شمارهٔ ۲۹۵
یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم
گر بگویم که چرا می کشدم می کشدم
ساکن خاک در او شده ام لیک چه سود
گرچه دارم صفت صید حرم می کشدم
الم عشق تو دریافته ام می میرم
لیک بی شک نه الم ذوق الم می کشدم
در غم هجر مرا آرزوی وصل تو نیست
چه کنم چون فرح وصل تو هم می کشدم
گر روم سوی تو بیداد تو و طعن رقیب
ور بسازم بغم هجر تو غم می کشدم
آه از آن نرگس خونریز ستمگر که اگر
بنگرم راست بآن ابروی خم می کشدم
دل نهادم بغم هجر فضولی چه کنم
گر نهم بر سر آن کوی قدم می کشدم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم
گر بگویم که چرا می کشدم می کشدم
هوش مصنوعی: من بیسبب و به خاطر ظلم، یارم را میکشم. اگر بپرسم چرا این کار را میکنم، خودم را میکشم.
ساکن خاک در او شده ام لیک چه سود
گرچه دارم صفت صید حرم می کشدم
هوش مصنوعی: من در خاک ساکن شدهام، اما چه فایدهای دارد؟ هر چند که ویژگی صید حرم را دارم، اما خود را به زحمت میکشم.
الم عشق تو دریافته ام می میرم
لیک بی شک نه الم ذوق الم می کشدم
هوش مصنوعی: من احساس درد و عشق تو را در درونم به خوبی درک کردهام؛ هرچند که میمیرم، اما بیتردید این درد ناشی از عشق است که مرا به جان میآورد.
در غم هجر مرا آرزوی وصل تو نیست
چه کنم چون فرح وصل تو هم می کشدم
هوش مصنوعی: در غم جدایی تو، دیگر آرزویی برای وصل تو ندارم. چه باید بکنم وقتی که شادی وصل تو هم مرا به مرگ میکشاند؟
گر روم سوی تو بیداد تو و طعن رقیب
ور بسازم بغم هجر تو غم می کشدم
هوش مصنوعی: اگر به سمت تو بروم، که با ظلم تو و سخنچینی رقبای تو روبرو شوم، یا اگر برای دوریات غم بگذارم، در این حال نیز غم میکشم.
آه از آن نرگس خونریز ستمگر که اگر
بنگرم راست بآن ابروی خم می کشدم
هوش مصنوعی: آه از آن نرگس زیبای ستمگر که اگر به او نگاه کنم، چشمانم به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و خم میشود.
دل نهادم بغم هجر فضولی چه کنم
گر نهم بر سر آن کوی قدم می کشدم
هوش مصنوعی: دل را در غم دوری و بیخبری از او گذاشتهام، چه کار میتوانم بکنم؟ اگر قدم بر سر آن خیابان بگذارم، حسرت و درد در دلم زنده میشود.