شمارهٔ ۲۷۵
بدیده سرمه از خاک راه یار می خواهم
ولی آنرا نهان از دیده اغیار می خواهم
چه لطفیست این که بیداد خود از من کم نمی سازد
چو می داند که من بیداد او بسیار می خواهم
نگوید کس ز شرح محنت من پیش او حرفی
درین محنت مدد از نالهای زار می خواهم
نمی خواهم که بیند هیچ کس در خواب آن مه را
همه شب چون ننالم خلق را بیدار می خواهم
اجل از بیم خجلت سوی من ناید چو می داند
کزو من چاره درد دل بیمار می خواهم
بامیدی که خندد بر تمنای محال من
بگریه کام دل زان لعل شکر بار می خواهم
فضولی رشته جان از غم زلفش گره دارد
گشاد این گره زان طره طرار می خواهم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدیده سرمه از خاک راه یار می خواهم
ولی آنرا نهان از دیده اغیار می خواهم
هوش مصنوعی: من از سرمهای که از خاک راه یار به دست میآید، میخواهم اما این را میخواهم که از چشم دیگران پنهان بماند.
چه لطفیست این که بیداد خود از من کم نمی سازد
چو می داند که من بیداد او بسیار می خواهم
هوش مصنوعی: چه زیبایی دارد که او هیچ از ظلم و ستم خود نسبت به من نمیکاهد، زیرا میداند که من همواره خواهان ظلم او هستم.
نگوید کس ز شرح محنت من پیش او حرفی
درین محنت مدد از نالهای زار می خواهم
هوش مصنوعی: کسی در مورد درد و رنج من با او صحبت نمیکند، پس از نالههای دلbroken خود کمک میطلبم.
نمی خواهم که بیند هیچ کس در خواب آن مه را
همه شب چون ننالم خلق را بیدار می خواهم
هوش مصنوعی: من دوست ندارم هیچکس در خواب آن معشوق را ببیند، زیرا میخواهم که تمام شب کسی بیدار بماند و من درد دل کنم.
اجل از بیم خجلت سوی من ناید چو می داند
کزو من چاره درد دل بیمار می خواهم
هوش مصنوعی: مرگ از ترس شرم به سراغ من نمیآید، چون میداند که من برای درد دل خودم به درمان نیاز دارم.
بامیدی که خندد بر تمنای محال من
بگریه کام دل زان لعل شکر بار می خواهم
هوش مصنوعی: با آرزوی اینکه بر آرزوی غیرممکنم بخندد، میخواهم دل را از آن لعاب شیرین شکرین به گریه درآورم.
فضولی رشته جان از غم زلفش گره دارد
گشاد این گره زان طره طرار می خواهم
هوش مصنوعی: فضولی تحت تأثیر غم زلف معشوقش قرار دارد و او میخواهد این غم و گرهی که در دلش ایجاد شده را باز کند و از زیباییهای او بهرهمند شود.