گنجور

شمارهٔ ۲۷۸

بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توام
می کشد هر سو که می افتد گره سوی توام
بس که می گردد بگرد ماه رخسارت ز رشک
کرد مانند سر مویی سر موی توام
در دل از تأثیر مهرست این که همچون ماه نو
می فزاید متصل سودای ابروی توام
تیر رشک است این که زد خورشید بر من روز وصل
یا بسر افکند سایه قد دلجوی توام
کرد بیرون از سرم کویت هوای روضه را
حسرتی نگذاشت در جانم سگ کوی توام
تو گلی من خار عمری دادمت خون از جگر
چون شگفتی بی نصیب از دیدن روی توام
شوق بد خوییست هر ساعت فضولی در سرت
خوی بد داری بسی آزرده خوی توام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توام
می کشد هر سو که می افتد گره سوی توام
هوش مصنوعی: موهای گیسوی تو به مانند رشته‌ای است که جانم به آن بسته شده است، و هر زمان که گرهی می‌افتد، به سمت تو می‌کشد.
بس که می گردد بگرد ماه رخسارت ز رشک
کرد مانند سر مویی سر موی توام
هوش مصنوعی: چقدر چهره‌ی زیبا و ماهی تو باعث حسادتم می‌شود که انگار موهای سر من به خاطر آن در حال چرخش و حرکت هستند.
در دل از تأثیر مهرست این که همچون ماه نو
می فزاید متصل سودای ابروی توام
هوش مصنوعی: دل من تحت تأثیر محبت تو قرار دارد و به طور مداوم در حال افزایش است. مانند ماه نو که به تدریج بزرگ‌تر می‌شود، من نیز همواره در آرزوی داشتن ابروهای تو هستم.
تیر رشک است این که زد خورشید بر من روز وصل
یا بسر افکند سایه قد دلجوی توام
هوش مصنوعی: این تیر روشنایی که خورشید در روز وصال به من زد، حسادت و رشک است، یا اینکه سایه‌ی زیبا و دلکش تو بر من افکنده شده است.
کرد بیرون از سرم کویت هوای روضه را
حسرتی نگذاشت در جانم سگ کوی توام
هوش مصنوعی: من از عشق و زیبایی تو بسیار دور شدم و دلم برای دیدنت تنگ شده است؛ زندگی‌ام هیچ شادی‌ای ندارد و تنها حسرت تو را به دوش می‌کشم. من همچون سگی در کوی تو هستم که بی‌وقفه در انتظار توست.
تو گلی من خار عمری دادمت خون از جگر
چون شگفتی بی نصیب از دیدن روی توام
هوش مصنوعی: تو مانند گلی هستی و من مانند خاری، همیشه برای تو فداکاری کرده‌ام و از دل خود برایت خون داده‌ام. اما حالا از دیدن زیبایی تو محروم مانده‌ام و این برایم عجیب است.
شوق بد خوییست هر ساعت فضولی در سرت
خوی بد داری بسی آزرده خوی توام
هوش مصنوعی: در هر لحظه تماشا و حسادت تو نسبت به دیگران، نشانه‌ای از بدخویی‌ات است. به خاطر خویی که در خود داری، خیلی مرا آزرده‌خاطر کرده‌ای.