شمارهٔ ۲۸۰
هر لحظه صد جفا ز بلای تو میکشم
عمریست جان من که جفای تو میکشم
جور فلک نمیکشم از بهر کام خود
گر میکشم برای رضای تو میکشم
دانستهام که رسم وفا نیست در بتان
بیهوده انتظار وفای تو میکشم
هردم هزار ساغر خونابه از جگر
بر یاد لعل روحفزای تو میکشم
فرهاد و کوه کندن او را چه اعتبار
عاشق منم که بار بلای تو میکشم
هرشب به ماه میکشم از آه صد علم
بنگر چهها ز شوق لقای تو میکشم
در عاشقی همین نه فضولی یگانه است
من هم جفای زلف دوتای تو میکشم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر لحظه صد جفا ز بلای تو میکشم
عمریست جان من که جفای تو میکشم
هوش مصنوعی: در هر لحظه به خاطر مشکلاتی که تو برایم ایجاد میکنی، رنج و سختی بسیاری را تحمل میکنم. مدت طولانی است که زندگیام تحت تأثیر این صدمات تو قرار گرفته است.
جور فلک نمیکشم از بهر کام خود
گر میکشم برای رضای تو میکشم
هوش مصنوعی: من به خاطر خواستههای خودم زیر بار سختیهای زندگی نمیروم؛ بلکه هر کاری که انجام میدهم به خاطر رضایت توست.
دانستهام که رسم وفا نیست در بتان
بیهوده انتظار وفای تو میکشم
هوش مصنوعی: من میدانم که وعده وفا در دل بتها وجود ندارد، اما همچنان بیهوده منتظر وفای تو هستم.
هردم هزار ساغر خونابه از جگر
بر یاد لعل روحفزای تو میکشم
هوش مصنوعی: هر لحظه هزاران جام اشک و خون از دل خود بر یاد لبهای جانافزای تو میریزیم.
فرهاد و کوه کندن او را چه اعتبار
عاشق منم که بار بلای تو میکشم
هوش مصنوعی: فرهاد برای عشقش کوه را میشکافی، اما من که عاشقم، با تمام سختیهایی که به خاطر تو متحمل میشوم، اعتبار بیشتری دارم.
هرشب به ماه میکشم از آه صد علم
بنگر چهها ز شوق لقای تو میکشم
هوش مصنوعی: هر شب به ماه، از سر حسرت و عشق به دیدارت، آهی سنگین میزنم و میخواهم ببینم که چقدر اشتیاق به تو در وجودم است.
در عاشقی همین نه فضولی یگانه است
من هم جفای زلف دوتای تو میکشم
هوش مصنوعی: در عشق فقط همین یک کار ناپسند وجود دارد، و آن این است که من نیز به خاطر زیبایی و ظلم زلف تو، عذاب میکشم.