گنجور

شمارهٔ ۳۱۱

باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
چه دهم شرح چه گویم که چه حالی دارم
فکرم اینست که یابم ز بلای تو نجات
الله الله چه بلا فکر محالی دارم
نشأه ساغر وساقی اثر قدرت کیست
ز تو ای زاهد افسرده سؤالی دارم
منزلم کوی تو بس حاصلم اندوه و غمت
من تفاخر نه به ملکی نه به مالی دارم
چون نخندند به دیوانگیم اهل خرد
خسم از آتشی امید وصالی دارم
هست از تیر توام آرزوی پیکانی
طمع میوه از طرفه نهالی دارم
نیست در عشق فضولی روشم بر یک حال
هر زمان فکری و هر لحظه خیالی دارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
چه دهم شرح چه گویم که چه حالی دارم
هوش مصنوعی: من همچنان در دل به خاطر غم عشق ناراحتی دارم. نمی‌دانم چطور توضیح دهم یا چه بگویم که چقدر حال بدی دارم.
فکرم اینست که یابم ز بلای تو نجات
الله الله چه بلا فکر محالی دارم
هوش مصنوعی: فکرم این است که از مشکلات تو رهایی پیدا کنم. ای خدا، چه مصیبتی که در فکر غیرممکنی هستم.
نشأه ساغر وساقی اثر قدرت کیست
ز تو ای زاهد افسرده سؤالی دارم
هوش مصنوعی: به من بگو، ای زاهد خسته، این امور و زیبایی‌های دنیا که به دست کیست؟ من سوالاتی دارم.
منزلم کوی تو بس حاصلم اندوه و غمت
من تفاخر نه به ملکی نه به مالی دارم
هوش مصنوعی: خانه‌ام در کوی تو، پر از اندوه و غم توست. من به هیچ چیز، نه به ملک و دارایی‌ام، نمی‌بالم.
چون نخندند به دیوانگیم اهل خرد
خسم از آتشی امید وصالی دارم
هوش مصنوعی: وقتی خردمندان به دیوانگی من نمی‌خندند، از آتش امیدی که به وصال محبوب دارم خسته و دلزده می‌شوم.
هست از تیر توام آرزوی پیکانی
طمع میوه از طرفه نهالی دارم
هوش مصنوعی: من به خاطر تیر محبت تو آرزوی رسیدن به چیزی بزرگ را دارم و از درختی که به زحمت میوه می‌دهد، انتظار می‌کشم.
نیست در عشق فضولی روشم بر یک حال
هر زمان فکری و هر لحظه خیالی دارم
هوش مصنوعی: در عشق هیچ چیز را دخالت نمی‌کنم و همیشه در یک حالت هستم؛ هر وقت فکری به سرم می‌زند و در هر لحظه خیالی در ذهنم وجود دارد.