گنجور

شمارهٔ ۲۷۹

زین شکوه ها که دم بدم از یار می کنم
مقصود ذکر اوست که تکرار می کنم
دارم زهر که طالب دنیاست نفرتی
سلطانم از گدا صفتان عار می کنم
ناصح مگو که عشق بتان را ثبات نیست
عمریست من تردد این کار می کنم
کم می شود ز گریه چو خونابه جگر
بد می کنم که گریه بسیار می کنم
باشد که از کسی بتوان یافت چاره
با هر که هست درد تو اظهار می کنم
در ترک ناله ام مکن اندیشه دگر
اندیشه ز طعنه اغیار می کنم
کس را ز درد عشق فضولی نجات نیست
بیهوده من علاج دل زار می کنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین شکوه ها که دم بدم از یار می کنم
مقصود ذکر اوست که تکرار می کنم
هوش مصنوعی: از این همه زیبایی‌ها و جلوه‌ها که هر لحظه از محبوبم بیان می‌کنم، هدفم یادآوری اوست که مدام در صحبت‌هایم تکرار می‌شود.
دارم زهر که طالب دنیاست نفرتی
سلطانم از گدا صفتان عار می کنم
هوش مصنوعی: دارم رنجی که به خاطر عشق به دنیا دارم و از سپاسگزاری برای ناشایست‌ها تنفر دارم.
ناصح مگو که عشق بتان را ثبات نیست
عمریست من تردد این کار می کنم
هوش مصنوعی: پند دهنده، نباید بگویی که عشق معشوقان پایدار نیست؛ چون من مدتی است که در این کار در حال رفت و آمد هستم.
کم می شود ز گریه چو خونابه جگر
بد می کنم که گریه بسیار می کنم
هوش مصنوعی: وقتی که زیاد گریه می‌کنم، حال و احوال بدی پیدا می‌کنم و گویی عذاب جگر را احساس می‌کنم.
باشد که از کسی بتوان یافت چاره
با هر که هست درد تو اظهار می کنم
هوش مصنوعی: امیدوارم که بتوانم از کسی راه حلی پیدا کنم. هر کسی که باشد، درد و رنج تو را با او در میان می‌گذارم.
در ترک ناله ام مکن اندیشه دگر
اندیشه ز طعنه اغیار می کنم
هوش مصنوعی: در دل من، ناله و افسوس وجود دارد، پس فکر دیگری نکن. من از کلمات و طعنه‌های دیگران در ذهنم دارم.
کس را ز درد عشق فضولی نجات نیست
بیهوده من علاج دل زار می کنم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از درد عشق مصون نیست و در این میان، تلاش من برای بهبود دل شکسته‌ام بی‌فایده است.