گنجور

شمارهٔ ۳۰۸

از او پرسید سرّ آن دهان را، من نمی‌دانم
خدا می‌داند این سر نهان را، من نمی‌دانم
به جان نظارهٔ او می‌کنم از دیده مستغنی
حیات من به درد اوست جان را من نمی‌دانم
رقیب از مهربانی‌های آن بت می‌زند لافی
دروغست این مگر رسم بتان را من نمی‌دانم؟
چگونه شمع همرازم بود شب‌های تنهایی
که گرد آرد زبانی آن زبان را من نمی‌دانم
مپرس ای هم‌نشین آیین ارباب ریا از من
جمیع خلق می‌دانند آن را، من نمی‌دانم
مکن در ترک جام و میل تقوی عیب من ساقی
تو می‌دانی بد و نیک جهان را، من نمی‌دانم
فضولی گر همی‌خواهی که باشم با تو هم‌مشرب
تو خود بنما ره کوی مغان را، من نمی‌دانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از او پرسید سرّ آن دهان را، من نمی‌دانم
خدا می‌داند این سر نهان را، من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: از او درباره راز آن لب‌ها سوال کردم، اما من نمی‌دانم. تنها خداست که این راز پنهان را می‌داند و من از آن بی‌خبرم.
به جان نظارهٔ او می‌کنم از دیده مستغنی
حیات من به درد اوست جان را من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: من به حضور او نگاه می‌کنم و به همین خاطر از دیگر دیدنی‌ها بی‌نیاز شده‌ام. زندگی‌ام به خاطر دردهای او است و نمی‌دانم که روح من چه وضعیتی دارد.
رقیب از مهربانی‌های آن بت می‌زند لافی
دروغست این مگر رسم بتان را من نمی‌دانم؟
هوش مصنوعی: رقیب به خاطر محبت‌های آن معشوق به خودش می‌بالد، اما آیا این حقیقت دارد که من آداب و رسوم بت‌ها را نمی‌شناسم؟
چگونه شمع همرازم بود شب‌های تنهایی
که گرد آرد زبانی آن زبان را من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: در شب‌های تنهایی‌ام، نمی‌دانم چگونه شمع همراهم بود، که این زبان را گرد آورده است.
مپرس ای هم‌نشین آیین ارباب ریا از من
جمیع خلق می‌دانند آن را، من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: از من نپرس که چگونه افراد ریاکار رفتار می‌کنند، زیرا همه مردم این موضوع را می‌دانند، اما من از آن آگاه نیستم.
مکن در ترک جام و میل تقوی عیب من ساقی
تو می‌دانی بد و نیک جهان را، من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: ای ساقی، در ترک شراب و عشق به پرهیزکاری، به من عیب نکن. تو به خوبی می‌دانی که خوبی‌ها و بدی‌های این دنیا چیست، اما من از آن‌ها بی‌خبرم.
فضولی گر همی‌خواهی که باشم با تو هم‌مشرب
تو خود بنما ره کوی مغان را، من نمی‌دانم
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که من همسفر تو باشم و در کنار تو باشم، باید خودت راه میخانه‌ها را نشان بدهی، چون من آن را نمی‌شناسم.