شمارهٔ ۳۱۰
چو طفلان پیشهای جز گریه در عالم نمیدانم
نمیداند کسی درد مرا من هم نمیدانم
به وحشت بس که معتادم ز خود هم کردهام نفرت
طریق الفت جنس بنیآدم نمیدانم
غم دل با که گویم راز دل پیش که بگشایم
ز غم مردم چه سازم چارهٔ این غم نمیدانم
نیم آگه ز خود تا کی غمم پرسی دلم جویی
چه میگویی چه میجویی تو ای همدم نمیدانم
خیال خرمی هرگز نگردانیدهام در دل
دل کس در جهان چون میشود خرم نمیدانم
غمم بیش از همه قدر همه پیش تو بیش از من
چه باشد موجب تقدیر بیش و کم نمیدانم
فضولی بر پریشانی حالم گر سبب پرسی
نمیگویم جوابی زآنکه می دانم نمیدانم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو طفلان پیشهای جز گریه در عالم نمیدانم
نمیداند کسی درد مرا من هم نمیدانم
هوش مصنوعی: من مانند کودکان فقط میدانم که باید بگریم و در این دنیا هیچ مهارتی ندارم. هیچ کس به درد من آگاه نیست و من هم از درد خود بیخبرم.
به وحشت بس که معتادم ز خود هم کردهام نفرت
طریق الفت جنس بنیآدم نمیدانم
هوش مصنوعی: به خاطر ترس و اضطرابی که دارم، به خودم هم تنفر پیدا کردهام و در عین حال نسبت به رابطه با دیگران بیعلاقه شدهام و نمیدانم چگونه باید با انسانها ارتباط برقرار کنم.
غم دل با که گویم راز دل پیش که بگشایم
ز غم مردم چه سازم چارهٔ این غم نمیدانم
هوش مصنوعی: دل پر از غمم را با که در میان بگذارم؟ رازها و دردهایم را به چه کسی بگویم؟ برای رهایی از این غم که به جانم افتاده، هیچ چارهای نمیدانم.
نیم آگه ز خود تا کی غمم پرسی دلم جویی
چه میگویی چه میجویی تو ای همدم نمیدانم
هوش مصنوعی: مدتهاست که از خودم آگاهی ندارم و نمیدانم چه چیزی باعث غم و ناراحتیام شده است. تو که همراهم هستی، چه میگویی و چه چیزی را در پی داری؟ من خودم را نمیشناسم و گم شدهام.
خیال خرمی هرگز نگردانیدهام در دل
دل کس در جهان چون میشود خرم نمیدانم
هوش مصنوعی: هیچ وقت به فکر خوشی و شادابی کسی در دل خود نبودهام؛ نمیدانم در این دنیا چه چیزی میتواند آدم را خوشحال کند.
غمم بیش از همه قدر همه پیش تو بیش از من
چه باشد موجب تقدیر بیش و کم نمیدانم
هوش مصنوعی: غم من بیش از هر چیزی است و نزد تو ارزش من بیشتر از خودم است. اما نمیدانم آیا این باعث تقدیر میشود یا نه.
فضولی بر پریشانی حالم گر سبب پرسی
نمیگویم جوابی زآنکه می دانم نمیدانم
هوش مصنوعی: اگر درباره ناآرامیام از من سوال کنی، بهتراست که نپرسی؛ چون جوابی ندارم و میدانم که نمیدانم.