گنجور

شمارهٔ ۲۸۹

دایم تویی مقابل آیینه دلم
تو در دلی ولی ز تو من سخت غافلم
قطع نظر ز دیدن روی تو چون کنم
چون هست روی تو همه دم در مقابلم
گر مایلم بغیر تو آن هم ز شوق تست
غیر تو کس نکرده بغیر تو مایلم
یاد از تو می دهند عجب نیست گر چنین
مفتون شکل هر بت شیرین شمایلم
خوبان که صید من بسر زلف می کنند
سوی تو می کشند بمشگین سلاسلم
شد کار مشکل از عدم التفات تو
بگشا بیک نظر گره از کار مشکلم
راه وفای اوست فضولی طریق من
امید کین روش برساند بمنزلم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دایم تویی مقابل آیینه دلم
تو در دلی ولی ز تو من سخت غافلم
هوش مصنوعی: تو همیشه در مقابل آیینه دل من هستی و در قلبم جای داری، اما من به شدت از وجود تو غافل هستم.
قطع نظر ز دیدن روی تو چون کنم
چون هست روی تو همه دم در مقابلم
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم از زیبایی تو غافل شوم، وقتی که هر لحظه چهره‌ات در برابر من است؟
گر مایلم بغیر تو آن هم ز شوق تست
غیر تو کس نکرده بغیر تو مایلم
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم غیر از تو، این فقط به خاطر شوقی است که به تو دارم. هیچ کس دیگری نمی‌تواند جای تو را برای من پر کند.
یاد از تو می دهند عجب نیست گر چنین
مفتون شکل هر بت شیرین شمایلم
هوش مصنوعی: به یاد تو افتادن امر عجیبی نیست، وقتی که زیبایی تو مرا به شدت مجذوب کرده و به صورت یک مجسمه زیبا درآورده است.
خوبان که صید من بسر زلف می کنند
سوی تو می کشند بمشگین سلاسلم
هوش مصنوعی: زیباهایی که مرا با زلف خود در تله می‌اندازند، مرا به سمت تو می‌کشند و در دل من عشق و شوق را برمی‌انگیزند.
شد کار مشکل از عدم التفات تو
بگشا بیک نظر گره از کار مشکلم
هوش مصنوعی: با بی‌توجهی تو، کارم سخت و دشوار شده است. فقط با یک نگاه، می‌توانی گره از مشکل من باز کنی.
راه وفای اوست فضولی طریق من
امید کین روش برساند بمنزلم
هوش مصنوعی: راه وفای او، فضولی و کنجکاوی من است. امیدوارم که این مسیر، مرا به منزل مقصود برساند.