش تو من زار گشادم
تا چشم گشادم بتو دیدم ز تو آزار
فریاد که بر خود در آزار گشادم
بختم بنگر در ره او کز پی راحت
در رهگذر سیل فنا بار گشادم
گر سینه خراشیدم و خستم عجبی نیست
راهی بدل از بهر غم یار گشادم
کارم گرهی داشت از آن زلف فضولی
آن زلف گرفتم گره از کار گشادم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چشم برخسار تو صد بار گشادم
هر بار دو صد سیل برخسار گشادم
هوش مصنوعی: اگر صد بار به چهرهات نگاه کنم، هر بار دو صد بار اشک بر صورت ریختم.
فریاد کنان راز دلم پیش تو بگشاد
هر سیل که از دیده خونبار گشادم
هوش مصنوعی: من بهسرعت و با تمام وجود، احساسات و رازهای درونم را به تو میگویم، مانند سیلی که از چشمانم پر از اشک سرازیر میشود.
آه از تو که ناگفته باغیار گشادی
هر راز که پیش تو من زار گشادم
هوش مصنوعی: خدایا، وای بر تو که بدون اینکه چیزی بگویی، هر رازی را که من با دل شکست خوردهام به تو گفتم، افشا کردی.
تا چشم گشادم بتو دیدم ز تو آزار
فریاد که بر خود در آزار گشادم
هوش مصنوعی: هنگامی که چشمانم را به روی تو باز کردم، متوجه شدم که خودم را در آزار تو متهم میکنم و فریادهایم از درد و رنج ناشی از این آزار ناشی میشود.
بختم بنگر در ره او کز پی راحت
در رهگذر سیل فنا بار گشادم
هوش مصنوعی: بختم را در مسیر او ببین که برای به دست آوردن آسایش، در برابر سیل نابودی، راهی باز کردهام.
گر سینه خراشیدم و خستم عجبی نیست
راهی بدل از بهر غم یار گشادم
هوش مصنوعی: اگر سینهام را زخم کردهام و خستهام، جای تعجبی نیست؛ چون به خاطر غم یار، راهی به دل خود گشودهام.
کارم گرهی داشت از آن زلف فضولی
آن زلف گرفتم گره از کار گشادم
هوش مصنوعی: در کارم مشکلی داشتم که به خاطر زنجیرهای زیبای زلف معشوق، به آن زنجیر پناه بردم و توانستم مشکل خود را حل کنم.