گنجور

شمارهٔ ۲۷۶

با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم
ما را چه می کشی چو گناهی نکرده ایم
تا شعله برون نشود ز آتش درون
هرگز ز درد عشق تو آهی نکرده ایم
یارب چرا ز ماه و شان خالیست شهر
ماهیست ما نظاره ماهی نکرده ایم
جز نقد شوق و دولت عشق تو در جهان
هرگز نظر بمالی و جاهی نکرده ایم
تیغ زبان ماست که عالم گرفته است
ما فتح کشوری بسپاهی نکرده ایم
یارب چرا شدست سیه روزگار ما
ظلمی بهیچ خانه سیاهی نکرده ایم
ما را ز دهر نیست فضولی تمتعی
زین باغ میل برگ گیاهی نکرده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم
ما را چه می کشی چو گناهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: ما با کسانی که غیرت دارند، چشم در چشم نشسته‌ایم و با آن‌ها برخورد نکرده‌ایم؛ پس چرا این‌قدر ما را عذاب می‌دهی در حالی که گناهی انجام نداده‌ایم؟
تا شعله برون نشود ز آتش درون
هرگز ز درد عشق تو آهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: تا زمانی که آتش درونمان شعله‌ور نشود، هرگز از عشق تو آهی نکشیده‌ایم.
یارب چرا ز ماه و شان خالیست شهر
ماهیست ما نظاره ماهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: پروردگارا، چرا شهر ما از زیبایی و جاذبه خالی است؟ این شهر مثل ماه است و ما هیچ‌گاه تماشای زیبایی‌هایش را نکرده‌ایم.
جز نقد شوق و دولت عشق تو در جهان
هرگز نظر بمالی و جاهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: غیر از لذت و خوشی حاصل از عشق تو، در این دنیا هیچگاه به چیز دیگری نپرداخته‌ایم و به هیچ‌کجا نرفته‌ایم.
تیغ زبان ماست که عالم گرفته است
ما فتح کشوری بسپاهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: زبان ما به اندازه‌ای تیز و قوی است که تأثیر عمیقی بر جهان گذاشته است، بدون اینکه ما هیچ جنگی انجام داده باشیم یا نظامی به کار گرفته باشیم.
یارب چرا شدست سیه روزگار ما
ظلمی بهیچ خانه سیاهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: ای خدا، چرا روزگار ما این‌گونه تیره و تار شده است، در حالی که ما هیچ ظلمی به کسی نکرده‌ایم؟
ما را ز دهر نیست فضولی تمتعی
زین باغ میل برگ گیاهی نکرده ایم
هوش مصنوعی: ما از زمانه هیچ بهره‌ای از این باغ نداشته‌ایم و حتی به برگ‌های گیاهان آن نیز میلی نداشته‌ایم.