گنجور

شمارهٔ ۲۹۱

دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گردم
بگردون گر کشم سرباز می خواهم که برگردم
ز شوق پای بوس آن سهی سرو روان مردم
ره فرصت ندارم کاش خاک رهگذر گردم
طبیبا آن پری‌رو میل با دیوانه‌ها دارد
علاج من مکن بگذار تا دیوانه تر گردم
ز برق آه خود چون شمع می سوزم ز سر تا پا
اگر نی دم بدم سر تا قدم از اشک تر گردم
بسینه می خلد صدخار محنت هر دمم زان گل
سزد گر همچو غنچه غرقه در خون جگر گردم
ز تیغ آرزو بر سینه دارم چاکها هر سو
بامیدی که تیر غمزه او را سپر گردم
فضولی چون هوا تا کی کشم حبس حباب تن
خوشا کایم برون وان سرو را بر گرد سر گردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گردم
بگردون گر کشم سرباز می خواهم که برگردم
هوش مصنوعی: اگر لحظه‌ای مانند ذره‌ای از خاک جدا شوم، می‌خواهم برگردم و به دنیای خودم برسم.
ز شوق پای بوس آن سهی سرو روان مردم
ره فرصت ندارم کاش خاک رهگذر گردم
هوش مصنوعی: از روی عشق به پای بوس آن سرو زیبای روان، مردم عادی را مشاهده می‌کنم که در راهم ایستاده‌اند و فرصتی برای نزدیک شدن ندارم. ای کاش می‌توانستم تنها خاکی از آن راهی باشم که او از آن عبور می‌کند.
طبیبا آن پری‌رو میل با دیوانه‌ها دارد
علاج من مکن بگذار تا دیوانه تر گردم
هوش مصنوعی: این فرد دلبسته و عاشق زیبایی‌های یک معشوق است و به نظر می‌رسد که این احساس عشق و جنون برایش جالب و شیرین است. او از طبیب می‌خواهد که در کارش مداخله نکند و در واقع به او توصیه می‌کند که بی‌خیال درمان او شود؛ چرا که او میل دارد بیشتر به این دیوانگی و عشق عمیق بپردازد و این وضعیت برایش خوشایند است.
ز برق آه خود چون شمع می سوزم ز سر تا پا
اگر نی دم بدم سر تا قدم از اشک تر گردم
هوش مصنوعی: از شدت درد و اندوهی که در دل دارم مثل شمع می سوزم و اگر لحظه‌ای نفس نکشم، تمام وجودم از اشک خیس خواهد شد.
بسینه می خلد صدخار محنت هر دمم زان گل
سزد گر همچو غنچه غرقه در خون جگر گردم
هوش مصنوعی: در دل من درد و رنج زیادی وجود دارد و هر لحظه به خاطر این مشکلات، تحملم سخت می‌شود. اگر بخواهم همچون غنچه‌ای در خون دلم غرق شوم، شاید برای زیبایی و ارزش این گل مناسب باشد.
ز تیغ آرزو بر سینه دارم چاکها هر سو
بامیدی که تیر غمزه او را سپر گردم
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوهایی که دارم، بر سینه‌ام زخم‌هایی ایجاد شده است. امیدوارم که بتوانم با عشق او از خودم محافظت کنم.
فضولی چون هوا تا کی کشم حبس حباب تن
خوشا کایم برون وان سرو را بر گرد سر گردم
هوش مصنوعی: من تا کی باید تحمل کنم این مزاحمت را؛ خوشا به حال من که روزی بتوانم از این قید رهایی یابم و دور آن سرو زیبا بگردم.