گنجور

شمارهٔ ۲۹۶

تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم
بی درد و داغ لاله عذاری نبوده ایم
بی اعتبار عاشقی و لذت جنون
در هیچ کشوری و دیاری نبوده ایم
بودست کار ما همه عمر عاشقی
شکر خدا که بیهده کاری نبوده ایم
هرگز ز عمر ما نگذشته دمی که ما
خونین جگر ز دست نگاری نبوده ایم
هر جا که بوده ایم ز آزار گلرخان
بی گریه و ناله زاری نبوده ایم
جز کنج غم نبوده همیشه مقام ما
هرگز بفکر باغ و بهاری نبوده ایم
پیوسته غرقه ایم فضولی بکام دل
زین بحر هیچ گه بکناری نبوده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم
بی درد و داغ لاله عذاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: ما از زمان‌های گذشته تا کنون همواره با غم‌ها آشنا بوده‌ایم و هرگز بدون درد و رنج نبوده‌ایم. مانند لاله‌های عذاری که همیشه در صحنه‌ی زندگی با احساسات و دشواری‌ها مواجه بوده‌اند.
بی اعتبار عاشقی و لذت جنون
در هیچ کشوری و دیاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: عشق و جنون ما هیچ ارزشی در هیچ جا نداشته است.
بودست کار ما همه عمر عاشقی
شکر خدا که بیهده کاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: تمام عمر ما در عشق به سر رفته است. خوشحالیم که این عشق بی‌دلیل نبوده و نتیجه‌اش ارزشمند است.
هرگز ز عمر ما نگذشته دمی که ما
خونین جگر ز دست نگاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: هرگز لحظه‌ای از عمر ما نگذشته که به خاطر یک محبوب یا معشوق از شدت عشق و رنج دل، دچار غم و اندوه نشده باشیم.
هر جا که بوده ایم ز آزار گلرخان
بی گریه و ناله زاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: هر جا که حضور داشته‌ایم، همیشه با درد و رنج زیبایی‌های چهره‌اش همراه بوده‌ایم و هرگز بدون گریه و زاری نتوانسته‌ایم از آن مکان بگذریم.
جز کنج غم نبوده همیشه مقام ما
هرگز بفکر باغ و بهاری نبوده ایم
هوش مصنوعی: ما همیشه در گوشه‌ای از غم و اندوه هستیم و هرگز به فکر خوشی‌ها و زیبایی‌های زندگی چون باغ و بهار نبوده‌ایم.
پیوسته غرقه ایم فضولی بکام دل
زین بحر هیچ گه بکناری نبوده ایم
هوش مصنوعی: ما همیشه در کارهای دیگران غرق هستیم و هیچ‌گاه از این دریای محبت و دوستی جدا نشده‌ایم.